*جواد کراچی

مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ
ولی معاشر رندان پارسای می باش.

تغییر و تحولات در سازمان صدا و سیما، خارج از روال عادی و بی شک، شبیه به طنز است تا درایت و تدبیر و مدیریت و از این قبیل واژه‌ها…
برای نخستین بار پس از انقلاب، شاهد چنین جابجایی عظیمی در عرض یک روز هستیم.
هدف، واکاوی زمینه‌های تغییر و دگرگونی نیست. که بسا رسانه‌های مجازی و مکتوب در این باب بسیار نوشته و گفته اند.
آنچه مرا به نوشتن واداشت، مطالبی است که جسته و گریخته در بعضی سایت‌های خبری منتشر شده بی آنکه بدان گفته‌ها و نوشته‌ها فکری دو باره شده باشد.
«‌ذهن ما پر است از فکرهایی که در باره آنان هیچ فکری نشده است» بیایید از خودمان سوال کنیم‌.
کدام یک از بینندگان شبکه‌ها، با صرف ساعت‌ها وقت، برنامه این شبکه‌ها را دنبال کرده است؟
و کدامیک از کارشناسان با نگاهی کارشناسانه، عمر به پای این شبکه‌ها و برنامه‌ها گذاشته و نتیجه مکتوب نظرات این کارشناسان چیست و کجاست؟
آیا می‌توانیم با نگاهی گذرا و سرسری و از سر تفنن، معیاری برای سنجش بیابیم و یا می‌توانیم به صرف شنیدن اخبار و یا برنامه‌های ورزشی حضور رسانه ملی در میان آحاد مردم را در کارنامه‌ای مثبت، ارزیابی کنیم؟
آیا آنتنی که در سطح ملی، برنامه پخش می‌کند آن هم در کشوری که ید طولایی در زمینه فرهنگ دارد و اکنون هم رقیبان قدری روبرویش صف کشیده‌اند، جایی است برای جولان دادن افرادی که از فرط بی‌تجربگی و ناتوانی شرکت کردن در جشنواره روستای وهن‌آباد را هم در پیشینه خود عنوان می‌کنند، آیا این می‌تواند نوید‌دهنده آینده روشنی برای رسانه ملی باشد؟
آیا بهتر نمی‌بود که چنین جوانان با استعداد و مدبری که از آنان تعریف شده است را در مراکز فراگیری مدیریت صدا و سیما تربیت می‌کردند و به بلوغ و پختگی مدیریتی می‌رساندند و سپس، با گذراندن آزمون‌های مدیریت و اصول مدیریت، آنتن یکی از شبکه‌های ملی را در اختیار آنان می‌گذاشتند تا نتایج عملی آن را هم شاهد باشند و سپس به طور علمی نتایج آن بررسی می شد.
اکنون بصورت دیمی رفتار شده و با تعبیر و تفسیر یک به یک از جوان‌گرایی، اولویت به سن و سال داده شده و نه اینکه جوان گرایی را با دمیدن خون تازه و روحی تازه تعریف کرده باشند تا بتوانند در شیوه اداره کردن این سازمان عریض و طویل، تحولی ایجاد کنند.
سازمانی که تاثیر مستقیم بر رفتارهای اجتماعی مردم دارد و مدتهاست که از فرط تکرار و کهولت و خستگی در آفرینش و خلاقیت فکری و فرهنگی و هنری راه را به بی‌راهه برده است.
اینگونه جابجایی ها و تغییرات در دراز مدت می‌تواند اثرات سوئی به بار بیاورد و در پی آن، تغییرات ذائقه و درک غلط از یک مقوله را بدنبال داشته باشد. چنانچه در سینما این اتفاق رقم خورده و باعث فاصله گرفتن مردم از سینما شده.
آنچه در شبکه‌های بین المللی مرسوم است کاملا با رفتار و اعمال ما تفاوت دارد، در آن شبکه‌ها با تآمل و تعقل و نگاهی عمیق به موضوعات، و درک دقیق از موضوعات و داشتن تکنسین‌هایی با گرایش های مختلف به عنوان مثال جامعه شناس با گرایش رسانه، روان شناس با گرایش رسانه و یا تاریخ شناس با گرایش رسانه و الی آخر… برنامه‌ها و مقاصد رسانه‌ای خود را می سنجند و با کار طاقت‌فرسای روحی و جسمی، برنامه‌ها را تنظیم می‌کنند. اما متاسفانه در دانشگاه‌های ما و در مراکز رسانه ملی کشورمان هنوز جایی برای پرورش چنین افراد و متخصصانی وجود ندارد و هنوز هم پی به ضرورت آن نبرده‌ایم.
همین کاستی هاست که باعث آن می‌گردد تا شبکه های برون مرزی متعلق به بیگانگان با گذاشتن یک دوره سه ماهه یا شش ماهه افراد تحصیل کرده را جذب می کنند و دوره‌های فشرده کارآموزی برای آنان می‌گذارند و سپس با برنامه‌هایشان، بینندگان را به دنبال خودشان می‌کشانند و مدیران سابق و اسبق و حال و آینده صدا و سیما خودشان را به کوچه علی چپ می‌زنند.
چه شبکه‌های داخلی و چه شبکه هایی که در خارج فعال هستند. دارای تعاریف و شناسنامه و اهدافی هستند که در قوانین به صراحت قید گردیده و بیان چندین باره و مکرر آن در حکم سازمانی، نشانه اثبات‌گری و تاییدیه ملی و مردمی آن نیست.
کسانی که در چنین جایگاهی قرار می‌گیرند باید بدانند که «همگی یکی هستیم و اگر این موضوع را نمی‌دانند. با سختی آنرا خواهند آموخت‌»
بچه‌ها راستگو هستند…

اردیبهشت ۱۴۰۱ تهران

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *