یک منتقد ادبی، احمد شاملو را یک جامعهاندیش کامل در شعر خواند که با توجه بهچیرگی او بر زبان فارسی کلمات را «شاملووار» میکرد تا در ترجمه نیز اصطلاحات وتعابیر دیگران به دل مخاطب بنشیند.
به گزارش روز ایرنا، احمد شاملو متخلص به الف.بامداد،شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس متولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴ است. شهرت اصلی شاملو به نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر با نام«شعر سپید» است. شاملو در سال ۱۳۲۵ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تاثیر او بهشعر نیمایی روی آورد؛ اما نخستین بار در شعر «تا شکوفه سرخ یک پیراهن» که درسال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و پیشروی سبک نوییدر شعر معاصر فارسی شد. شاملو در ۱۴ فروردین ۱۳۴۱ با آیدا سرکیسیان ( ریتا آتانثسرکیسیان) آشنا میشود. این آشنایی تاأثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطه عطفی درزندگی او محسوب میشود. احمد شاملو در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش درامامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
به بهانه زادروز احمد شاملو خبرنگار کتاب ایرنا، با محمد بقایی معروف به ماکان نویسنده، منتقد ادبی و اقبالشناس که کتابهایی با عنوان «شاملو و عالم معنا» و «چهرهها و ناگفتهها» تالیف کرده است، گفتگو کرد. در ادامه این مصاحبه را میخوانید.
محمد بقایی معروف به ماکان نویسنده، منتقد ادبی و اقبالشناس
یکی از ویژگیهای شعر شاملو، توجه او به مسائل اجتماعی و تجسم آن در شعر است، تا جایی که برخی توجه به مسائل اجتماعی را لازمه شعر اعلام کردند. به نظر شما، آیا آثار شاعرانی مانند سهراب سپهری که توجه کمتری به مسائل اجتماعی دارند، نقص دارد و باید در شعر به شمائل اجتماعی توجه شود؟
-شاملو حتی در آن مواردی که از حال باطنی خود سخن میگوید، میتواند مسائل را به جامعه تعمیم دهد
شاملو در مجموع شاعری جامعاندیش بود و خلاف شاعری مانند سهراب سپهری،اشعارش جنبه حسب و حال شخصی ندارد مگر در موارد خیلی معدود که طبیعیاست. هر شاعری گاهی از احوال درونی خود صحبت میکند؛ اما شاملو حتی در آنمواردی که از حس و حال باطنی خود سخن میگوید، میتواند مسائل را به جامعهتعمیم دهد.
از این نظر، در طول تاریخ شاعرانی مانند شاملو داشتیم، میتوانیم به طور مشخص ازحافظ نام ببریم. وقتی اشعار این شاعران را مطالعه میکنید، میبینید «منِ» فردی اینشاعران قابل گسترش به «منِ» اجتماعی و عمومی است.
به نظر شما شعر باید عناصر اجتماعی را در خود داشته باشد؟
-در زمینه شعر، نقاشی یا هنرهای دیگر، بحث کلی تحت عنوان «هنر برای هنر» یا «هنربرای جامعه» همواره مطرح بوده است. جامعه اندیشۀ محوری و مضمون اصلی آثارتعداد قابل توجهی از هنرمندان است. در شاعران امروزی میتوانیم به شعر «آیآدمها» سروده نیما یوشیج اشاره کنیم. همچنین شاملو اشعار متعددی در این حوزهدارد، او در شعری انسان و جامعه را به این فکر سوق میدهد که پیش از اینکه انسانبه مرگ طبیعی از جهان برود، باید گرایشهای مادی و این جهانی را در خود از بین ببردتا بتواند به معنویت مورد نظر و پاکیزه دست پیدا کند. این دیدگاه را در آثار شاعرانپیشین مانند سنایی، عطار، و بسیاری دیگر میبینیم که مرگِ پیش از مرگ طبیعی راتوصیه میکنند.
درصد جامعهاندیشی شاعران متفاوت است، برخی مانند شاملو و رحمانی به میزان قابل توجهی جامعه اندیش هستند اما برخی نیمی از مسیر را به جامعهاندیشی میپیمایند
در خصوص شعر اجتماعی در این دوره، شاعرانی را میتوان نام برد که در آغاز، شعراجتماعی نداشتند و بیشتر شعر تغزلی میسرودند، آنچه میگفتند حسب حالخودشان بود و زمانی که تحولی در آنها شکل میگیرد و به شعر اجتماعی رو میکنندشعر و شخصیتشان در محافل فرهنگی جلای تازه میگیرد؛ از این میان میتوان به مهدی اخوان ثالث، سیمین بهبهانی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی و حسین منزوی اشاره کرد که وقتی روند و فرآیند آثار آنها را بررسی میکنید میبینید که هرچه به سوی تفکر مبتنی بر جامعهاندیشی رو میکنند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند؛ اما درصدجامعهاندیشی آنها متفاوت است، برخی مانند شاملو کاملا جامعهاندیش هستند،نصرت رحمانی به میزان قابل توجهی جامعه اندیش است اما برخی نیمی از مسیرشاعری را به جامعهاندیشی میپیمایند. مانند نادرپور که در اوایل با بالانشینان مانوسبود و شعر تغزلی میگفت و باب طبع آنها بود. اینها شاعرانی نبودند که اگر کفشمردم پاره بود، کفش آنها هم پاره باشد بلکه به داشتن ظاهری آراسته و خیلی شیک ودلنشین متکی بودند. در همان زمان هم شاعرای داشتیم که به شعر مردمی توجهداشتند و مانند مردم معمولی زندگی میکردند. به همین علت نام آنها در دهه ۴۰ و ۵۰و حتی دهه ۳۰ خیلی بیشتر در فرهنگ ایرانی مطرح بود.
شاملو آثار شاعرانی بزرگ مانند «مارگوت بیکل» شاعر آلمانی را ترجمه و آنها را به جامعه ادبی ایران معرفی کرد، گفته میشود او مضمون شعر را دریافت و آن را در قالب شعر دوباره سروده است. ترجمه این شاعر را چگونه ارزیابی میکنید؟
-تا زمانی که اصل شعر را در اختیار نداشته باشیم، نمیتوانیم قضاوت کنیم. ما دربارهترجمههای ادوارد فیتزجرالد از رباعیات خیام میتوانیم قضاوت کنیم، زیرا هم ترجمهفیتزجرالد را داریم و هم رباعیات خیام را. فیتزجرالد رباعیات خیام را به طبع آدمیانغرب ترجمه کرد. شهرت و معروفیتی که خیام در دنیا کسب کرده به این دلیل است کهاین رباعیات طوری ترجمه شده است که حالت سازگاری با ذهن، فرهنگ و زبان مردمدیگر کشورها دارد. به نظرم باید نام ترجمههایی را که شاملو کرد تا اندازه زیادی ترجمه آزاد گذاشت. شاملو برخی اصطلاحات فرهنگ غرب را گرفته و بدون ذکر ماخذ در اشعار خود آوردهاست برای مثال وقتی شاملو از اصطلاح «یقین گمشده» در شعرش استفاده میکند،باید بدانیم که این اصطلاح برای لودویگ ویتگنشتاین فیلسوف اتریشی است، عنوانیکی از مباحث فلسفه ویتگنشتاین، «یقین گمشده» است. در کتاب «شاملو و عالم معنا» و «چهرهها و ناگفتهها» مواردی را که شاملو از جایدیگر گرفته و با کلمات و ترکیببندی خاص خود با زبان شعر بیان کرده با تفصیل شرحدادم. البته باید به این نکته اشاره کنم که این کار جای ایراد ندارد، میدانید که بسیاریاز اصطلاحات، ترکیبات و کلمات به کار برده شده در دیوانهای شاعران قبل از حافظ وحتی آثار منثور پیش از حافظ را میتوانید در غزلهای حافظ پیدا کنید که حافظ آنها را«حافظانه» و شاملو آنها را «شاملووار» کرده است. میتوان گفت شاملو هنر و چیرگی کافی بر زبان فارسی را داشت تا کاری کند اصطلاحهاو تعابیر دیگران به دل مخاطب بنشیند.
آیا کتاب جدیدی در دست انتشار دارید؟
-به تازگی پنج کتاب نوشتهام، سه کتاب منتشر شد و یک کتاب زیر چاپ است. یکی ازکتابهایم دو سال است که در بوته تعویق و ساختار ممیزی گرفتار شده است. این پنجکتاب عبارتند از «سعدی چنان که هست»، «خیام چنان که هست»، «مولوی چنان کههست»، «حافظ چنان که هست» و «اقبال چنان که هست». هدفم از «چنان کههست» این است که خواننده توجه داشته باشد آنچه در این کتابها میخواند پیشتردرباره این اشخاص بیان نشده است؛ یعنی شخصیت واقعی سعدی آنچنان که بود دراین کتاب بیان میشود. متاسفانه از این میان کتاب حافظ نزدیک ۲ سال است که دراداره کتاب نگهداشته و زنجیر عبور را برای چاپ این کتاب از سر راه این اثر بر نمیدارند.
دلیل این اقدام را به شما گفتند؟
-میگویند ۱۶ صفحه از کتاب باید حذف شود، این صفحات به تناوب است و نظم کتاببه هم میخورد. این موارد که در مجموع ۱۶ صفحه میشود شعر حافظ است. از طرفیچاپ دیوان حافظ اجازه دارد اما نقل از دیوان او را ممنوع میکنند.
عجیب اینجاست که همین ابیات که باید حذف شود در آثار دیگران هم نوشته شدهاست. وقتی اسم کتاب را میگذارم «حافظ چنان که هست» نمیتوانم به مخاطبدروغ بگویم. این کتاب را افرادی میخوانند که از مسائل اطلاع دارند و بعد میپرسندکه نویسنده با این سابقه و تدریس ادبیات چرا سر خواننده کلاه میگذارد. نویسنده تاساعت ۲ تا ۳ صبح بیدار میماند و کلمات را پشت سر هم میگذارد و بعد افرادیچنین ساده کتاب را حذف میکند.
بدون دیدگاه