محمدعلی اسلامی ندوشن ضمن توصیفی که از «تعزیه» دارد، در شرحی از خاطرات خود میگوید: «در زندگیِ یکنواختِ دِه، ماه محرم جنب و جوشی مینهاد که بکلی با زمانهای دیگر متفاوت بود.»
به گزارش ایسنا، این نویسنده و چهرۀ فرهنگی که اردیبهشتماه سال جاری در ۹۷ سالگی در کانادا از دنیا رفت، در جلد نخست کتاب «روزها» به خاطراتش از ماه محرم رجوع کرده و چنین نوشته است: «در زندگیِ یکنواختِ دِه، ماه محرم جنب و جوشی مینهاد که بکلی با زمانهای دیگر متفاوت بود. پُررنگترین خاطرهها را از محرم آن سالها دارم. نه تنها آن بود که برای مجالسِ روضه و تعزیه برو بیا آغاز گردد و ساعتها پُر شود، بلکه هدف و مفهومی در زندگی راه مییافت و همگی بر گِردِ این مفهوم گِرد میآمدند.»
او در همین بخش از خاطراتش، محرم را ماهی وصلکننده دانسته و آورده است: «وقتی انسانهای یک جامعه بصورت دستهجمعی چیزی را دوست بدارند، یا چیزی را دشمن بدارند، و چه تفاهم خاصی در میان آنها پدید میآید که مایۀ تسلای خاطر است.
بنابراین محرم ماهِ وصل کننده بود، ماه گرمیِ حضور، تجدید دیدارها و بیدار کردن عواطف: دوست داشتن و گریستن و کینهور شدن، و همۀ اینها را با مصائب شخصیِ دنیوی آمیختن.»
محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «دیروز، امروز، فردا» نیز به اینکه «تعزیه چیست» پرداخته و نوشته: «تعزیه که نام دیگرش شبیه است، چیست؟
یاد و خاطره است، ولی آنجا که اصل را از یاد ببرد، محل تأمل میشود؛ شخص در تعزیه مینشیند و بر مظلومیت امام حسین میگِرید و بر سر و سینه میزند و شِمر و عبیداللّهِ زیاد را لعن میکند، ولی چه بسا که در همان چند قدمیِ او شِمرها و عبیداللّهها نشستهاند، و او نه تنها با آنها کاری ندارد، بلکه در برابر آنان تعظیم و کُرنش میکند، هر بار که آب میخورد میگوید: «سلام بر لب تشنهاَت یا ابا عبداللّه و لعنت بر یزید»، اما خودِ او شیفتۀ زوری است که در دستِ وزرا و اُمرای یزید صفت است.»
بدون دیدگاه