بانیفیلم: اگر از فیلمهای دیوید لینچ خوشتان آمده باشد و سلیقه سینمایی شما با این سینماگر متفاوت و شاخص آمریکایی همسویی دارد، حتما از خواندن این مطلب، بیشتر از دیگران لذت خواهید برد!
دیوید لینچ برخلاف بسیاری از کارگردانان هالیوودی، شخصیت مستقل سینمایی خود را قربانی فیلم ساختن با تعریف کمپانیهای بزرگ سینمایی نکرده، او در بیشتر آثارش تلاش مضاعفی داشته تا روند رو به رشدی در نگاه و مولفههای سینماییاش داشته باشد شاید به همین خاطر است که هیچ کدام از فیلمهایش شبیه به هم نیستند!
در این مطلب ضمن پرداختن به دغدغهها و علائق سینمایی دیوید لینچ، به ده فیلمی که او تماشایش را به دوستداران سینما پیشنهاد کرده اشاره شده است.
***
فیلمهای مورد علاقه دیوید لینچ؛ ده فیلمی که این کارگردان بزرگ سینما میخواهد شما هم ببینید.
به گزارش بانیفیلم به نقل از ایندی وایر، فیلم های مورد علاقه دیوید لینچ کارگردان فیلمهایی چون «توین پیکس» و «جاده مالهالند» از «جادوگر شهر اوز» تا «بلوار غروب آفتاب» را شامل میشود.
دیوید لینچ در فیلم «فابلمنها» ساخته استیون اسپیلبرگ، در نقش جان فورد که بزرگترین فیلمساز تمام دوران است معرفی شد. به نوعی لینچ نقش جان فورد را در صحنهای بر اساس ملاقات واقعی استیون اسپیلبرگ با این نماد سینمای وسترن بازی میکند.
افرادی که فیلمهای لینچ را دوست دارند، فقط آنها را تماشا نمیکنند، بلکه از آنها پیش تر میروند!
غرایز سورئالیستی لینچ به عنوان یک کارگردان میتواند تفرقه افکنانه باشد. او در طول سالها مخالفان نسبتاً برجستهای داشته، اما احتمالاً او یکی از فیلمسازان مورد علاقه شما هم هست!
به همین دلیل است که وقتی در سال ۲۰۲۲ شایعاتی مبنی بر حضور اولین فیلم سینمایی لینچ به فستیوال کن -تقریباً بعذ از دو دهه- منتشر شد، هم هیجانی گسترده و هم ناامیدی عمومی به صورت توامان بین طرفداران سینمای لینچ بایجاد شد.
فیلمهای لینچ شبیه هیچ فیلم دیگری نیست و ما خیلی وقت است که فیلم جدیدی از این سینماگر ندیدهایم.
در میان دوستداران سینما، لینچ به ساختن فیلمهایی معروف است که کاملاً «عجیب» و درک آنها غیرممکن است. البته این کمی سادهسازی است (هرچند حتی برخی از بازیگران خود لینچ گاهی اوقات واقعاً کار او را درک نمیکنند)، اما سبک کارگردانی رویایی و سورئالیستی لینچ تمایل دارد که داستان سرایی مستقیم را به نفع جستجوی حقایق احساسی، به چالش بکشد.
از اولین فیلم او «سر پاک کن» (Eraserhead) تا سری دنباله «قله های دوقلو» (Twin Peaks) در سال ۲۰۱۸ «بازگشت»، استفاده لینچ از نمادگرایی، ساختارهای داستانی نامتعارف، طراحی صدای تجربی، خشونت تلطیف شده، و بسیاری از علائم تجاری دیگر، مدتها محل بحث، تحلیل و ارایه نظریهها شده است.
اگرچه کارگردانی مانند لینچ در سینما وجود ندارد، اما تأثیرات او از تماشای آثارش مشخص است.
علاقه کارگردان به فیلم «جادوگر شهر اوز» به دلیل ادای احترام زیادیاست که لینچ به آن فیلم قائل است.
او از طرفداران آشکار فیلمسازانی مانند فدریکو فلینی و بیلی وایلدر و فرهنگ پاپ معاصر آنها در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ است.
صرف نظر از اینکه لینچ آیا دوباره به صندلی کارگردانی بازمی گردد یا نه، تماشای برخی از آثار مورد علاقه او سفر جالبی را نشان میدهد؛ به آثاری که الهام بخش یک افسانه هستند.
در اینجا فهرستی از فیلمهای مورد علاقه لینچ است که از مصاحبهها و داستانهای کارگردان در طول سالها گردآوری شده و بدون ترتیب خاصی فهرست شده است.
«جادوگر شهر اوز» (کارگردان ویکتور فلمینگ، ۱۹۳۹)
یک فیلم کلاسیک فانتزی و خانواده پسند که یک وسواس دیرینه لینچ هم هست.
لینچ در فیلمهایی مانند «وحشی در قلب» (Wild at Heart) به خاطر زندگی حرفهای خود ادای احترام زیادی به آن کرد و در سال ۲۰۰۱ در پرسش و پاسخ جشنواره فیلم نیویورک گفت: «هیچ روزی نیست که بگذرد و من به “جادوگر شهر اوز” فکر نکنم.»
عشق لینچ به موزیکال جودی گارلند به اندازهای متعارف است که یک مستند کامل به نام «لینچ/اُز» از تمام فیلمهای او را از دریچه فیلم فلمینگ ساخت که سال گذشته در جشنواره فیلم BFI لندن به نمایش درآمد.
۸/۵ (کارگردان فدریکو فلینی، ۱۹۶۳)
لینچ در کتاب خود در سال ۲۰۰۶ با عنوان «صید ماهی بزرگ» مینویسد: اگر مجبور شوم «فیلمهایی را انتخاب کند که برای من نمونههایی از فیلمسازی بینقص را نشان میدهند»، میتوان آنها را به «چهار» فیلم کاهش داد.
اولین مورد «۸/۵» خواهد بود، زیرا فلینی با فیلم کاری را انجام میدهد که اغلب نقاشان انتزاعی انجام میدهند. یعنی انتقال یک احساس، بدون گفتن یا نشان دادن چیزی به طور مستقیم، بدون توضیح چیزی، فقط با یک نوعی جادوی محض.
«تعطیلات موسیو هولو» (کارگردان ژاک تاتی،۱۹۵۳)
یکی دیگر از انتخابهای کتاب لینچ برای بهترین فیلمهای تاریخش، «تعطیلات مسیو هولو» است: کمدی ژاک تاتی درباره مردی دست و پا چلفتی (با بازی خود کارگردان) است که در هتلی در کنار ساحل کار میکند.
لینچ ادامه داد: « “تعطیلات مسیو هولو” را به دلیل دیدگاه شگفتانگیزی دوست دارم که ژاک تاتی از طریق آن به جامعه نشان میدهد. وقتی فیلمهای او را تماشا میکنید، متوجه میشوید که او چقدر درباره طبیعت انسان میداند – و دوستش دارد – و این فقط میتواند الهامبخشی برای انجام همین کار باشد.
«پنجره عقبی» (کارگردان آلفرد هیچکاک، ۱۹۵۴)
آخرین فیلمی که لینچ در کتابش با صفت عالی آن را معرفی کرد «پنجره عقبی» است: فیلم هیجانانگیز آلفرد هیچکاک در سال 1954 با بازی جیمز استوارت در نقش عکاسی که از پنجره آپارتمانش شاهد قتل زنی میشود.
لینچ مینویسد: «من “پنجره عقبی” را نشان میدهم، زیرا آلفرد هیچکاک در این فیلم موفق میشود تا یک جهان کامل را در پارامترهای محدود خلق کند، یا بهتر بگوییم، دوباره خلق کند. جیمز استوارت هرگز ویلچر خود را در طول فیلم ترک نمیکند و با این حال، ما از دیدگاه او یک طرح قتل بسیار پیچیده را دنبال میکنیم. در این فیلم، هیچکاک موفق میشود چیزی بزرگ را بگیرد و آن را به چیزی واقعا کوچک متراکم کند. او از طریق کنترل کامل تکنیک فیلمسازی به آن دست مییابد.»
«سانست بلوار» (کارگردان بیلی وایلدر، ۱۹۵۰)
یکی از فیلمسازان مورد علاقه لینچ، بیلی وایلدر است و یکی از فیلمهای مورد علاقه اش «سانست بلوار». نوآر وایلدر در سال ۱۹۵۰ که درباره هنرپیشهای سالخورده سینمای صامت است که تلاش میکند بازگشت آرزوی دیرینهاش را روی صحنه ببرد. لینچ در مصاحبهای با مجله Dazed & amp; Confused گفت که قبل از شروع تولید پروژه، فیلم را برای بازیگران سریال «سر پاک کن» (Eraserhead) نمایش داده است.
«سانست بلوار» بهترین حال و هوا را دارد. مثل یک رویا که در آن غرق شدهایم؛ لینچ در باره این فیلم به Dazed & Confused گفت: «فیلم این داستان هالیوودی را که عصر طلایی هالیوود را با امروز مرتبط میکند به تصویر میکشد. «سانست بلوار» یک فیلم واقعی است و به همین دلیل تا امروز ادامه دارد. غم و اندوه و زیبایی زیادی در خود دارد. رمز و راز و رویاها زیبایی، زیبایی، زیبایی و رویاهای بیشتر.»
«استروزک» (کارگردان ورنر هرتزوگ، ۱۹۷۷)
در سال ۲۰۰۹، لینچ فیلم «پسرم، پسرم، چه کردی؟» را تولید کرد، یک درام جنایی از کارگردان مشهور آلمانی ورنر هرتزوگ. لینچ بعداً «استروزک» – یک تراژیک کمدی در سال ۱۹۷۷ در مورد یک مجری خیابانی و یک کارگر جنسی ساخت که تلاش میکنند از آلمان خارج شوند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. او از این فیلم به عنوان موضوع مورد علاقهاش در پرسش و پاسخ با ورنر هرتزوگ در سال ۲۰۱۴ نام برد.
«لولیتا» (کارگردان استنلی کوبریک، ۱۹۶۲)
یکی دیگر از کارگردانان مورد علاقه لینچ، استنلی کوبریک است: غول سینمای که پشت سر فیلمهایی چون «درخشش» و «پرتقال کوکی» قرار دارد.
لینچ در سال ۲۰۱۴ برای یک مجموعه برنامهنویسی در فیلادلفیا، فیلم «لولیتا» را که اقتباس کوبریک از رمان بدنام ولادیمیر ناباکوف و درباره یک کودکباز متوهم است، برای نمایش انتخاب کرد.
«این یک هدیه است» (کارگردان نورمن مک لئود،۱۹۳۴)
لینچ در مصاحبهای در مورد فیلمها و فیلمسازان مورد علاقه خود از قدردانی خود از یک بازیگر کمدی پرکار در دوران طلایی هالیوود گفته بود. بازی مورد علاقه لینچ توسط این بازیگر در فیلم «این یک هدیه است» اثر نورمن مکلئود از سال ۱۹۳۴ که بازیگر کمدین در نقش یک بقال بدبخت بازی کرده است.
««آپارتمان» (کارگردان بیلی وایلدر، ۱۹۶۰)
لینچ در سال ۲۰۱۱، در جریان افتتاحیه کلوب سیلنسیو در شهر پاریس، با نمایش یک هفته فیلمهای مورد علاقهاش جشن گرفت. نمایشها با «سانست بلوار» آغاز شد و با فیلم«آپارتمان» ساخته دیگری از وایلدر به پایان رسید؛ «آپارتمان» یک درام رمانتیک کلاسیک است.
«دایی من» (کارگردان ژاک تاتی، ۱۹۶۸)
یکی دیگر از کمدیهای ژاک تاتی – با بازی کارگردان در نقش هولو، این بار در تلاش است تا با دنیای مصرف کننده خانواده خواهرش سازگار شود.
«دایی من» نیز یکی از فیلمهای مورد علاقه لینچ است که آن را به عنوان یکی از فیلمهایی انتخاب کرد که در هفته افتتاحیه کلاب سیلنسیو به نمایش درآمد.
بدون دیدگاه