جبارآذین
با رفتن برنامهریزی شده پدرخوانده اشتباهی پیشینِ سازمان مستعمل سینمایی و تبانی بر سر باقی ماندن
اعضای باندش در آنجا با پدرخوانده اشتباهی جدید و وزیر اشتباهی ارشاد، پدرخوانده جدید بر صندلی ریاست جلوس کرده و مشغول خودسازی برای اجرای منویات برنامههای سیاسی وفاق ملی در سینما به کمک همان عوامل باند قبل است.
او بدون آنکه هیچگونه شناختی از سازمانی که بر آن ریاست میکند داشته باشد، صرفا مجری و پذیرای انشاهایی است که باندهای مافیایی قبلی و پدرخوانده سایه نشین! درباره سازمان تحت ریاست او و سینما مینویسند.
از همان آغاز بنا بر همین روال بوده و قرار بر انجام کمترین تغییر مثبتی نبوده است.
اوس محمود که چند روز قبل برای بازدید و اصلاح دیوار فرو ریخته آنجا، سری به ارشاد زده بود، تعریف میکرد که به رغم شعارهای این و آن، در آنجا آب از آب تکان نخورده و مانند گذشته همچنان شیوه ارباب و رعیتی در سازمان حاکم است و انواع مدیران و معاونان و شوراهای باند سابق به آقایی و اربابی، کارشکنی و سنگاندازی جلوی پای سینماگران غیرهمسو و غیرخودی مشغول هستند و اوضاع بیریخت تر از قبل است.
به اوس محمود که سخت از این بابت ناراحت بود گفتم: عزیزجان! مگر جز این انتظار داشتی، خانه از پایبست ویران است.
گفت: من نه، ولی عدهای گمان میکردند و دلشان را خوش کرده بودند که اوضاع تا حدی تغییر کند و حال سینما و هنرمندان کمی بهتر شود.
گفتم: اوضاع اسفبار سینما و سازمان مستعمل آن نشان میدهد که دچار توهم بودهاند.
گفت: حالا چطور میشود؟
گفتم: هیچ طوری نمیشود، ماشین مشدی ممدلی سینما همانطور با چهار چرخ پنجر به عنوان بخشی از آثار میراث فرهنگی خواهد ماند.
گفت: اما وضعیت در اکران فیلمها و خانه سینما یک جور دیگر و شلوغ و پلوغ است.
گفتم: بله، التهابهایی موقتی است و به زودی بعد از تقسیم سهمها و غنایم، در آنجاها هم آبها از آسیاب میافتد و مانند قبل بازار مکاره سینما به کار خود ادامه میدهد.
گفت: با این همه بهم ریختگی و شلختگی، چرا کسی کاری نمیکند، به ویژه با دسته گلی که این سازمان مستعمل درباره دبیری فیلم فجر و ساطوری کردن جشنواره انجام داده؟
گفتم: مثلاً چه کسی؟ گفت: از سینماگرها و یا مسئولان بالاتر؟!
گفتم: سیل آمده و همه را آب و خواب برده است.
گفت: چه قدر بد، یعنی هیچ امیدی به…
گفتم: به این جماعت نه، اما به آن گها که کار الهی و انسانی میکنند بله! میدانید که ناامید شیطان است و بعضی برای منافع خود شیطنت میکنند تا امید و امیدواری در سینما و فرهنگ و هنر و کشور نباشد.
از همین رو، نباید تسلیم و ناامید شد، چرا که سرانجام روزی، خیر و خوبی و عدالت و نیکبختی از راه خواهند رسید.
گفت: ان شاالله…
من هم گفتم و او رفت و من به نوشتن یادداشت دیگری مشغول شدم.
بدون دیدگاه