فردوس حاجیان

فیلمی تبلیغی را دوستان برای من از اجرای یک بانوی مجری سابق تلویزیون ارسال کردند که در تلویزیون با حجاب کامل اسلامی موسوم به عرف اسلامی ظاهر می‌شد لیک در این فیلم‌های ارسالی ماجرا عوض می‌شود و این بانو به گونه‌ای دارد نشان می‌دهد که «من اینم نه آن».
طبیعی است که ما به هیچ وجه حق داوری و قضاوت پیرامون مسائل شخصی اشخاص را نداریم. چه کسی ازدواج کرد چه کسی نه! چه کسی جدا شد یا نه! چه کسی چه می‌پوشد و چه نمی‌پوشد و مطالب از این دست و یا چه کسی نماز می‌خواند، روزه می‌گیرد و… این‌ها همه مسائل شخصی آدم‌هاست. لیک ما باید خوانش کنیم.
رسانه ملی را که گاهی افراد را مجبور می‌کند برای مثال چادر سرشان کنند و مجری شوند در حالی که چادری نیستند چادر سرشان کنند و نقش یک فرد به اصطلاح مذهبی را بازی کنند. ریش بگذارند نقش شهید و یا زاهد و عابد ‌و چه و چه را بازی کنند.
لباس ساده بپوشند قانع به حقوق کارمندی باشند تا تبلیغ کنند که ساده زیستی اولویت دارد و… در حالی که جامعه واقعی پیرامونی ما این نیست اگر بگوییم هست ترویج ریاکاری و دروغ است.

صدا و سیما در این سال‌ها در ورطه‌ی ظاهرگرایی بی‌برنامگی، یک بام و دوهوا، برخورد سلیقه ای، دستور ممنوع التصویری و… افتاد.
چه بسیار جوانان مستعد وطن به دلیل نقش بازی کردن مقابل دوربین بعدها که سوپر استار و یا مشهور شدند به نابودی کشیده شدند
و همین صدا و سیما انها را نقد کرد، بر علیه شان برنامه تولید کرد و چه بسا از این سوپراستارها و مشهورها که به نابودی کشبده نشدند ولی مسیر زندگی واقعی خود را یافتند.
خوانش این مجری بانو… از همین دست خوانش‌هاست که ما حق قضاوت پیرامون مسائل شخصی‌اش را نداریم ولی حق خوانش بر صداوسیما و سیاست‌های چند سال اخیرش داریم.
خوانش…
مجری توانمندی که ناباورانه زندگیش به سمت خاموشی رفت از همین دست خوانش‌هاست. فشارهای فراوانی که هم صداوسیما و هم برخی اشخاص بر او وارد کردند و برخی نیز قضاوت کردند به هر حال او اکنون در میان ما نیست یعنی جان جان این گوهر گران این اصل وجود که برای همه قیمتی است وانهاده شد.
…و یا … همان دختر جوان خوش ذوق و مستعد ایرانی که چادر سرش کردند و سریال بازی کرد و چهره شد ناگهان در یک چشم به هم زدنی دیدیم مسیر زندگیش عوض شد. مراقب باشیم ما حق قضاوت نداریم.
به یاد بیاوریم چه بسیار خوانندگان ترانه پاپ و خواننده … را به یاد بیاریم… خواننده… را به یاد بیاوریم از آنها خواستند برای مناسبت‌ها بخوانند سپس از شخصیت‌شان الگوسازی کردند نه از صدایشان!!
چه بسیار گویندگان رادیو و بازیگران تئاتر و سینما و تلویزیون… که آنها اکنون در میان ما نیستند.
هم نظام سیاسی باید در رفتار خود تجدیدنظر کند هم دایه‌داران فرهنگ و هنر و آموزش و رسانه و هم خانواده.
در کشور ما ذات آموزش تحجر دارد و راه را باز نمی‌کند. برای جهان مدرن که واقعیتی غیرقابل انکار است در کشور ما جوانان سه زیست شدند؛
-زیست در خانه
-زیست در جامعه
-زیست در شبکه های اجتماعی
این سه زیستی به دلیل فصل شیوع طاعون کرونا به میلیون‌ها کودک و نوجوان هم سرایت کرد.
من امروز ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ که روز معلم می نامندش چند باره اعلام شرایط ویژه و قرمز می‌کنم!
شرایط اموزش قرمز است و ارتباطی به این وزیر و آن وزیر هم ندارد.
افسردگی دامن ۱۵ میلیون دانش اموز و چندین میلیون دانشجو و جوانان را گرفته است. کتمان نکنیم و فی‌الفور برخی از مدعیان به اصطلاح ارزش مرا محکوم به بدبینی نکنند کافیست چرخی در محله شهر شبکه‌های اجتماعی به ویژه واتساپ و اینستاگرام بزنید؛ سه زیست یعنی جامعه سه قطبی است و این بزرگترین خطر برای اکنون و آینده ایران است.
بر اساس وظیفه معلمی و شرایط همین حالای کشور پیشنهاداتی دارم:
بر اساس قانون اساسی، مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام تصمیم‌گیری دستور دهند سیاست‌های صداوسیما، آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد ملی نخبگان، میراث و گردشگری، وزارت خارجه، سازمان تبلیغات اسلامی و تمامی نهادهای موازی بر اساس سیاست جهانی شدن، تغییر اساسی کند. منظورم از جهانی شدن جهانی‌سازی و پناه آوردن به غرب نیست، منظورم ضرورت جهانی شدن به عنوان یک پروسه با حفظ فرهنگ و آداب و رسوم خود و گشوده شدن درهای جهان برای ارتباط جهانی با حفظ آداب و رسوم و سنن خودمان در عالم واقعیت و حقیقت انکارناپذیر است.
این سیاست توسط دولت ها به اجرا درآید و نخبگان غیرسیاسی به این ارکان و سازمان ها ورود کنند کسی اجازه عزل شان را نداشته باشد مادام که در جهت سیاست های ترسیم شده فعال هستند.
شبکه خانواده، کودک و نوجوان، میراث فرهنگی، آموزش و پرورش و هنر و ادبیات، گشایش یابد و مسئولیت این شبکه‌های تلویزیونی بر عهده نخبگان غیرسیاسی باشد.
معلمان و دانشگاهیان از حقوق مناسب برخوردار باشند و هیچ شغل دیگر جز معلمی نداشته باشند.
مردم از اقتصاد منابع عام المنفعه مانند بنیاد مستضعفان و دهها شرکت مشابه بهره مند شوند. به گونه ای که مشخص شود توان خرید برای امور روزمره را دارند.
«شرکت های دانش بنیان» با تقدیم وام بدون بهره و نیز وام بدون بازگشت به شرط تولید در اختیار نخبگان قرار گیرد.
صنعت گردشگری بین المللی با حمایت وزارت خارجه و میراث رونق گیرد.
با این وجود ممکن است ده سال آینده به موفقیت‌هایی برسیم…

روز معلم اردیبهشت ۱۴۰۰

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *