لیلا بوشهری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با اشاره به ماجرای یک سرقت که منجر به تغییر مسیر زندگیاش شد، گفت: بازیگری را از بازی در یک سکانس عبوری و بدون دیالوگ(هنروری) آغاز نکردم. مدتها اتود و کار در نمایشهای مختلف در تئاتر برایم تجربه ارزشمند بود.
لیلا بوشهری که شروع فعالیت تئاتر او در ۱۵ سالگی به عروس دریا (سعید بهروزی ۱۳۷۰) و در سینما به جهنم سبز (اسماعیل براری ۱۳۷۴) به عنوان نقش اصلی این اثر برمیگردد، در گفت وگو باایرنا اظهار داشت: گذراندن دوره حرفهای فیلمسازی با اساتید مهم آن دوره از جمله مرحوم آتیلا پسیانی، بهرام بیضایی و … همچون گنجینه و سرمایهای ارزشمند برایم بود که توانستم با بازی در نقشهای مختلف از آموزش آنها وام بگیرم. قبل از اینکه برای بازی در جهنم سبز انتخاب شوم از ۱۴ سالگی آموزش بازیگری میدیدم و در هنرستان هنرهای تجسمی نیز گرافیک، مجسمهسازی و نقاشی را گذرانده بودم. بر این اساس گریم چهره خود را در این فیلم به عهده گرفتم.
یک سرقت مسیر زندگیام را عوض کرد
بازیگر فیلم سینمایی حکم (مسعود کیمیایی ۱۳۸۳) به اثرات یک حادثه سرقت اشاره کرد که منجر به تغییر مسیر زندگیاش شد و گفت: به خاطر همین سرقت من دچار مشقاتی شدم که باعث شد برخی کارهای تصویر را که اصلا مشتاق هم نبودم بپذیرم. با وجود این که فرد سارق از همکاران سینماییام بود و زندگی من را به شدت دچار بحران کرد اما بعد از فوت شدنش او را بخشیدم و هرگز نامی از این همکار نبردم و نمیبرم.
بازیگران به راحتی انتخاب میشوند و این راه را برای ورود بسیاری از بازیگران و حتی نابازیگران به این عرصه را باز کرد
بوشهری در این باره که چرا در عرصه سینما کمکار شده؟ اظهار داشت: کارها شکل دیگری به خود گرفته و تهیهکنندهها و کارگردانها به سمت دیگری رفتهاند؛ در گذشته سینمای ما نگاتیوی بود و بازیگران هم به درستی انتخاب میشدند چون سینمای نگاتیو و خود نگاتیو برای تهیهکننده بسیار هزینهبر بود اما با شروع سینمای دیجیتال این اتفاق تقریبا از بین رفت و بازیگران به راحتی انتخاب میشوند و این راه را برای ورود بسیاری از بازیگران و حتی نابازیگران به این عرصه باز کرد و این هم ناگفته نماند که دیجیتالی شدن سینما باعث ورود برخی به این عرصه شد که حتی سادهترین مفاهیم بازیگری و کارگردانی را نمیدانستند و فقط به دنبال کاسبی بودند.
آخرین کار لیلا بوشهری به سریال ۵۲ قسمتی آزادی مشروط به کارگردانی مسعود دهنمکی برمیگردد.
در کویر مرگ گریمور کاراکتر خودم بودم
بوشهری که در کنار بازیگری در زمینه چهرهپردازی سینما هم فعالیت داشته درباره تنها فعالیت حرفهای خود در این زمینه در کنار ایفای نقش در اثر کویر مرگ (اسماعیل براری ۱۳۸۰) اظهار داشت: برای چهرهپردازی نقشم در کویر مرگ، کارگردان از تعدادی چهرهپرداز برای گریم این کاراکتر دعوت کرده بود که هیچ کدام موفق به ارائه یک گریم مناسب نشدند و از آنجایی که بازیگر دیگری در نقش اصلی نبود در حد یک پیشنهاد و اتود چهرهام را گریم کردم که به دنبال همین اتفاق چهرهپردازی پروژه را هم پذیرفتم.
وی افزود: البته بعد از این کار از آنجایی که چهرهپردازیام را دیده بودند، گریمورها تماسهایی برای دیگر پروژهها داشتند که هیچ یک از پیشنهادات را نپذیرفتم.
این بازیگر ۴۶ ساله سینما، تئاتر و تلویزیون درباره شاخصترین کار سینمایی خود گفت: اولین باری که کار سینمایی کردم در سال ۷۵ و در نقش یک دختر روستایی در گرگان بود که ۴۵ روز در شرایط سخت جنگلی و شرجی هوا بدون هیچ اعتراضی ایفای نقش کردم.
من همچنان مستاجرم
بوشهری اظهار داشت: نخستین دستمزدی که در تئاتر گرفتم ۱۵ هزار تومان برای یک کار نمایشی در مدت ۶ ماه در سنگلج و برای اولین کار سینماییام (جهنم سبز) دستمزد من برای ۴۵ روز ۱۶۰ هزار تومان بود. اما اکنون با وجود ۲۵ سال کار حرفهای در سینما، تئاتر و تلویزیون همچنان مستاجرم.
این بازیگر که با سه اثر سینمایی شاهرگ(علی غفاری)، تارهای نامرئی(حبیبالله بهمنی) و حماسه قهرمانان(جمشید حیدری) پرکارترین بازیگر جشنواره فجر در سال ۷۶ بود، گفت: در آن زمان یکی از خبرگزاریها نوشته بود که این خانم بازیگر از زیر بوته به عمل آمده است؟ بازیگری که از ۱۴ سالگی بازیگری را شروع و در ۱۵ سالگی نقش اصلی بازی کرده نمیتواند از زیر بوته درآمده باشد.
وی به بازی خود در کویر مرگ به عنوان چهارمین اثر سینمایی خود اشاره کرد و گفت: این فیلم با وجود این که کارگردانی آن را کسی بر عهده داشت که یک سر و گردن از همه بالاتر بود اما ۱۴ سال توقیف شد در حالی که از نزدیک به ۱۰ جشنواره خارجی پذیرش گرفت و عناوین مختلفی در این جشنوارهها به دست آورد.
بازیگر مغازه و دکان ندارد
بوشهری درباره این که چرا برخی بازیگران هر نقشی را میپذیرند و آیا این مساله در آینده کاری آنها تاثیری نمیگذارد؟ گفت: بازیگر مغازه و دکان که ندارد و معیشت او از راه بازیگری تامین میشود که شاهدیم بسیاری از بازیگران در تامین اجاره خانه ماهانه خود هم ماندهاند.
این بازیگر همچنین درباره این که چرا تلویزیون دیگر به مانند گذشته مخاطب آنچنانی ندارد؟ اظهار داشت: زمانی بود که سینمای خانگی نداشتیم و معمولیترین کارهایی که در تلویزیون پخش میشد مانند هژیرها مخاطب داشت و خیابانها خالی از مردم میشد تا این مجموعهها را ببینند چون چیز دیگری غیر از این نبود و سینماها هم در واقع تعطیل بودند. اما با ورود نمایش خانگی، آثار تلویزیونی مخاطب آنچنانی ندارد و مردم از آثار اینچنینی فراری شدهاند.
کارگردان باید نبض مردم را بشناسد
بوشهری تاکید کرد: برای جذب مخاطب، نویسندهها و کارگردانها باید نبض و سلیقه مردم را در هر دوره و زمانی بشناسند. نمیشود در هر دورهای به مانند دورههای قبل اثر ساخت و انتظار داشت مردم از آن استقبال کنند.
وی افزود: از دست دادن مخاطب فقط برای تلویزیون نبود چون سینماها هم مخاطبی نداشتند و تعطیل بودند. تا اینکه نمایش خانگی وارد عرصه تصویر شد.
مردم در هر جای جهان هم باشند کار طنز را دوست دارند
بازیگر شارلاتان(آرش معیری ۱۳۸۳) گفت: درباره آثار طنزی که ساخته میشود نظری مابین دارم اما در مجموع، مردم در هر جای جهان هم که باشند دوست دارند بخندند و این آثار چنین اتفاقی را برای آنها رقم میزند. شادی در روان و روح ما نهادینه شده و تلخترین حرفها را میشود با زبان طنز بیان کرد. مانند قند پهلو تیزی سخن تلخ را از بین میبرند.
منتقدان، فقط ظاهر کارهای دهنمکی را میبینند
بازیگر آزادی مشروط( مسعود دهنمکی ۱۴۰۱) همچنین درباره کار کردن با این کارگردان گفت: من ۴ ماه سر کار این کارگردان بودم اگرچه کارهای دهنمکی زیاده دیده نشد اما از کارگردانهای طناز و دست به قلم هستند. خیلیها که آثار این کارگردان را نمیپسندند به خاطر این که ظاهر قضیه را میبینند اما او از موقعیتهای خیلی جدی، تلخ و ملودرام، پلان، صحنه و دیالوگی میسازد تا مردم بشنوند و از تماشای آن لذت ببرند.
بدون دیدگاه