قطعه «یازده ماه و بیست و نُه روز و چند هزار ساعت» روایتی موسیقایی از عشق ودلتنگی با صدای علیرضا قربانی منتشر شد.

به گزارش ایرنا، قطعه «یازده ماه و بیست و نُه روز و چند هزار ساعت» شامگاهپنجشنبه۱۸ بهمن‌ ماهبا شعری از احسان افشاری، آهنگساز و تنظیم محمد زرنوش وخوانندگی علیرضا قربانی منتشر شده است.

اشکان مرادی (کمانچه)، امیرحسین اسکندری(سه‌تار)، نوید زمردی(گیتار)، مسعودنوروزی (ویولن آلتو)،خوانن نگین گودرزی (خواننده سوپرانو)، ارکستر زهی؛ New world string (Turkey)، ویولنسل؛ muhittin darici (Turkey) و امید اصغری ضبط ازدیگر هنرمندان و عوامل اجرایی این اثر هستند که توسط موسسه فرهنگی هنری آهنگاشتیاق، شهر آفتاب منتشر شده است.

قربانی در توضیح این اثر نوشته است: «برای تو. برای تویی که بیش از من در من پرسهمی‌زنی. برای تو که می‌خواستم از پائیز برایت بگویم. از باران، از باد و از برگ‌های خیسو سرگردانِ زیر درختان. از میوه‌هایی که با دستانِ تو به بار نشست. از سکوتی که بی‌تودست و پا می‌زند و خواب‌های سرگردان و بغض‌های همیشگی در هر سو تنها سوسویِچراغ‌های دوردست پیداست. یاد لبخندی کوتاه و شیرین و زمزمه‌ ترانه‌ای عاشقانه. یادی که چون قطرات کوچک باران فضا را پُر می‌کند. راستی خواستنِ تو از کجا شروعشد، که اینچنین مرا سخت در آغوش گرفت؟

باد ناگهان می‌وزد. چراغ‌های دوردست خاموش می‌شوند. باران تمام می‌شود. من بهخودم باز می‌گردم و تنهایی در تمام تنم می‌پیچد…»

این خواننده همچنین نوشته است:««یازده ماه و بیست و نُه روز و چند هزار ساعت» روایتی موسیقایی از عشق و دلتنگی با جان‌مایه‌ای از فراق و هجرانِ عزیزان‌مان است کهبا عشق به تمامی مردم سرزمینم تقدیم می‌شود

برای شنیدن قطعه «یازده ماه و بیست و نُه روز و چند هزار ساعت» اینجا مراجعهکنید.

171670884.jpg

قربانی همزمان در نخستین سالگرد درگذشت همسرش قطعه «یازده ماه و بیست و نهروز و چند هزار ساعت» را منتشر کرده است.

متن ترانه این قطعه بدین شرح است:

نپرس در هوای تو

کدام لحظه گم شدم

همان، همان زمان که رفتی

من از شروع ماجرا

به انتها رسیده‌ام

نشان به آن نشان که رفتی

پس از تو خانه خانه نشد

هوایم عاشقانه نشد

جنون مرا ندیده گرفتی

در آن غروب سرد خزان

تو را صدا زدم که بمان

ولی تو ناشنیده گرفتی

به یک نگاه آشنا

تمام هستی مرا

گره زدی به تار و پودت

در انتهای کوچه ها

دو سایه می رسد به هم

یکی منم یکی نبودت

پس از تو خانه خانه نشد

هوایم عاشقانه نشد

جنون مرا ندیده گرفتی

در آن غروب سرد خزان

تو را صدا زدم که بمان

ولی تو ناشنیده گرفتی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *