آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
جواد کراچی
اصل فریب و فریفتن کار قهرمان نیست. قهرمان یا پهلوان با رادی و از خودگذشتگی برای زندگی سر و کار دارد اما فریب و فریفتن با ضد زندگی ارتباط دارد.
اخبار منتشره شده در رسانهها بر آن میداردم تا مستند دو سر برد، دو سر باخت را ببینم. دیدن فیلم جالب بود اگر اشکالات ساختاری و مبتدی بودن آن را نادیده بگیریم.
کنجکاوی که بن و مایه دانستن است به اینجا و آنجا میکشاندم. اما آنچه مسلم است و تاریخ ثابت کرده، این است که دروغگویان پایشان کوتاه است و هرگز به مقصد نمیرسند.
در دین اسلام برای نجات دادن انسان از گناه و بدی او را در برابر حکم الهی قرار میدهند و با سخنان بزرگان دینی کوشش میکنند که او را از انجام گناه و بدی باز دارند.
اما در فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی نه اینکه نصیحت میکند که این کارها خوب است و یا بد است که او را به فیلمساز دولتی بودن و یا فیلمساز دولتی نبودن محکوم کنیم. آنچه که اتفاق افتاده بسیار فراتر از این مباحث است زیرا که سینما در ایران دولتی است و هر فردی هم که در آن فعالیت میکند، میباید آزمونها و عضویت و صلاحیت در این ارگان و آن صنف و یا آن خانه کذایی را داشته باشد تا که بتواند کار بکند.
آنچه که از گزارشات رسانههای مختلف برمیآید، این جدال و این رو در رویی از سال ۱۳۹۱ تا مرحله ساخت و تدوین مستند دو سر برد، دو سر باخت در سال ۱۳۹۷ و تا نمایش عمومی فیلم «قهرمان» ۱۴۰۰که به اوج قضایا میرسیم و مرحله آوردن اسکار به ایران مطرح میشوند، جریان داشته است.
بدی و شر در هر انسانی اصل او نیست بلکه ناملایمات و ناهماهنگی است که بدی ها را گسترش میدهند.
وکیل آقای فرهادی عنوان کردهاند که خانم مسیحزاده، احترام آموزگاری و شاگردی را بجا نیاوردهاند. سوال اینجاست که چرا وکیل!!؟؟ چرا آقای فرهادی اقدام کرده و وکیل گرفتهاند؟
مگر آقای اصغر فرهادی از چه چیزی آگاه بوده که از دانشجویان خواسته است که نامه و امضاء بدهند که این سوژه متعلق به او هست؟
و اگر فراتر برویم از دانشجویان خواستهاند که کتبا تعهد بدهند که از نظر مادی هم هیچ حق و حقوقی ندارند.
در فرهنگ ایران دوران باستان، باور بر این بوده که راستی جایگاه ویژهای دارد و بدی از رشد روزافزون ناهماهنگی و بینظمی گسترش مییابد.
اینکه در سکانس آغازین فیلم «قهرمان»، نماهایی از تخت جمشید بگذاریم و وانمود کنیم که ما هواخواه فرهنگ ایران زمین هستیم آنگاه به سبک ناخوشان روزگار، از دانشجویان تعهد بگیریم و وکیل بگیریم. اینها همان ایجاد ناهماهنگی و رشد دادن بدی و ضد زندگی بودن است.
مولانا در بیت بسیار زیبایی می گوید:
تو میدانی که جان باغ ما اوست
مبادا سرو جان از باغ ما کم
جان باغ را، راستی می دانند و مبادا که سرو جان، از آن باغ کم بشود.
سرو، راست است و ایستادگی و راستی سرو را با راستی انسان این همانی میدهند.
بیخود هم نیست که با کنایه، طرح سرو خمیده و یا گل بته جقهای که تارک آن برگشته و دوتایی شده است را نماد فرهنگ در ایران میدانند.
فرهنگ سازی و فرهنگ پروری، نیازمند راستی است.
اکنون که روند فروش فیلم «قهرمان» نزولی شده، میتوانیم با اطمینان بگوییم که مردم کشورمان حاضر نیستند به خاطر هر چیزی به سینما بروند، بحرانی که دامن سینما و تلویزیون را گرفته، بحرانی است که نیازمند خانه تکانی فکری و محتاج دانش و خردی است که بتواند پیش برنده باشد و نه دنبال رونده باشد.
دیدن در تاریکیهاست که بین و بینش را به وجود میآورد. بازی، شادی، رخس و خنده بن آفرینندگی است. زندگی بیمهر، خودش ضد زندگی است، آنکه مهر ندارد خودش زندگیش را به ضد زندگی تبدیل میکند.
بدون دیدگاه