بانی‌فیلم: اگر شب گذشته تماشاگر مراسم پایانی چهل و دومین دوره جشنواره فجر بودید، حتما فهرست حاشیه‌هایی که از روز نخست این دوره تا کنون از این فستیوال شاهد بودید، تکمیل شده باشد.
در این یادداشت اتفاقا بنا نداریم به این حاشیه‌ها بپردازیم؛ از به اشتباه خواندن دعای تحویل سال توسط محمد خزاعی (اتفاقا این اشتباه خزاعی قطعا سهوی بوده چرا که او -دست کم- در سخنوری فردی حرفه‌ای‌ست(!)-، نه به حذف میکروفن روی سن برای تنظیم‌گری سخنان -احتمالا- انتقادی برخی از برندگان سیمرغ و نه حتی به تعریف و تمجید دبیر فعلی جشنواره از برگزاری این رویداد سینمایی!
واقعیت این است که حضور فیلم‌هایی که با بودجه و سرمایه‌گذاری کامل نهاد‌ها و سازمان‌هایی چون اوج، حوزه هنری، بنیاد فارابی و… تولید و روانه جشنواره ۴۲ شدند در یک نگاه کلان، نوعی اجحاف در حق سینمای مستقل و همچنین تهیه‌کنندگانی‌ست که با دست کردن در جیب خود، فیلم می‌سازند.
پیام منیژه حکمت خطاب به محمد خزاعی که در آن از تعطیلی دفتر فیلمسازی‌اش پس از سال‌ها فعالیت خبر داده بود، بخشی از ممانعت‌های ایجاد شده برای بخش خصوصی سینماست که در کنار دیگر تضییعاتی که در مورد فیلمسازان غیردولتی وجود دارد، هویت فرهنگی و هنری سینمای ایران را با مخاطرات جدی روبرو می‌سازد.
از چنین منظری شاید سینمای ایران -به مفهوم شاخص بودن- در این دوره از جشنواره به محاق رفته و اندک آثاری که با تعریف سینمای مستقل بخش خصوصی در این دوره به نمایش درآمدند، با بی‌مهری هیات داوران -و همینطور مسئولان و برگزارکنندگان- روبرو شدند و در رقابتی یک‌سویه، میدان را به تولیدات دولتی و شبه‌دولتی واگذار کردند.
در این وانفسا، عجیب‌تر از همه پیام تبریک مدیرعامل فارابی بود که دریافت سیمرغ‌های بلورین از این دوره فجر توسط تولیدات این بنیاد را تبریک گفته بود!
ماجرا از سوی دیگر هم جالب‌تر می‌شود که یکی از اعضای هیات انتخاب فیلم در جمع داوارن بخش مسابقه بود؛ عضوی که خبر جانبداری‌اش برای حضور بیشتر تولیدات سازمان‌های شبه‌دولتی در میان فیلم‌های بخش مسابقه، صدای همه را درآورده بود و انتقاد دیگر اعضا را به دنبال داشت!
اگر گفت‌وگوهای دو-سه ماهه اخیر مقامات دولتی را دیده باشید، در کلام بیشتر این مسئولان – از وزیر ارشاد تا دیگر مدیران سینمایی-، بحث فروش بالای فیلم‌های روی پرده سینماها، یکی از وجوه برتری این مدیران بود؛ صرف نظر از اینکه این فروش بالا حاصل تنها سه فیلم کمدی بوده و شاید با سینمای مستقل همخوانی چندانی نداشته باشند اما بازهم همین تولیدات که بیشتر مقامات فعلی سینما با آن عکس یادگاری می‌گیرند و به آن افتخار می‌کنند، همگی حاصل تولیدات بخش خصوصی بوده بدون کمترین دخالتی از سوی دولت و سازمان‌های شبه‌دولتی!
همانطور که بارها و بارها کارشناسان سینمایی گفته‌اند، نمایش فیلم‌های ضعیف در جشنواره، نه اهمیت دادن به سازندگان این آثار بلکه به شکلی، پایین آوردن اعتبار و موقعیت رویدادهای مهم سینمایی‌ست.
بر همین اساس، حضور فیلم‌های سازمانی و نهادی و دولتی هم نمی‌تواند از وجوه برتری یا امتیاز شیوه مدیریتی برای مسئولان فعلی و اعتباری برای فستیوالی مانند فجر باشد.
شاید از نگاه مدیران فعلی دولتی سینما، شرایط فعلی اقتصادی حاکم بر جامعه و فشارها و دشواری‌های بخش خصوصی در تامین بودجه لازم برای تولید فیلم‌های سینمایی، دلیل موجهی برای حضور این حجم از تولیدات سینمایی سازمان‌ها و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی در رویدادی چون جشنواره فجر باشد، اما با ادامه همین روش و شیوه در ساخت فیلم‌های سینمایی، علاوه بر هجوم انبوهی از ساخته‌های ضعیف سینمایی به صف اکران سینماها، بیشترین لطمه را هم به سینمای مستقل و آن چیزی که به عنوان «معنویت سینما» می‌شناسیم، زده و با پا گذاشتن بر گلوی سینماگران مستقل، ادامه حیات را برای آنان عیرممکن می‌کنید.
سینمای دستوری و «بفرموده» عمری کوتاه به اندازه سال‌های مدیریتی مسئولان بر مسند نشسته دارد، اگر این حرف را باور ندارید، شاید بد نباشد تاریخ سینما را تورقی بفرمایید!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *