کامبیز روشن روان درباره ترکیب موسیقی ایرانی با سازهای غربی و بعضا الکترونیک بیان می‌کند: اگر ساخت این نوع قطعات خیلی آگاهانه انجام شود، تحولی را در قطعاتی که ساخته و به همین شکل هم اجرا می‌شوند، ایجاد می‌کند. منتهی اینکه چه کسی و با چه دانشی این کار را می‌کند، مسئله‌ای است که باید خیلی جدی روی آن تأمل کرد.
کامبیز روشن روان ـ موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی ـ در ادامه صحبت‌های بالا به ایسنا می‌گوید: چند سالی است که خواننده‌های سرشناس موسیقی ایرانی به ساخت آثار تلفیقی آواز سنتی ایرانی در کنار سازهای الکترونیک و برخی سازهای آکوستیک غیرایرانی روی می‌آورند و فضای ویژه‌ای ایجاد می‌کنند. به هر حال خواننده‌ها و گروه‌ها به دنبال این هستند که حرف تازه‌ای را برای نسل جوان ارائه کنند. تولید این آثار هم در راستای همین طرز تفکر صورت می‌گیرد؛ به خصوص که اینگونه می‌توانند مخاطبان بیشتری را به خود جذب کنند.
او درباره علت چنین تلفیق‌هایی در موسیقی ایرانی بیان می‌کند: جوان‌های امروزی توجه زیادی به شکل و شمایل موسیقی اصیل ایرانی در فرم قدیمی آن ندارند و ترجیح می‌دهند موسیقی که گوش می‌دهند تا حدی به حال و هوای آثار روز نزدیک باشد یا دقیقا همانی باشد که خودشان دوست دارند؛ بنابراین این نوع سازها امکانی برای داشتن مخاطبان بیشتر و جوان‌تر را برای خواننده‌ها و گروه‌ها ایجاد می‌کند.

ساخت آثار دو زبانه در راستای چندفرهنگ سازی
روشن روان درباره ساخت آثار موسیقی دو زبانه نیز می‌گوید: از آنجایی که تا به حال چنین اثری نساخته‌ام، نمی دانم اصول و قواعد آن چیست و چگونه انجام می‌شود. ولی هدف از فعالیت در این ژانر شکل گیری یک رویکرد چندفرهنگی در موسیقی است؛ زیرا بدین صورت فرهنگ‌های مختلف می‌توانند با هم همراه شوند.
این آهنگساز تصریح می‌کند: چندفرهنگ سازی و ساخت آثار موسیقی چند ملیتی سال‌ها قبل شروع شده و به مرور در حال ترویج است. به هر حال ساخت این نوع آثار تنوع و برای هنرمندان ما جذاب است؛ زیرا می‌توانند هم مخاطب ایرانی داشته باشند و هم غیرایرانی.
او ادامه می‌دهد: به خاطر دارم سال‌ها پیش نمونه‌های اولیه موسیقی‌های تلفیقی یا فیوژنی که انجام می‌شود در جشنواره موسیقی فجر نیز اتفاق افتاد؛ به گونه‌ای که موسیقی ایرانی در کنار موسیقی الکترونیک، ترکی و یا ایتالیایی قرار گرفت.
این هنرمند اضافه می‌کند: در ساخت چنین آثاری برخی از خوانندگان ایرانی با خواننده‌هایی از کشورهای دیگر آثار مشترک دو زبانه می‌سازند که معمولا هم حالت بداهه خوانی دارد. درواقع یک خواننده ایرانی شعری را به زبان فارسی براساس اشعار مثلا مولوی یا حافظ می‌خواند و در مقابل خواننده دیگر یا شعری از سرزمین خود را می‌خواند یا شعری که خواننده ایرانی خوانده است را به صورت ترجمه شده اجرا می‌کند.

وقتی که هنرمند قصد فعالیت در بعد جهانی دارد
در ادامه این مسئله را بیان می‌کنیم که بسیاری از ژانرهای غیرایرانی خاستگاهی خارج از ایران دارند و برخی از فعالان این حوزه در کشور ترجیح می‌دهند فعالیتشان به زبان انگلیسی باشد. آیا چنین اقدامی درست است و یا بهتر این است که به زبان فارسی به فعالیت در این ژانرها بپردازند؟
پاسخ می‌دهد: این مسئله فرهنگی است. زمانی که یک خواننده ایرانی ترجیح می‌دهد به زبان دیگری بخواند، باید اینگونه نگاه کرد که دید او فرهنگی است و قصد دارد در حوزه کاری خود مخاطب جهانی داشته باشد و در همه جای جهان امکان فهم آثار او وجود داشته باشد. ولی آن دسته از هنرمندانی هم که آثاری را به زبان فارسی می‌خوانند، ترجیحشان بیشتر بر جذب مخاطبان داخلی است.
او ادامه می‌دهد: البته آن موسیقی‌ای که برخی از هنرمندان ترجیح می‌دهند با شعر و ترانه انگلیسی روی آنها کار کنند، با زبان انگلیسی نتیجه بهتری خواهد داشت؛ درواقع این نوع موسیقی‌ها به گونه‌ای است که شعر انگلیسی بیشتر از شعر فارسی برایشان مناسب است. به دلیل اینکه ویژگی‌های شعرهای فارسی موجب می‌شود که مثلا صدای خواننده اثر دارای تحریر و توانایی‌های ویژه‌ای باشد که مخصوص این موسیقی است.

در صدای خوانندگان پاپ تحریر نیست
این هنرمند بیان می‌کند: ولی در صدای خواننده‌های پاپ چه در ایران و چه در خارج از ایران تحریری نیست و خیلی ساده می‌خوانند. در این نوع از موسیقی‌ها ریتم عامل ایجاد جذابیت است و کلام خیلی اهمیت ندارد؛ زیرا ریتم اثر باید بتواند آن انرژی و فضایی که مخاطب به دنبال آن است را برایشان ایجاد کند. گاهی وقتی که این نوع از موسیقی‌ها را گوش می‌دهید، یا اصلا کلامی ندارند و یا تنها یک یا دو کلمه در آنها تکرار می‌شود.

بومی سازی ژانرها اقدام درستی است یا غلط؟
این آهنگساز پاسخ می‌دهد: به هر حال ژانرها وجود دارند و نمی‌توان منکر این امر شد. هر کسی در ژانری که به آن علاقه‌مند است یا تخصص دارد، فعالیت می‌کند و قطعا آنهایی که تنها در یک ژانر به طور تخصصی کار می‌کنند، نسبت به آنهایی که مدام حوزه کاری خود را تغییر می‌دهند، موفقیت بیشتری کسب می‌کنند.
در بخش دیگری از این گفت‌وگو، از این آهنگساز درباره معیار انتخاب یک خواننده برای آثار آوازی او سوال می‌کنیم. پاسخ می‌دهد: معیارها بسته به اینکه چه کسی چه نوع موسیقی را می‌سازد و چه کسی قرار است آن را بخواند متفاوت و زیاد است. خواننده باید صدای گرم و گیرا، پخته و استعداد خواندن داشته باشد. همچنین صدایش خارج نباشد؛ چون متأسفانه برخی از خوانندگان هر فرآیندی را هم که طی کنند باز هم ته صدایشان خارج است و تنها در استودیو با تنظیمات دستگاهی می‌توان صدای متفاوتی از آنها شنید.
او ادامه می‌دهد: اگر موسیقی که می‌سازم مبتنی بر موسیقی دستگاهی باشد، خواننده حتما باید تحریر موسیقی ایرانی را بداند و در این زمینه کار کرده باشد.

شهرت خواننده هم برایم معیار است
همچنین از روشن روان درباره میزان ملاک بودن شهرت در انتخاب یک خواننده سوال می‌کنیم. پاسخ می‌دهد: شهرت هم برایم معیار است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. البته گاهی هستند خوانندگانی که هیچ جا نخوانده‌اند ولی استعداد اینکه خواننده خوبی شوند را دارند. همین طور که ممکن است یک کارگردان فیلم اولی از من بخواهد برایش موسیقی فیلم بسازم که در مواردی پذیرفته‌ام و اکنون برخی از آنها جزو فیلم سازان مطرح ایران هستند.
او ادامه می‌دهد: نگاه من این است که به آن دسته از افرادی که استعداد دارند کمک کنم تا تشویق شده و بتوانند پیشرفت کنند، هرچند که تمام ویژگی‌های لازم را نداشته باشند.

رسالت یک نوازنده یا موسیقی ایرانی در مواجهه با فرهنگ‌های دیگر؟
این هنرمند در پاسخ به این سوال می‌گوید: رسالت یک هنرمند موسیقی ایرانی در مواجهه با موسیقی و فرهنگ‌های دیگر این است که تعهد تخصصی لازم را به رشته کاری خود داشته باشد. اگر کار هنرمندی موسیقی ارکسترال است باید در زمینه موسیقی ارکسترال، ارکستراسیون و تمام مواردی که یک اثر موسیقی ارکسترال را می‌سازد اعم از هارمونی، ساز شناسی و … را بداند و سال‌ها روی آن کار کرده باشد که بتواند اثری بسازد که پایش بایستد و از آن دفاع کنند.
روشن روان درباره این مسئله نمونه‌ای ذکر کرده و می‌گوید: استاد کیهان کلهر نمونه خوبی است. آنچه که او اجرا می‌کند موسیقی ناب ایرانی است. موسیقی او به گونه‌ای تغییر پیدا می‌کند که با سازهای الکتریک غربی و حتی نوازنده‌های برجسته سازهای غربی هماهنگ شده و نتیجه خوبی هم حاصل می‌شود؛ به گونه‌ای که با گوش دادن به آنها همچنان موسیقی ایرانی می‌شنوید.
او ادامه می‌دهد: زمانی که یک آهنگساز ایرانی می‌خواهد از سازهای غربی یا از یک ارکستر غربی استفاده کند می‌بایست حتما آن سازها را بشناسد، ارکستراسیون و هارمونی را بداند، آگاه باشد که یک ارکستر چگونه تشکیل می‌شود، فرهنگ آن موسیقی را بشناسد و پیش از اینکه در آن زمینه به اجرا برسد کارهایی کرده باشد. اینکه فردی یک شب بخوابد و صبح بخواهد برای ارکستر سمفونیک قطعه‌ای بسازد نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *