کارگردان فیلم اخراجیها در کارگاه آموزشی دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: فیلمساز باید فیلم خودش را بسازد نه فیلمی که به او تحمیل می کنند، نه بر اساس شرایط زمانه، نه برای خوشایند دیگران. باید ذائقهسازی هم بکند نه اینکه همیشه به ساز مخاطب باشد.
به گزارش ایرنا، مسعود دهنمکی در کارگاه ایده و فیلمنامهنویسی در حاشیه اکرانهای مرکزی دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در سخنانی اظهار داشت: فیلمنامه نویسی بر اساس تعالیم عالم سینما، رکن کار نمایشی، تصویر است، گرچه در کشور ما خیلی جدی گرفته نمی شود. باوجود اینکه همه کارشناسان معتقدند که مشکل اصلی سینما و حتی تئاترها متن است. تا متن، متن خوبی نباشد نمی توان حتی از آن فیلم متوسطی درآورد.
وی افزود: طبق گفته مشهور برخی از بزرگان این عرصه، اگر متن خیلی خوب باشد حتی اگر عوامل اجرایی متوسط باشند میتوانند کار و فیلم خوبی را از آن متن درآورند. اما اگر متن، متن بدی باشد و بنمایه لازم را نداشته باشد، حتی اگر عوامل خیلی خوب باشند، فیلمی ضعیفی از آن در می آید. در عالم سینما هم این ماجرا را دقیقا میتوانید در موارد مختلف و آثار مختلف ببینید.
دهنمکی توضیح داد: نقش فیلمنامه در عالم آثار نمایشی بسیار کلیدی است. من به هر کسی از مسئولان، آنها که گوشی برای شنیدن داشتند و من را برای مشورت دعوت کردند گفتم ما باید بتوانیم ساختارها و استانداردهای و آدمهای فیلمنامه نویسی را در کشورمان ارتقا دهیم.
این سینماگر ادامه داد: برای بخش فیلمنامهنویسی در تلویزیون خیلی خوب پول بدهند مثلا بیست میلیون برای هر قسمت است در حالی که برای یک بازیگر درجه ۲، هر ماه مثلا ۱۰۰ میلیون تومان پول میدهند. یک گروه فیلمبرداری سریال، ماهیانه به طور متوسط بیش از صد میلیون تومان میگیرد. خب قرار است اینها جمع شوند که یک اثر خوب را خلق کنند، اما اگر این نقشه راه خوب نباشد باز به همان بیراه برمیگردیم. تناسبی در پرداخت دستمزد برای فیلمنامه نویس نیست، بنابراین او احساس نمیکند که باید بیشتر از آن دستمزدش مایه بگذارد.
کارگردان فیلم سینمایی اخراجیها بیان داشت: یکی از گرانترین بخشهای تولید فیلم در هالیوود، بخش فیلمنامه است. هم ایده را خوب میخرند و هم فیلمنامه را. یکباره میبینید یک سوم هزینه فیلم را به فیلمنامه اختصاص میدهند. حال چرا اینکار میارزد؟ چون ممکن است آن فیلنامهنویس یک یا چند سال برای فیلمنامهاش وقت صرف کرده باشد.
یکی از مهمترین مسائل و هسته اصلی فیلمنامه، ایده است، بعد آن ایده به طرح تبدیل میشود و طرح به فیلمنامه؛ اما تا کسی، جامعه پیرامون و زمانه خود را نشناسد به ایده مناسبی دست پیدا نمیکند بعضی از آدمها زندگی خودشان را روایت میکنند. اگر از آن آدمها آن ایده و طرحها را بگیریم، دیگر تمام می شوند. البته پیشنهاد من این است که اگر در آینده اینگونه افراد برای نوشتن فیلمنامه به شما مراجعه کردند، پای حرف تک تک اینها بنشینید، آن وقت میتوانید برای خودتان بانک ایده داشته باشید.
کارگردان سریال دار و ندار یادآور شد: ما دنبال ایدهای هستیم که قابلیت ماندگاری داشته باشد، حال باید ببینیم از آن ایده برای روایت به کدام زاویه برسیم که مناسب باشد. تجربهنگاری خیلی خوب است. چیزی که در کلاسها دست نمیدهد حتی در میدان عمل، چرا که آنجا تازه تجربه میکنیم، باید از آدم هایی که در این عرصه کار کرده اند، یاد گرفت.
کارگردان سینما خطاب به حاضران بیان داشت: شما باید سیر مطالعاتیتان را گسترش دهید. من اگر بخواهم فیلمنامهای در مورد عاشورا بنویسم، کلی روضهگوش میکنم. چون حرفها، روایات درست و حسابی و خاص در آن روضهها پیدا می شود. قبلا روضه ها کیفیت بهتری داشتندف نمی دانم شاید سینمای ما هم روزی به سمت سطحی شدن، برود.
وی خاطرنشان کرد: مثلا من میخواهم به واقعه کربلا بپردازیم. این ایده و سوژه من است. می توانیم از زوایای مختلف به این ماجرا نگاه کنیم. مثلا فیلم روز واقعه از نگاه یک مسیحی است یا در سریال مختارنامه اثر آقای میرباقری، نگاه ها و روایات دیگری است. حال در واقعه کربلا، من شنیدم دو برادر در لشکر کفر بودند و آن لحظه آخر امام حسین (ع) می گویند «شما با من جنگ دارید با خاندان من چه کار دارید؟» یکی از این برادرها تحت تاثیر این حرف امام حسین (ع) میگوید «ما با این آدم جنگ داشتیم با زن و بچه ش که جنگ نداریم». برادر دیگر هم می گوید «درست می گویی، حالا چه کار کنیم؟». آن دو برادر شروع میکنند به شمشیر کشیدن و جنگیدن در دل دشمن برای دفاع از خانواده امام حسین (ع). آن دو نفر می جنگند و شهید هم میشوند ولی اسمی از آنها در تاریخ نیست و جزو ۷۲ نفر شهدای کربلا هم نیستند. فقط اصل ماجرا موجود است. این یک ایده ناب است. حالا اگر یکی این را ساخت، دیگر باید رهایش کرد؟ یا می توان از زوایای دیگر هم به آن پرداخت؟ پیدا کردن زاویه نگاه و ایده می تواند به شما میتواند کمک کند. بعضی وقتها در عالم کشف و شهود ایده به ذهن میآید.
ده نمکی در همین باره تصریح کرد: باید چشم شکارچی وجود داشته باشد، علاوه بر چشم باید گوش شما هم برای شما ایده خلق کند. از حرف زدن آدمها از مدل آدمها در موارد مختلف در سطح جامعه میتوان ایده گرفت.
کارگردان سینما در ادامه توضیحاتش عنوان کرد: کارگردان مولف، کسی است که فیلمنامهای را که خودش نوشته است، بسازد. ولی هر کسی کارگردان مولف نیست. بعضی کارگردانها، تکنیسین هستند، مولف نیستند. البته آنها هم آدمهای مهمی هستند، میگویند ما معماریم و حقیقتا میتوانند از هر فیلمنامه آمادهای فیلم بسازند.
این نویسنده خطاب به حاضران بیان کرد: شما باید در زمینه فیلمنامه اجتهاد پیدا کنید، یعنی غرق موضوع شوید و بیشتر از صاحب موضوع درباره سوژه حرف داشته باشید. من در مورد آثار خودم همین کار را میکنم. باید عالم به موضوع شوید هم سیر مطالعاتی هم عالم حضور داشته باشد. کسی که بخواهد در مورد پزشکی، اثری بسازد تا در فضای بیمارستان و بین کادر درمان نباشد نمی تواند آن فضا را کامل درک کند و بعد به تصویر بکشد.
طرح اخراجیها ۲ را نوشتم و فرستادم به یک شورایی و رد شد. من هشتاد جلد کتاب نوشته بودم. باید میتوانستم از ایدهام دفاع کنم، آنها گفتند تخیل در کار وجود دارد، چرا جنگ را تحریف میکنید که یک هواپیما را میدزدند و به اردوگاه اسرای ایرانی میبرند. بعد می خواهند کار تبلیغاتی انجام دهند و مصاحبه و دیدارها اتفاق میافتد. من میخواستم معنای اسیر بودن را نشان دهم. زاویه نگاه و بکر بودن ایده خیلی مهم است. و اینکه این ماجرا در اردوگاه کمپ ۶ رمادی اتفاق افتاده بود
دهنمکی ادامه داد: فیلمنامه نویس، در سینما تک تیرانداز است، تیربارچی نیستید. به عنوان یک فیلم نامه نویس روی ایده خود وقت صرف کنید، بگذارید ایده با نگاه کردن و تجربیات و مطالعه ورز بیاید. فیلمنامه نویسی علم است، یک تخصص است. باید سینما را بشناسید. سینما زبان مشترک دارد و طوری بنویسید که بقیه عوامل آن را بفهمند. بعد از علم و آموزش، استعداد مهم است. ممکن است کسی با نمره ۲۰ از سینما فارغ التحصیل میشود اما در بحث اجرا موفق نباشد. اکبر عبدی هیچ وقت کلاس بازیگری نرفته، اما ذاتا بازیگر است. میتواند هم نقش دیوانه در فیلم مادر را بازی کند هم نقش عارف در رسوایی.
ده نمکی گفت: بعد از استعداد، پژوهش و غرق در موضوع شدن مهم است. پیشنهاد ما این است که در هر موضوعی می خواهید فیلمنامه بنوسید دهها رمان بخوانید و از آنها ایده برداری کنید. زاویه های مختلف و روایت مختلف و بعد از آن دیدن فیلم، مهم است. البته نه اینکه کپی برداریم. بعد از این مراحل پژوهش میدانی مهم است یعنی بروید با آن آدم ها را زندگی کنید. من وقتی فیلم فقر و فحشا را ساختم ایده رسوایی یک به ذهنم آمد یکی آنجا به من گفت «یک روحانی بود پول روضه اش را به محض خروج از روضه، به دختری بدکاره داد و گفت این ۱۰روز محرم را گناه نکن.»
این کارگردان سینما تاکید کرد: بعضی از تهیهکنندهها میآیند فیلمی را میآورند و میگویند این را ایرانیزه کنید، بعد هم جایزه سیمرغ و چه و چه. ولی با ناشیگری، آن چیزی که می خواهند هم در نمیآید. مخاطبشناسی خیلی مهم است. نیاز به مخاطب و نیاز مخاطب یک معادله دوطرفه است. ما در صنعت سینما به مخاطب نیاز داریم اما در انتخاب ایده باید به نیاز مخاطب توجه داشت. بعضی ژانرها هستند که در سینمای ایران جواب نمی دهند. مثل ژانر تخیلی. یا ژانر وحشت. اما در خارج، از آرزوهای خود فیلم میسازند اما ما واقعیت را بسازیم میگویند اتفاق نیافتاده است. آنها نداشته های خودشان را داشته می کنند این طرف داشته های خود را به نداشته تبدیل میکنند. مثلا در مورد شهید فهمیده جوک می سازند.
مثلا سریال خانه پوشالی را همه پایش نشستند و دیدند اما نمیتوان در اینجا چنین چیزی ساخت. اصلا کسی باور نمی کند، چرا؟ چون ذائقه سازی نشده است، بخواهیم به سمتش برویم، برخی می گویند که فیلم شما شعاری است. در همه فیلم های آمریکایی پرچم آمریکا وجود دارد، اما ما تا در فیلمی پرچم امام حسین (ع) و پرچم ایران و عکس فلان داشته باشیم می گویند «کارگردان دچار شعارزدگی است.»
کارگردان فیلم رسوایی توضیح داد: من در رسوایی ۲، می خواستم زلزله تهران را نشان دهم. رفتم سراغ گروه جلوههای ویژه که آیا میتوانید اینها را انجام دهید؟ و باورپذیر هم باشد. پول هم ندارم. ولی برای شما اعتبار دارد. آنها قبول کردند. من از پل قیطریه را با هواپیمای تصویر برداری (هلیشات) و مجوز یک فیلم دیگر، فیلم گرفتم و به گروه جلوههای ویژه گفتم کاری کنید که این پل فرو بریزد. بعد آن را فیلمش را در فضای مجازی پخش کردم و مردم باور کردند. و من در جشنواره قصدم به رخ کشیدن تکنیکال بچههای ایرانی بود و ۱۰دقیقه فروریختن شهر در فیلم را در جشنواره به نمایش گذاشتم تا مخاطب ببینید. من ریسک کردم گرچه این مدل با ذائقه مخاطب ایرانی هماهنگ نبود. اما آیا ما قرار است ذائقهپذیری کنیم و ذائقه سازی نکنیم؟ به نظرم نمیتوانیم همیشه به ساز مخاطب باشیم و باید ذائقه سازی هم انجام شود.
وی در پایان سخنانش گفت: اولین کاری که منتقدها و جایزهها میکند این است که شما را مجبور میکنند فیلمی را بسازید که آنها می خواهند. آخرین نصیحت من این است که سعی کنید فیلم خودتان را بسازید نه فیلمی که به شما تحمیل می کنند. نه بر اساس شرایط زمانه، نه برای خوشایند دیگران. تا روزی که پشت سرتان را نگاه می کنید بگویید این جزو کارنامه من است و نخواهید پنهانش کنید.
دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، از شنبه ۱۸ دی ماه شروع شده و تا ۲۳ دی ماه، آثار جشنواره در این مراسم، در سینمافلسطین تهران و به صورت مجازی در عماریار به نمایش درمیآیند. آیین اختتامیه جشنواره عمار نیز ۲۴ دی ماه با تقدیر از برگزیدگان بخشهای مسابقه مستند و داستانی و پاسداشت مسعود جعفری جوزانی برگزار میشود.
بدون دیدگاه