«دنیای عجیبی شده است، بسیاری از بزرگان ما در عرصه هنر وقتی زیر خاک میروند در حد یک اسم و چند کار از آنها یاد میشود ولی ای کاش وقتی زنده هستند از آنها به کار گرفته شود؛ مثل “دیگران تومامیان” که سینمای ایران به او بدهکار است.»
این جملهها را حسین زندباف، تدوینگر شناخته شده سینمای ایران میگوید؛ کسی که تدوین بیش از ۷۰ فیلم سینمایی را، که بسیاری از آنها از آثار ماندگار سینما هستند، انجام داده است. «از کرخه تا راین»، «اتوبوس»، «ایستگاه»، «مهاجر»، «ساوالان»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «دو نفر و نصفی»، «خاکستر سبز»، «مهریه بی بی»، «سفر»، «دکل»، «بوی پیراهن یوسف»، «روانی»، «هیوا»، «شیدا»، «مومیایی ۳»، «دختر شیرینی فروش»، «گاهی به آسمان نگاه کن»، «کلاه قرمزی و سروناز»، «شبهای روشن»، «مارمولک»، «یک تکه نان»، «خوابگاه دختران»، «همیشه پای یک زن درمیان است»، «دل شکسته، و «زمهریر» تنها بخشی از فیلمهایی هستند که زندباف تدوین کرده و علاوه بر آن در طول سالها فعالیت خود از دهه ۵۰ تاکنون تهیهکنندگی چند فیلم از جمله «شبهای روشن» فرزاد موتمن، «ایستگاه متروک» علیرضا رئیسیان، «مومیایی ۳» محمدرضا هنرمند، «روانی» و «شبهای تهران» داریوش فرهنگ را انجام داده است.
او بخش قابل توجهی از این فیلمها را زمانی ساخته یا تدوین کرده که سینمای دیجیتال هنوز رونق نگرفته بود و همه چیز بر پایه نگاتیو انجام میشد که به طور طبیعی در مقایسه با امروز سختیهای زیادی داشت. در همین راستا زندباف از متخصصی در امور فنی سینما یاد میکند که هفته گذشته در سکوت و بیخبری از دنیا رفت، در حالی که معتقد است سینمای ایران به این فرد یعنی «دیگران تومانیان» بدهکار ماند.
زندباف در گفتوگویی با ایسنا درباره آشنایی و همکاری خود با دیگران تومانیان میگوید: من از شاگردان مدرسه عالی تلویزیون بودم و زمانی که دوره کارآموزی را میگذراندم در واحد تدوین لابراتور تلویزیون مشغول به کار شدم. فکر میکنم این تاریخ به سالهای ۱۳۴۹ یا ۵۰ برگردد و از آن موقع آقای تومانیان را شناختم. البته همکاری ما حدود سال ۱۳۵۵ شروع شد که روی فیلم «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» به نوشته و کارگردانی خدابیامرز نادر ابراهیمی کار میکردیم و با آقای تومانیان قرارداد قطع نگاتیو بستیم. از همان جا رابطه ما خیلی صمیمی شد.
او ادامه میدهد: به نظرم آقای تومانیان در کار خود دومی نداشت، چون آن زمان نگاتیو بود و او کارهایی میکرد که هیچ کس نمیتوانست انجام دهد، مثلاً در «از کرخه تا راین» در هواپیما یک مانیتور بود و این مانیتور تصویر نداشت. برای اینکه این مانیتور تصویر داشته باشد کار اینطور پیش رفت که «مهاجر» را مونتاژ کردیم و آقای تومانیان در نگاتیو توانست کاری کند که تقریباً غیرممکن بود و آن تصویرها را در مانیتور هواپیما در فیلم «از کرخه تا راین» انداخت. یا مثلا سر فیلم «ایستگاه متروک» که آقای آلادپوش فیلمبردار بود، در صحنهای میخواستیم عبور ماشین از دره با غروب همراه باشد که هرکاری کردیم نتوانستیم این پلان را آنطور که میخواستیم فیلمبرداری کنیم ولی آخرِ سر با آقای تومانیان صحبت کردیم و در حالی که همه میگفتند عملی نیست، ایشان در لابراتوار همه چیز را درست کرد. سر فیلم «ترن» امیر قویدل هم از این موارد داشتیم که در جایی ترمز ترن میبُرید و سرعتش زیاد میشد. من در آنجا پلان به پلان نگاتیو ۳۵ را میبریدم و به آقای تومانیان میدادم تا یک فریم در میان یا دو فریم در میان چاپ کند که از این طریق به ترن سرعت دهیم. این کارها در سینمای امروز خیلی راحت است ولی آن زمان بسیار سخت بود.
زندباف با یادآوری اینکه تیتراژ فیلم «ترن» را هم تومانیان ساخته بود، میگوید: به نظرم هیچ کس به اندازه ایشان به کار خود تسلط نداشت. خیلی عجیب و غریب بود که با نگاتیو میتوانست چنین کارهایی انجام دهد. آدم بسیار متمرکزی بود، شاید چون شطرنج بازی میکرد و پسرش هم الان استاد فدراسیون جهانی شطرنج است. آقای تومانیان روی کار حساسیت زیادی داشت و بعد از اینکه در لابراتوار تلویزیون کار کرده بود، به لابراتوار استودیو بدیع آمد و از زمان حضور ایشان استودیو بدیع رونق دیگری گرفت و ما همیشه فیلمهای خود را به آنجا میبردیم. تومانیان در سینما یک استثنا بود و ما دیگر کسی را با تسلط و مهارت او نداشتیم چون کار با نگاتیو سختیهای زیادی داشت و اگر فقط ذرهای از نگاتیو کم یا زیاد بریده میشد مشکلات زیادی را پیش میآورد، اما وقتی آن را در اختیار آقای تومانیان قرار میدادند خیال همه راحت بود.
این تدوینگر سینما میگوید: خیلیها از عشق به کار و حرفه دم میزنند ولی برای این عشق باید سرمایهگذاری هم کرد، البت منظورم مادی نیست بلکه باید مثل فرهاد کوهکن بود و آقای تومانیان به راستی چنین شخصیتی داشت؛ حتی وقتی بازنشسته شد دستگاههایی را در منزل داشت و در آنجا کار میکرد ولی از زمانی که سینما دیجیتال شد و شرایط تغییر کرد دیگر کار ایشان ادامه پیدا نکرد. آقای تومانیان یک آدم استثنایی در حوزه لابراتوار سینما بود و بسیاری از کارگردانها مثل ابراهیم حاتمیکیا و علیرضا رییسیان میدانند که او چه کرده است. من بعد از شنیدن خبر فوت ایشان با همراهی چند دوست دیگر پیگیری کردیم که حداقل در تلویزیون برایش یک زیرنویس زده شود ولی متاسفانه نمیدانند چه کسی را با چه جایگاهی از دست دادیم.
وی با اشاره به اینکه سینمای ایران بدهکار این آدم است، اضافه میکند: وقتی جوانهای سینما ببینند از این بزرگان حمایت می شود، که البته حمایت مادی منظور نیست بلکه ارزشگذاری است، آن وقت خیلی بیشتر عاشق این حرفه میشوند. چند سال قبل آقای انوار از من پرسید اگر کسی بخواهد سراغ تدوین بیاید به او چه میگویی؟ با شوخی و خنده گفتم به او میگویم بیجا میکنی! چون شاید عمری را که برای این حرفه گذاشتم ، ببیند غماش بگیرد و ترجیح دهد که دنبال زندگی خود برود. البته خودم این روزها مشغل تدوین سریالی از مجتبی راعی به نام «جشن سربرون» هستم ولی به هر حال آدم های بسیار بزرگی در حوزههای مختلف سینما داریم که دیگر کار نمیکنند.
به گزارش ایسنا، دیگران تومانیان که سال ۸۸ در جشن خانه سینما مورد تقدیر قرار گرفت، متولد ۱۳۲۵ اصفهان و از هنرمندان قدیمی و پیشکسوت در عرصه امور لابراتوار فیلم بود که فعالیت حرفهای خود را با گذراندن دوره آموزشی لابراتوار فیلم در مدرسه عالی رادیو و تلویزیون در سال ۱۳۴۸ آغاز کرد. او طی سالها در تمام امور مختلف لابراتوار قطع نگاتیو، بخش نوربندی، تروکاژ، سانسیتومتری و اتالوناژ دارای تجربه و مهارت شد و از فعالیتها فنی هنریاش به دلیران تنگستان، دائی جان ناپلون، سمک عیار، هامی و کامی، خونبارش، مهاجر، عقابها، ترن، عبور، گلهای داوودی، اسکادران عشق، از کرخه تا راین، آتش در خرمن، هفت سنگ، لیلی با من است، ستاره و الماس، آپارتمان شماره ۱۳، خانهای روی آب، خاک آشنا، شام عروسی، کافه ستاره، میم مثل مادر، مینای شهر خاموش، اخراجیها، عروسک بیسایه، رئیس، زادبوم، وقتی همه خوابیم، تردید ، ساعت ۷.۳۰ دقیقه که بخشی از ۱۵۰ آثار او هستند، میتوان اشاره کرد.
بدون دیدگاه