جبار آذین
خواست یکی از جوانان شیفته سینما که پرسش او میتواند دغدغه همنسلان او هم که چندان در جریان اوضاع دیروز و امروز فرهنگ و هنر و سینمای ایران نیستند، باشد، سبب نگارش یادداشت حاضر است.
او پرسیده بود؛ چرا سینمای ایران به جای پیشرفت و توسعه،پسرفت میکند؟ چرا مشکلات آن حل و اصلاح نمیشود؟
به او گفتم که در یک یادداشت به صورت مختصر و فهرستوار به مهمترین علل اصلاح نشدن سینما و هنر و فرهنگ خواهم پرداخت، چرا که در این یادداشت نه میشود و نه میخواهم که به طور مفصل به این امور بپردارم.
این موارد مسائلیاند که طی پنجاه سال نویسندگی و نقادی در بیش از سه هزار نقد و تحلیل و مقاله به آنها پرداخته و در دهها گفت و گوی کارشناسی در رسانهها و صدا و سیما و همچنین چندین نشست تخصصی با روُسای وقت سینما و تئاتر و فرهنگ در باره آنها بحث و گفتوگو کرده ام.
از همین رو، محور مشکلات و معضلاتی که باعث حال بد امروز فرهنگ و هنر بویژه سینما شده را عنوان میکنم و اهل هنر و قلم و مشتاقان، از این فهرست، حدیث مفصل خواهند خواند.
یک:
در ایران، هنرمندان ملی داشته و داریم که به هزاران دلیل نگذاشتهاند که در پیدایش و شکلدهی هنر و فرهنگ و سینمای ملی، نقش آفرین باشند. به همین علت در ایران، سینما و هنر و فرهنگ ملی نداریم.
دو:
سینمای ایران حاکمیتی و دولتی و نهادی است. سینمایی که در جهان منسوخ شده، اما در ایران به مدد دلارهای نفتی و سلیقهمداری سیاسیون، حکم میراند. آن هم از بدترین نوع آن،یعنی بازار مکاره است.
سه:
با تقسیم شدن گستردهتر کشور به سه طبقه اقتصادی و اجتماعی دارا و ندار و کمدار که زور میزنند به داراها بپیوندند، فرهنگ و هنر و سینما هم بر اساس منافع و مصالح، طبقاتی شده و به فرهنگ و هنر رسمی و حاکمیتی و ملی و مردمی تقسیم شده است.
چهار:
شیوه مسلط اداره و مناسبات در جامعه و هنر و فرهنگ ملوکالطوایفی و جزیرهای است و هر سازمان و نهاد و تشکل برمبنای منافع و سلیقه خود به امور هنری و فرهنگی میپردازند و اهداف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود را دنبال میکنند و برای متولی رسمی آن،یعنی وزارت ارشاد، تره هم خُرد نمیکنند.
پنج:
اغلب متولیان و مسئولان و مدیران حوزههای مختلف سینما و تئاتر و موسیقی و فرهنگ و هنر، منتخب و منصوب سیاستاند و ربطی به هنر و فرهنگ ندارند و مجریان اهداف و برنامههای دولتی و نهادی هستند، لذا نامناسب، نالایق و اشتباهیاند.
شش:
ممیزیهای سلیقهای که با تغییر دولتها،کم و زیاد و دراز و کوتاه و تند و کند شده و در مدیریت و مناسبات و تولید و پخش آثار هنری،حاکمیت دارند، از دیگر مصائب و موانع اصلاح و پیشرفت سینماست.
هفت:
دخالتهای دولتیها و نهادیها در امور فرهنگ و هنر به علت همگروهی، پای دخالت عوامل و عناصر حزبی آنها را در فرهنگ و هنر باز کرده است.
هشت:
ناعدالتیها و نادرستیهای عرصههای هنر و فرهنگ، از سوی نامسئولان آن،اوضاع و شرایط فعالیت هنرمندان را به خودی و غیر خودی و مجیزگویان و مستقلها تقسیم کرده است.
نه:
باندهای حاکم بر بخشهای مختلف سینما و هنر، سبب پیدایش انواع باندهای مافیای تولید و اکران شده و آنها با حمایت اربابان خود، خون هنرمندان و سینماگران را به شیشه کردهاند.
ده:
اختلاف سلیقهای،حسادتها و رقابتهای ناسالم و… برای کسب منافع، باعث ایجاد تفرقه و جدایی میان سینماگران و هنرمندان شده است.
یازده:
شرایط بد اقتصادی و اجتماعی و تحمیل نظرهای سلیقهای که در پس آن منافع و قدرت و ثروت وجود دارد، راههای تولید سلامت و آزادمنشانه را سد کرده و هنرمندان بسیاری بیکار و خانه نشین شدهاند.
دوازده:
ابتذال با قدرت و سرعت زیاد با حمایت دشمنان و مخالفان اندیشه و خرد و تکامل و سازندگی ملت و کشور، در همه جا و سینما و هنر،در حال جولان است و آنها که میخواهند از امید و ایمان، شادی و سازندگی بگویند و بسازند،جایی در حوزههای هنر ندارند.
سیزده:
مقام و ثروت و قدرتدوستی و گذشتهگرایی و مخالفت با دستاوردهای ایران و جهان در زمینههای مختلف و تمایلات و منیت و فرقهگرایی،از مردم و هنرمندان، مخالف و معترض و اپوزیسیون ساخته است. و صدها مورد دیگر.
حقیقت این است، تا نگاه و اهداف و آرمانهای ملی و مردمی و متخصصان و کارشناسان متعهد بر بخشها و رکنهای مختلف کشور و فرهنگ و هنر حاکم نشوند و هنر و هنرمند و مردم و عدالت و آزادگی و ارزش و احترامِ ملی و اجتماعی در جایگاههای راستین خود قرار نگیرند، هیچ چیز، به ویژه در عرصههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در کشور متحول و اصلاح نخواهد شد.
کشور در تمام حوزهها از جمله هنر و فرهنگ و سینما به معماران و معماری نوین نیاز دارد،جز این بیراه، انحراف و بازیهای سیاسی و اغفال مردم و اهالی هنر و قلم است.
بدون دیدگاه