یادداشت / جمشید پوراحمد
روزگاری در جایی مردی برای دزدی از دیوار خانهای بالا رفت. وقتی خواست از پنجره وارد شود پنجره کنده شد و دزد به زمین افتاد و پایش شکست و شکایت نزد حاکم عادل برد.
حاکم، صاحبخانه را خواست و گفت چرا پنجره سست بوده که این بنده خدا از طلب روزی خود و سهم خود باز مانده و صدمه دیده.
مرد گفت: نجار پنجره را سست ساخته است من بیگناهم.
حاکم، نجار را خواست و عتاباش کرد.
نجار گفت: من پنجره را محکم ساختم، بنّا آن را خوب نصب نکرده.
حاکم، بنّا را خواست و علت جویا شد.
بنا گفت: قربان، مصالح فروش، مصالح نامناسب فروخته است.
حاکم، مصالح فروش را خواست کرد. او که نتوانست دیگری را مقصر نشان دهد، محکوم شد و حاکم فرمود دارش بزنند.
وقتی مصالح فروش را پای چوبه دار بردند، چون قدش کوتاه بود به طناب دار نمی رسید؛ موضوع را به حاکم گفتند.
فرمود: یک نفر که قدش بلند است پیدا کنید و اعدامش کنید تا موضوع ختم به خیر شود و صدای کسی درنیاید!!
تصاویری از تشریف فرمایی اسطوره «تتلو» به دادگاه را در شبکههای اجتماعی دیدم. باور کردنی نیست که تتلو به اتهام مروج مفسده در حال دادگاه باشد اما با سر و صورت نقاشی شده و -مثل همیشه چندشآور-، در لباسی بسیار مناسب، سرشار از انرژی، قبراق و سرحال و با لبخند ژکوند محاکمه شود؟!
فقط یادمان و یادتان باشد که تتلو یک تخریبچی فرهنگ و هنر و ارزشهای انسانی بود. سرطان زشت گویی و فردی که نقش پر رنگی در فساد و تباهی جوانان و نوجوانان داشت.
تتلو نه قصه است و نه غصه، نه تراژدی و نه حماسه! تتلو فقط یک زیاده خواه، فرصت طلب و یغماگر افتخارات ایران و ایرانی.
اجازه ندهید تتلو در پنهان جوان و نوجوان این کشور تفکر بماند و مبادا به جایش آدم قد بلندی مجازات شود!
در تاریخ نوشتهاند که در جنگ جهانی دوم، هیتلر فقط به معلمان اجازه نداد وارد جنگ شوند و دستمر داد آنها را در سنگرهای زیرزمینی محافظت کنند… اما دلیلش؟؛ گفته بود اگر در جنگ پیروز شدیم برای جهانگشایی به معلمان نیاز داریم و اگر شکست خوردیم برای ساختن کشور باز هم به وجود آنها نیاز داریم.
گویا هیتلر آینده را درست دید و حرفش در مورد ضرورت وجود معلمان درست از آب در آمد و آنان توانستند پس از پایان جنگ، به خوبی موجب آبادانی آلمان شوند…
بدون دیدگاه