یادداشت / جواد کراچی
رینا محبت کرده و کتاب را برایم فرستاده بود.
ورق می‌زنم… ورق می‌زنم خودم را و روز و روزگاران سپری شده مردمانی را که سینما، برایشان واجب واجبات بود.
مسعود کیمیایی را مقابل اداره گذرنامه دیدم، سلام کردم، مؤدبانه.
سئوال کردم با احترام… می‌خواهم برای یادگیری سینما به هندوستان بروم.
جوابشان هر چه بود را به دست تاریخ می‌سپارم.
سینمای هندوستان از دوران ساتیا چیت‌رای و میرنالسن و از دوران رو در رویی با استعمارگران… گام تازه‌ای برداشته و می‌رفت که بزرگترین قاره آسیا را دگرگون کند.
ریتویگ گاتاگ‌ها، مانی کال‌ها، شیام بنگال‌ها، سعید اختر میرزاها، آننود پادواردن‌ها را بر خود دیده بود.
اینگونه فیلمسازان سر بر آورده و محو شده بودند و سینمای مستقل هندوستان، پا در راه تازه‌ای گذاشته بود که بسیار و بیشتر و فراتر از سینمای دولتی ما که با پول‌های دولتی، نام مستقل بر خود می‌نهادند. پا گرفته بود.
اما…
سرچشمه این تغییر و تحولات کجا بود؟
سرچشمه این تغییر و تحولات را ما با بالیوود و رقص‌های بالیوودی زیر پا لگدمال می‌کردیم و نادیده می‌گرفتیم و با تظاهر و ریا و سطحی‌نگری، حرف از سینمای مستقل و اخلاق‌گرا می‌زدیم و فقط نام ساتیا چیت‌رای و میرنالسن را تکرار می‌کردیم و پز می‌دادیم و دیگر بس.
خوب به یاد می‌آورم در اوایل دهه شصت بود که سه نفر از بزرگان سینمای بعد از انقلاب و تلویزیون، به شهر پونا آمده بودند و فقط نام ساتیا چیت‌رای و میرنالنسن را می‌‌دانستند و بس… همین.
اما آنچه را که می‌باید بدانند و آنرا نادیده می گرفتند.
همان اف، تی، آی، آی بود.
اف، تی، آی، آی با آن ویزدوم تری یا درخت فضیلت که بزرگترین موج را در سینمای آسیا رقم زده بود و گم و گمنام به زیست خود در پارابات استودیوی سابق، همان استودیویی که عبدالحسین سپنتاها و اردشیر ایرانی‌ها در آن کار کرده بودند و راه را برای ماها گشوده بودند. اما اکنون در انزوایی به زیست خود ادامه می‌داد را نادیده می‌گرفتند.
دلیل این گمنام بودن، نه ضعف آنان و نه گمنامی آنان بود!
دلیل این گمنامی، کم اطلاعاتی ما از شناخت کارشناسانه، از این حرفه و از این گونه مراکز بود و نشناختن دست‌اندرکاران این حرفه در اقصا نقاط دنیا بود.
بگذریم… اگر امروز عقده‌های فردین بودن خود را در خلاء نیستی، با خود ارضائی تعبیر می‌کنند. اما می‌گذریم.
و… تاریخ راه خود را می‌رود.
رینا کتاب را برایم فرستاده بود.
تورقی می‌کنم و چه نام‌هایی را می‌بینم.
چه نام هایی که میلیون ها انسان را به سینماها می‌کشاندند.
در صفحه اول نوشته‌اند.
« هر چیزی که با شایستکی بدست بیاید هرگز از بین نمی‌رود.»
همین یک جمله برای من کافی است.
و می نویسم نام ها و نام هایی را که در سینمای جهان نام و نشانی برای خود بر جا گذاشته‌اند…
پاتول محمود
وحیده رحمان
رحمانه سلطان
جیا بهادری (‌همسر آمیتا باچان)
ایرنه داهال مالک (‌تدوین‌)
خوب دقت کنید، و در چه سال هایی زنان تدوینگر سطح عالی را آموخته و جوایز بین‌المللی کسب کرده بودند)
بازیگران مشهوری همچون:
شبانا آزمی
زرینه وهاب
سومیتا پاتیل…
اگر به گذشته بازگردیم و تاریخ سینمای هندوستان را ورق بزنیم به نام‌های بیشتری بر‌می‌خوریم،
ریتا سالویا و راما ویجی و …
نصیرالدین شاه و اووم پوری را می‌بینیم.
جیل میستری، بیجیا جنا، گاوری چاکرو باتی را می‌بینیم گرچه آنان راه را پایان یافته می‌بینند.

اما با امضاء جدیدی می‌گویند.
موسیقی سنتی به داد ما می‌رسد و نسل جدیدی با تمرکز بر موسیقی سنتی راه تازه‌ای را می‌گشایند.
و…
درخت فضیلت به بار می‌نشیند.
با تشکر از رینا موهن نویسنده و گردآورنده کتاب درخت فضیلت.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *