یادداشت / جواد کراچی
ملک الکلام و افصح المتکلمین شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران جهان است. متولد قرن هفتم هجری، برابر با قرن سیزدهم میلادی و تنها شاعری است که در زمان حیاتش، اشعارش به زبانهای دیگری نظیر چینی و ترکی ترجمه شده است و سپس در قرن هفدهم به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز ترجمه شده.
حکایات و حکمت سعدی مرزها را در نوردیده و متفکران دنیا را تحت تاثیر قرار داده. نخستین مورخی که از بنای آرامگاه سعدی نام میبرد، ابنبطوطه است که به سال ۷۴۸ هجری قمری یعنی در حدود ۵۷ سال پس از مرگ سعدی، به شیراز آمده و در سفرنامه خود چنین آورده؛ (سعدی در زبان پارسی سر آمد شاعران زمان خود بود و گاهی نیز در بین سخنان خویش شعر عربی سروده است.)
فرصت میدان فصاحت بیار
تا بزند مرد سخنگوی، گوی
سعدی در مصرع اول از کلمات عربی و در مصرع دوم از کلمات فارسی استفاده کرده. که این بیت قدرت و تسلط او را بخوبی نمایان می سازد.
(مقبره سعدی زاویه ای دارد، نیکو ، با باغی کوچک که او خود در زمان حیات خویش بنا کرده و محل آن نزدیک سر چشمه نهر معروف به رکن آباد است.)
سعدی در کتاب گلستان چنین نوشته ) یاد دارم که با کاروانی همه شب رفته بودم و سحرگاه بر کنار بیشه خفته، شوریده همراه ما بود، نعره بزد و راه بیابان در پیش گرفت و یک نفس آرام نیافت، چون روز شد، گفتم این چه حالت بود؟ گفت ، بلبلان را دیدم بنالش در آمده بودند از درخت، و کبکان از کوه و غوکان از آب و بهائم از بیشه، اندیشه کردم که مروت نباشد همه در تسبیح و من بغفلت.)
دوش مرغی به صبح مینالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید بگوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح خوان و من خاموش
صاحبنامانی نظیر ولتر و یا ابن بطوطه و یا لازار کارنو از سعدی، سخنها گفتهاند.
لازار کارنو ریاضیدان و از رهبران انقلاب فرانسه نام پسر خود را سعدی گذاشت. همان پسری که خود از فیزیکدانان قرن نوزدهم بود و بعد از او برادر زادهاش هم نام سعدی را بر گزید و بعدها به ریاست جمهوری فرانسه رسید.
تعداد زیادی از نویسندگان و روشنفکران قرن نوزدهم از گوتفرید هردر، گرفته تا انوره دو بالزاک ، آلفرد دوموسه، ویکتور هوگو و ارنست رنان، سعدی را نه با غزلها بلکه با گلستانش میشناختند.
این شناخت و این دلدادگی، تا به امروز نیز ادامه داشته و هنوز هم از جای جای این کره خاکی، مردم برای دیدار آرامگاه شیخ، سر از پا نشناخته به شیراز می آیند.
آدام اولاریوس نویسنده و محقق آلمانی در سالهای ۱۶۳۳ الی ۱۶۳۹ با اسب و قاطر و از راه خشکی و دریا و از طریق مسکو به دریای خزر، وارد ایران شده و بسوی اصفهان و شیراز آمده. در این سفر همراهی همدل داشته بنام حق وردی که زبان پارسی را به او می آموزد. آدام اولاریوس، گلستان سعدی را به زبان آلمانی ترجمه کرده. او در این سفر نقشه پرشیای سده شانزدهم را هم تهیه نموده است.
از دیگر نام آوران ادبیات جهان که از سعدی نام برده اند، رالف والده امرسون در آمریکاست. او از ستایشگران سعدی است و می گوید که ( سعدی نگرشی مثبت، پاکیزه و رضایت مندی به زندگی دارد. لغت سعدی به معنی سعادتمند است. شخصیتی جدی و بدور از عیش و عشرت است. طبیعت خوشحال او ، پیروزی را آسان می سازد و به راحتی بدبیاری را به سویی می افکند.)
آرامگاه سعدی در قرون گذشته چندین بار تغییر شکل داده و تعمیر گردیده است. در دوره کریم خان زند بنایی آجری ساخته شده بود که تا سال ۱۳۳۷ نیز بر پا بوده.
بنای کنونی آرامگاه سعدی، با اقتباسی از چهل ستون اصفهان و ابنیه قدیم دیگر توام با معماری جدید ساخته شده است.
از مکانهای دیگری که در تاریخ، از آن نام برده شده است، آب رکن آباد کنار آرامگاه است. ابن بطوطه چنین می نویسد )سعدی در زمان حیات خویش درختانی کاشته که محل آن نزدیک سر چشمه نهر معروف رکن آباد است. و شیخ در آنجا حوضچه هایی از مرمر بر آورده که برای شستن لباس می باشد. مردمان از شهر به زیارت شیخ آمده، پس از خوردن غذا در سفره خانه شیخ و شستن لباسها به خانه بر می گردند و من خود نیز چنین کردم. رحمت خدا بر او باد.)
در بنای کنونی، ایوانی با هفت تاق و سنگ مرمرین سرخی که بدور آنهاست و ایوانی در ورودی بنا، با ۱۲ ستون سنگی که آنها هم از سنگ مرمرین سرخ می باشد ساخته شده ، که جلوه زیبایی دارد. گنبد مینایی آن بی نظیر و بی بدیل است.
از مجموعه مقالات کتاب هیچ + هیچ که بزودی منتشر خواهد شد.
بدون دیدگاه