جبار آذین
سینمای دولتی/ نهادی/ سیاسی/ تجاری بیمار ایران که به لطف نگاه حزبی/ انحصاری و خودی نواز نامدیران سینما، چهارچرخ پنجر آن در گل مانده و وزیر ارشاد هنر و سینماناشناس را هم در گل نشانده، به گونه‌ای که حتی توان هل دادن و خارج کردن آن از گل و لای را ندارد و هر روز بیشتر در مرداب سکوت و ناتوانی فرو می رود و تفرقه سینماگران نیز اجازه هل دادن مشترک سینما را نمی‌دهد، به دلیل حاکمیت دولتی، نهادی و جماعتی که راه سفره نشینی با اربابان سینما را جهت کاسبی یافته‌اند، پیوسته حامی سینماگران و فیلم‌هایی بوده و هست که مجری اهداف و برنامه‌ها و سیاست‌های حاکمیتی باشند.
این نوع سینماگران و فیلم‌ها از دیدگاه نامدیران سیاسی سینما و همچنین هنر و فرهنگ، هنرمندان و فیلم‌هایی مطلوب هستند.
از اینها نزدیکتر و مطبوع تر فیلمسازانی هستند که با فروش هنر، استعداد و عزت و حرمت خود، با هدف کاسبی و کسب مقام و موقعیت امتیاز بر مبنای سلیقه نامدیران سیاسی، فیلم‌های سطحی و شعاری و تبلیغاتی دولتی و نهادی می‌سازند.
این عده و فیلم‌هایشان، همان‌ها هستند که در جشنواره‌های تشریفاتی مانند جشنواره دولتی فیلم فجر، امتیاز و افتخار و سیمرغ و جوایز و… به دست می آورند و سینماگران و فیلم‌های مطلوب و مرغوب و مطبوع تلقی می‌شوند.
اما آنها که اینگونه و سیاسی و حتی اپوزیسیون و هنرفروش و کاسب نیستند و برای دل خود و ملت فیلم می‌سازند، از نظر دولتی‌ها و نهادی‌ها ، نامطلوب و نامرغوب و نامطبوع‌اند.
به همین دلیل هم اغلب دچار محدودیت و محرومیت بوده و مورد بی اعتنایی قرار دارند.
سرنوشت و سرگذشت گروه دوم یعنی نامطلوب‌ها و نامطبوع‌ها در کشور هنرپرور ما سه گونه رقم می‌خورد.
یک؛ مانند بیضایی‌ها و فرهادی‌ها مهاجرت می‌کنند.
دو؛ کارشان از سر ناامیدی، استیصال و آزار مانند پوراحمدها به انتحار می‌کشد.
و سه؛ بیکار و منزوی همراه رنج، مشقت و اوج بی‌مهری به زندگی خود ادامه می‌دهند، مانند کیمیایی‌ها، جوزانی‌ها، عیاری‌ها و این سرنوشت محتوم سینماگران و هنرمندان کشور است که بازار مکاره سینمای دولتی و نهادی در برابرشان گذاشته و تمام این مسائل و رخدادها و فجایع در کشوری به وقوع می‌پیوندد که شعارهای اخلاقی و معنوی و فرهنگی و انسانی آن گوش فلک را کر کرده است.
آن وقت با چنین اوضاع و شرایط بد و نادرست و ناعادلانه، کسانی آمده‌اند که از اجرای وفاق ملی در ایران می‌گویند، اما در عمل و اجرا وفاق‌شان به معنای تداوم وجود و سلطه همان سینما و هنر و فرهنگ منسوخ و ضد ملی دولتی/ نهادی با همان افراد و عوامل و عناصری است که سینما و هنر و فرهنگ کشور را به گل نشانده‌اند!
آیا تحقیر و تخریب سینما، هنرمند و فرهنگ و هنر ایران زمین طراحی و برنامه ریزی شده است یا…؟!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *