جبار آذین
باز هم روز ملی تقویمی سینما از راه رسید و نهادها و سازمان ها و جریان‌های دولتی و متصل به دولت و همچنین کاسبان و هنر فروشانی که جیره‌خوار این سفره‌ها هستند، دایره و تنبک دست گرفته و به خیال خود و در واقع جهت محکم‌تر نشستن بر صندلی‌هایی که در حوزه سینما به ناحق تصرف کرده‌اند و فریب ملت و دلخوش کردن چند تن با این شعار و هدف که، آری ما هم سینما و روز ملی سینما داریم و برایش جشن می‌گیریم و نقل و شیرینی پخش می‌کنیم(!) اما پرسش این است که کدام سینما؟
اگر منظور بازار مکاره‌ای است که نهادها و سازمان‌های ثروتمند مدعی فعالیت در سینما از یکسو و عده‌ای بنجل‌ساز کاسب از دیگر سو برای سود و شهرت و حفظ موقعیت خود به راه انداخته و بر خر مراد سوارند، است که باید گفت، بسیاری از کشورهای مانند ایران که فاقد صنعت سینما و سینمای ملی هستند، باید با عنوان روز ملی سینما هر روز جشن بگیرند و پایکوبی کنند.
سینمایی که به رغم داشتن هنرمندان حرفه‌ای و توانای ملی و مردمی که از سوی سیاست و باندبازی، مطرود واقع شده‌اند و صدها هنرمند دیگر چون مجیزگو و بلندگوی سیاست و ابتذال نیستند، بیکار و مقروض هستند، نشانی از شناسنامه و فرهنگ ملت بزرگ ایران ندارد و اغلب آنها که در چنین فضای مسموم و آلوده کار می‌کنند، خودی و همسفره جریان‌های سیاسی و اقتصادی‌اند و اثری از بالندگی هنر، فرهنگ و حیات سینمای ملی وجود ندارد، سخن از جشن و برگزاری مراسم فریبا، آن هم وقتی که از اوضاع سینما و سینماگر گریه می‌بارد، خنده‌دار و مسخره است.
نکته جالب این جشن بازی کاذب سینمایی، این است که، در برپایی و همکاری و همدلی با چنین بالماسکه‌ای، هیچکدام از سینماگران ارجمند و متعهد زخم‌خورده و دلسوخته مشارکت ندارند و همان مدعیان مورد اشاره، سنگ آن را بر سینه می زنند.
راستش نمی‌خواستم درباره روز ملقب به سینما چیزی بنویسم، ولی دردها، رنج‌ها و دست‌های خالی و چشم‌های گریان هنرمندان با شرف و راستینی که با هنر و عزت خود تجارت نمی‌کنند و تداوم حضور نامدیران و بی هنران و سیاست بازانی که از هنر و هنرمند و سینما استفاده ابزاری کرده و فرهنگ و باور مردم را لگدمال می‌کنند، آرام را از من گرفت و تصمیم گرفتم که باز هم بنویسم و بگویم و تباهی و فساد و آلودگی سینمای موجود را که ارمغان نامدیریتی‌ها و سوداگری است عیان‌تر نشان دهم. گرچه می‌دانم گوش شنوا و نقدپذیر وجود ندارد، ولی باور دارم که روزی و روزگاری ایران هم سینمای ملی و مردمی خواهد داشت و اهالی هنر و قلم در کنار مردم، عدالت، سعادت، رفاه، آرامش و خوشبختی را تجربه خواهند کرد. حتی اگر سال ها به طول بینجامد و مبارزه خیر و شر ادامه داشته باشد، اما سرانجام این خیر و امید و شادی وخوشبختی است که پیروز خواهد شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *