یکی از فعالان موسیقی با اشاره به عملکرد دولت دوازدهم در این حوزه از کمبود گفتمان اصولی هنرمندان با مدیران عالی وزارت ارشاد برای بیان مشکلات و حضور متعدد مشاوران در تصمیمگیریها انتقاد کرد.
علی مغازهای پژوهشگر و از فعالان حوزه موسیقی نواحی و موسیقی ایرانی در پاسخ به پرسش مهر درباره عملکرد دولت دوازدهم در حوزه موسیقی بیان کرد: اعتقاد من این است گفتمانی که این دولت با رویکردهای جناب آقای صالحی در مقام وزیر ارشاد در پیش گرفت، محصول خوبی نداشت و متاسفانه شرایطی را ایجاد کرد که بیشتر به سمت بیصدا کردن موسیقی پیش رفت. این شرایط هم در حالی بود که همزمان با ورود آقای حسینی به عنوان معاون هنری وزیر ارشاد به میدان، التهابات زیادی در حوزه هنرهای تجسمی وجود داشت که وضعیت رسیدگی به هنرهای دیگر را برای او کمی پیچیده کرد و رفتهرفته کار به شکلی رقم خورد که انجام امور به مشاورانی سپرده شود که به لحاظ قانونی رسمیت پاسخگویی نداشته و فضا را به سمت و سویی هدایت کردند که موجب محدود شدن هنرمندان موسیقی از حمایتهای دولتی و کاهش ارتباط میان هنرمندان و دولتمردان شد.
وی ادامه داد: آنجا هم که هنرمندان لب به اعتراض گشوده و به اشکال مختلف در قالب نامه و بیانیه و مصاحبه و مقاله به اعتراض دست زدند، دریغ از یک واکنش یک کلمهای از سوی هیچ مدیری در این حوزه که هنرمندان بفهمند لااقل کسی هست که صدای اعتراضشان را بشنود، اقدام پیشکش! البته این روند از قبل بوده اما انتظار این بود که اوضاع بهبود یابد نه آنکه در همیشه بر همان پاشنه بچرخد و کسی هم پاسخگو نباشد.
وی ادامه داد: در این گیر و دار هم مجموعه ناظر تازهای با عنوان «ساترا» یا همان سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در حوزه پلتفرمهای شبکههای مجازی و درگاههای آنلاین وارد فعالیتهای موسیقایی شد که عملاً مجوزهای صادر شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را قبول نداشت و فضایی را ایجاد کردند که اولین ضرر و زیانش متوجه هنرمندان موسیقی شد. به عبارتی میتوان گفت دولت در حوزه تصمیمگیری عقب نشینی کرده و شرایطی را پیش روی موسیقی قرار داد که موقعیت و جایگاه وزارت ارشاد به عنوان اصلیترین متولی تولید و نشر موسیقی، دچار انفعال و دو پارگیهایی شود. آسیبهای ناشی از این اتفاق هم قبل از هر چیزی متوجه هنرمندان شد.
این کارشناس موسیقی افزود: به عنوان مثال در همین چند مدت کنسرتهای آنلاینی بودند که موفق به دریافت مجوز از وزارت ارشاد شدند اما به دلیل عدم موافقت این مجموعههای ناظر، بسیاری از همین کنسرتها لغو شدند و بسیاری هم با اعمال سلیقههای خاص از جمله مثلاً نمایش ندادن ساز در همین کنسرت آقای ناظری، دچار آسیب شدند. یعنی مردمی که بهای تماشای کنسرت آنلاین را پرداختهاند امکان تماشای آنرا به دلیل سوء مدیریت از دست میدهند. این خیلی نکته غم انگیزی است که ساترا مجوز صادر شده از سوی وزارت ارشاد را قبول ندارد یا شروط تازهای برای موضوع مجوز ارشاد تعیین میکند. حالا شما بروز چنین بحرانهایی را با ماجرای کرونا تلفیق کنید و نتیجه بگیرید که ایجاد چنین شرایطی که به اعتقاد من ناشی از ضعف در مدیریت کلان فرهنگی هست، چه آسیبهای جدی را به موسیقی وارد کرده است.
کمترین انتظار جامعه هنری این است که بالاخره روزی یک ارزشیابی منصفانه نسبت به عملکرد مدیران صورت بگیرد و اگر سوءتدابیر منجر به آسیبهایی شده فرد مسئول بازخواست شود تا مدیران در آینده متوجه عواقب تصمیمات و اقداماتشان باشندمغازهای بیان کرد: به طور حتم تمامی افرادی که طی سالهای اخیر به عنوان مدیر در دفتر موسیقی وزارت ارشاد حضور پیدا کردند، افرادی اخلاق مدار، محترم و خوبی هستند که در سلامت خودشان و شخصیتشان تردیدی وجود ندارد اما نکته اصلی من در بیان این ضعف مدیریتی، آشنایی کم این مدیران با این حوزه و فعالیتهای موسیقایی بود که علیرغم شرافت و حسن اخلاقشان مجبور به بهرهگیری از مشاورانی شد که اتفاقاً مشاورههای خوبی هم به مدیریت دفتر موسیقی ارائه نداده و ماجرا را به سمت و سویی هدایت کردند که حمایتهای دولتی متوجه افراد محدودی شود.
وی افزود: متاسفانه همین مشاورههای غلط هم موجب شد که دفتر موسیقی وزارت ارشاد فقط به مجموعهای برای صدور مجوز تنزل پیدا کند، حتی اگر هم فعالیت دیگری در حوزههای مختلف موسیقی صورت گرفته باشد، به دلیل همین نوسانات و جریاناتی که اشاراتی با آنها کردم، ماجرا را جور دیگری به پیش راندند. کما اینکه همین تک آهنگها و مجوزهای صادرشده در پی آن، در مقاطعی بهعنوان عملکرد در رسانهها منعکس شد، که به اعتقاد من نمیتواند به عنوان یک عملکرد آن را مورد اعتنا قرار داد، چرا که این هنر نیست که یک نهاد متولی، بگوید این تعداد مجوز را صادر کردهام. میخواستند این کار معمولی را هم انجام ندهند؟
مغازهای تأکید کرد: در واقع مدیران دولتی که کار اصلی و وظیفه ذاتی مسئولیتشان را که باید چانهزنی برای توسعه نگاه حاکمیتی نسبت به حدود موسیقی و باز کردن دیدگاههای مخالف یا محدودکننده نسبت به هنر موسیقی باشد، فراموش کرده و یک سری امور بدیهی و عادی را به عنوان انجام وظیفه تلقی میکنند و روز به روز بر دامنه انفعال و عملزدگی در حوزه مدیریت موسیقی افزوده میشود.
این پژوهشگر موسیقی نواحی به بحران زدگی جشنوارهها هم اشاره کرد و گفت: متاسفانه جشنوارههای دولتی نیز طی این سالها با اهمال و انفعال بسیاری رو به رو شدهاند که بیشترین نقطه ضعف آن را میتوان در برگزاری جشنواره موسیقی نواحی و جشنواره موسیقی فجر مشاهده کرد. متاسفانه آنچه اکنون در فعالیت این جشنوارهها میتوان اشاره کرد، نگرش و عملکرد مبتنی بر بیست سال قبل است که هیچ تغییری هم در آن مشاهده نمیشود. در این راستا خبرنگاران حوزه موسیقی نیز آن طور که باید به نقد عملکرد دولت در حوزه موسیقی نپرداختند و همین فقدان عیبیابی موجب شد که فعالیت این جشنوارهها در مسیر تکراری قرار گیرد. شرایطی که با رویکردهای خاص مدیران جشنواره در برخی دورهها موجب شد انتقادهای رسانهها به حداقلترین شکل ممکن خود رسیده و ماجرا در این روند باقی بماند.
وی با اشاره به موضوع ارزشیابی هنرمندان و مدارک معادل دکترایی که طی سالهای اخیر به برخی از هنرمندان موسیقی نواحی ایران اعطا شده، اظهار کرد: متاسفانه همین اعطای مدرک معادل دکترا برای هنرمندان ارزشمند موسیقی نواحی ایران تبدیل به آفتی برای موسیقی نواحی ایران شد که هم اکنون موجب ایجاد مطالباتی که شده قطعاً از عهده دولت برنمی آید. و ایکاش به جای اعطای این مدرک دکترا دوستان به فکر اجرای ایده بهتری همچون اعطای «نشان» بدون بار اسمی معادل دکترا اکتفا میکردند تا شرایط به شکل دیگری در حوزه تکریم هنرمندان اجرایی شود.
مغازهای در بخش دیگری از صحبتهای خود به موضوع انحلال انجمنهای موسیقی در استانها و تبدیل آنها به موسسه اشاره کرد و گفت: تغییر و تحولاتی که طی ماههای گذشته در بحث تغییر کارکرد انجمنها و تبدیل آنها به موسسه به وجود آمد هم یکی دیگری از مشکلاتی بود که به اعتقاد من، انجمنهای موسیقی را تبدیل به گوشت قربانی کرد. البته ممکن است تا به امروز و در این چند سال اشکالات و اختلالاتی در روند فعالیت انجمنهای برخی استانها صورت گرفته که ایجاد فساد هم کرد اما بر این باورم که این تغییر و تحولات جدید به نفع موسیقی در استانها نیست و ممکن است تبعات به مراتب بنیان کنی هم به همراه داشته باشد که اوضاع را از همین حالت فعلی هم بدتر کند.
این پژوهشگر موسیقی نواحی که طی سالهای اخیر مدیریت هنری برگزاری فستیوال موسیقی نواحی آینه دار را بر عهده داشت افزود: یکی دیگر از معضلاتی که میتوانیم در این چند سال به عنوان یک آسیب از آن نام ببریم حضور مشاورانی بود که هیچ گاه حضور رسمی در ماجراهای مختلف نداشتند اما بیشترین تاثیر و کمترین میزان پاسخگویی را داشتند. یک نکته بسیار مهم که به نظر یکی از بزرگترین آفتهای موسیقی ما بود در این چند سال بود و ایکاش در این چارچوب شاهد روزی باشم که بالاخره یک موسسه و نهاد کوچکی تشکیل شود که با یکمتد ارزشیابی علمی عملکردها درباره این مسائل و اساساً نقاط ضعف مدیریت فرهنگی هنری کشور از مدیران پاسخ بخواهد. مدیرانی که قطعاً بسیاری از آنها دارای رفتار و اخلاق پسندیده هم هستند، اما همین عزیزان در بسیاری از مقاطع دچار ضعف در مدیریتی هستند که میبایست برای این ضعف عملکردهای خود و برخی سوء مدیریتهایشان پاسخگو باشند. و کمترین انتظار جامعه هنری این است که بالاخره روزی یک ارزشیابی منصفانه نسبت به عملکرد مدیران صورت بگیرد و اگر سوء تدابیر منجر به آسیبهایی شده فرد مسئول بازخواست شود تا مدیران در آینده متوجه عواقب تصمیمات و اقداماتشان باشند. در واقع مدیران حوزه موسیقی یک روز باید ملزم به پاسخگویی شوند. متاسفانه این همه سازمان بازرسی و حراستی که در تمام نهادهای دولتی وجود دارند هیچگاه به ارزیابی عملکرد مدیران و ارایه گزارش به مردم و رسانهها وقعی و یا همتی نگماردهاند.
مغازهای در پایان گفت: قطعاً فارغ از مدیریتها و عملکردهای مدیریتی شرایط متعدد بسیاری موجب شده که طی دوران حضور این دولت و دولتهای گذشته با نواقص، اشکالات و آسیبهای زیادی در حوزه موسیقی مواجه باشیم. اما آنچه میتواند در این بین مورد توجه قرار گیرد رسیدگی به نقطه ضعفهاست که تا به امروز هیچ مجموعهای متولی آن نبوده است.
بدون دیدگاه