هشتاد و هشتمین برنامه از سری برنامههای مستندات یکشنبههای خانه هنرمندان، یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ به نمایش فیلم مستند «حمله به برگمان» (۲۰۱۳) ساخته «جین مگنسون» و «هاینک پالاس» اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور «فرزاد فربد» منتقد سینما برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده شهرام اشرف ابیانه بود.
به گزارش رسیده، در این اثر مستند، در یک طراحی منحصربهفرد فرانسیس فورد کاپولا، مارتین اسکورسیزی، وودی آلن، لارس فونتریه، آلخاندرو گونزالس ایناریتو، میشائیل هانکه، آنگ لی، وس اندرسون، رابرت دنیرو، تاکشی کیتانو و… در جزیره فارو زادگاه برگمان پرسه میزنند…
فرزاد فربد در این نشست درباره این مستند گفت: این فیلم را هفت، هشت سال پیش در سفارت سوئد دیدم. عنوان این مستند در زبان فارسی درست در نیامده است؛ زیرا شاید بتوان گفت که معنای درستتر، تجاوز یا حمله به حریم برگمان است. به هر ترتیب ترجمه عنوان فیلم کار دشواری بوده و این اتفاق از چالشهای کار هر مترجمی است. عنوان این فیلم نیز جز اتفاقات چالشبرانگیز است. این فیلم پاسخ محکمی به هنرمندانی است که میگویند فیلم نمیبینند تا تحت تاثیر هنرمندان دیگر قرار نگیرند. زیرا ما در آن فیلمسازان بزرگی را میبینیم که همگی از برگمان بهره برده و از او تاثیر گرفتهاند. امیدوارم این اتفاق در اینجا نیز رخ دهد. خیلی سال است که به سوئد رفت و آمد دارم اما هنوز با وجود علاقهای که دارم، فرصت حضور در جزیره فارو را پیدا نکردهام. جزیره فارو جزیره برهوتی بوده و همچنان نیز هست. برگمان این جزیره را برای خلوت خود انتخاب میکند و فکر میکنم کار درستی هم انجام داده است.
او افزود: مهمترین نکته در فیلمهای برگمان، بحث اتمسفر است که در سینما خیلی اهمیت دارد. زیرا چیزی که پس از دیدن فیلمی بیشتر در ذهن ما میماند، اتمسفر آن است. در بسیاری از آثار برگمان نیز، این اتمسفر به شکل به یاد ماندنی باقی میماند. اتمسفر در سینمای برگمان بسیار غالب است. با این همه میتوان گفت که برگمان در خود این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: در فیلم با آدمهایی طرف هستیم که از تاثیر برگمان روی خودشان و سینما میگویند. برخی از آنها نیز حرفهای جالبی نمیزنند. اما برخی فیلمسازها چون وودی الن که خیلی از برگمان تاثیر گرفته است، وقتی صحبت میکند، شاهد شیفتگی او نسبت به برگمان هستیم. خیلی از فضاهایی که وودی الن خلق کرده، تحت تاثیر برگمان است. موسیقی مستند ما را یاد کارهایی میاندازد که بین بودن و نبودن است. به طوری که انگار در فضای فیلم محو است اما در عین حال به فضای کار خیلی کمک میکند. ایناریتو نیز در صحبتی که در ابتدای مستند دارد، شیفتگی خود نسبت به برگمان را بیان میکند. او میگوید که اگر سینما مذهب باشد، اینجا (یعنی خانهی برگمان) مانند واتیکان است. نکته جالب اینکه ما در این واتیکان، با کتابخانه و فیلمخانهای مواجه هستیم که از آثار اکشن و عامهپسند پر شده است.
فربد در ادامه صحبتهایش گفت: این موضوع من را یاد مهدی سحابی انداخت. ایشان آرتیست بزرگی بود که به فیلمهای رزمی علاقمند بود. این نکته جالبی است که ما وقتی در مورد آدمها قضاوت میکنیم، فکر میکنیم که با شخصیتهای بِتی مواجه هستیم که فقط موسیقی کلاسیک گوش میدهند و فیلم اکسپرسیونیستی آلمان را تماشا میکنند. در صورتی که اینطور نیست. باتوجه به اینکه برگمان نویسنده تمام آثار خود نیز بوده، فکر میکنم در زمان نگارش آثار، تصاویر فیلمها را دیده است. جامعه سوئد جامعه عجیبی است. زیرا جامعهای سنتی و مذهبی بوده و پس از یکی دو دهه تبدیل به یکی از آزادترین جوامع دنیا میشود.
نمایش این مستند، دهمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلمتئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
بدون دیدگاه