عباس جهانگیریان با بیان اینکه کم شدن ادبیات حیوانی جای نگرانی ندارد میگوید: در ایران دو جریان ادبیات حیوانی و ادبیات رئال به موازات هم جلو میآیند و امروز هم توازن حفظ شده است.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره شخصیتهای حیوانی و جایگاه آنها در ادبیات داستانی کودک و نوجوان اظهار کرد: کار ادبیات پاسخدادن به نیازهای جامعه است؛ اگر روزی به طور کلی شخصیتهای حیوانی در داستانها کم شود، اشکالی در کار نویسندگان، ناشران و یا جامعه به وجود نمیآید زیرا ذائقه مخاطب تعیین میکند که او چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دوست ندارد. نمیشود کسی را محکوم کرد که چرا اینطور است و چرا آنطور نیست. بهنظرم ادبیات راه خود را میرود و مخاطب هم نیاز خود را به نویسنده و ناشر منتقل میکند، این بده و بستانها وجود دارد و ممکن است در جامعهای توجه به موضوعی زیاد باشد و در جامعه دیگر کم باشد.
او سپس با بیان اینکه تغییرات بیشتر در حوزه نوجوانان بوده، گفت: به دلیل اینکه نوجوانان کمکم از تخیل کودکانه فاصله میگیرند، حس واقعبینی در آنها باعث میشود دنبال واقعیتهای جامعه باشند، او به دنبال مابهازای خود در داستان است، او نمیتواند مابهازای خود را در حیوانات پیدا کند از این نظر این اتفاق در ادبیات نوجوان طبیعی است زیرا او دنبال هویت و مابهازای خود در ادبیات میگردد، میخواهد با شخصیتها همذاتپنداری کند، او چطور میتواند با یک خرس همذاتپنداری کند؟ اما کودک نه؛ تخیلش همچنان فعال است و خیلی راحت میتواند با حیوانات و جانوران و اشیاء ارتباط برقرار کند. اگر به اسباببازی بچهها نگاه کنید، از یکیدو عروسک انسانی که بگذرید، بقیهاش خرس و سگ و گربه و این چیزهاست که این موضوع نشان میدهد بچهها کارکترهای غیرانسانی را هم دوست دارند همانطور که عروسک خرسی را دوست دارد، داستان و فیلمش را هم دوست دارد بنابراین در ذائقه کودکان تغییر زیادی ایجاد نمیشود.
او با بیان اینکه استفاده از کارکترهای حیوانی در ادبیات کودک ایران کم نشده است، گفت: دهکده جهانی مک لوهان دارد اتفاق میافتد، همه چیز بر همه چیز تأثیر میگذارد، هم در حوزه صنعت و هم کشاورزی و هم فرهنگ و هنر و ادبیات. اگر استفاده از شخصیتهای حیوانی در ادبیات جهان کم شده، این موضوع میتواند بر ادبیات ایران نیز تأثیر بگذارد اما جای نگرانی نیست چون ادبیات به نیاز کودک و نوجوان پاسخ میدهد و اگر روزی کودک و نوجوان احساس کرد نیازی ندارد که این شخصیتها در داستان باشد، این نیاز برطرف شده و ممکن است شکل دیگری از ادبیات یا روایت به وجود بیاید و جایگزین شود. این موضوع اصلا جای نگرانی ندارد. آنچه موجب نگرانی است، کاهش همزیستی انسان با طبیعت است. انسان از زمانی که به وجود آمده با محیط زیست همزیستی داشته و این همزیستی روزبه روز کمتر شده و میشود و این جای نگرانی دارد. اگر ارتباط انسان و طبیعت از بین برود، ممکن است ذائقه کودکان نیز عوض شود، ممکن است شبکههای اجتماعی در آینده ذائقه کودکان ما را تغییر دهند. این اتفاقهایی است که امکان وقوعش هست اما ادبیات از بین نمیرود و شاید شکلش عوض شود، سبکهایی بهوجود بیاید یا شیوههای روایت تغییر کند اما در حالت کلی ادبیات داستانی همیشه وجود خواهد داشت.
جهانگیریان درباره اینکه آیا پرداختن به شخصیتهای حیوانی میتواند منجر به توجه و حفظ گونههای جانوری شود، اظهار کرد: فکر نمیکنم استفاده ادبیات و شخصیتهای حیوانی با هدف حفظ محیط زیست، تاریخ مصرف داشته باشد. برخی از مضامین انسانی هستند که مرز ندارند، مرگ ندارند، پایان ندارند، حفظ محیط زیست و گونههای جانوری از این موضوعات است. ما همیشه ادبیات محیط زیستی داشتیم، داریم و خواهیم داشت زیرا جزو مضامینی است که بشر همیشه به آن نیاز دارد. اگر بخواهیم مسئله همزیستی انسان و طبیعت و دوستی انسان با جانوران را مطرح کنیم اما نتوانیم در قالب داستانی جذاب حرفهایمان را بزنیم و داستان را روایت کنیم با آوردن یکی دو حیوان در داستان به هدف خود نمیرسیم. رمان «سایه هیولا» یک داستان عاشقانه و پرحادثه است و اتفاقهایی میافتد اما زیر پوست این داستان بحث دوستی با جانوران و حفظ آنها روایت میشود. نویسنده نمیتواند به صورت مستقیم به این موضوع بپردازد و هرچه غیرمستقیمتر و داستانیتر باشد، جذابتر است.
او تأکید کرد: دست نویسندهها در داستان کودکان خیلی باز است و جای نگرانی هم نیست که ادبیات حیوانی کم شود؛ ادبیاتی که در خیلی از داستانهای کلاسیک بوده، از «کلیله و دمنه» و «مرزباننامه» طرطوسی و کارهای عطار تا به دوره قاجار رسیده و داستانهایی که در مکتبخانهها تدریس میشده از این نوع بوده است. اما در دهه ۴۰ با تأسیس کانون پرورش فکری، ادبیات کودکمان شروع به فعالیت میکند، نویسندگانی ظهور میکنند و دو جریان ادبیات حیوانی و ادبیات رئال به موازات هم جلو میآیند و امروز هم توازن حفظ شده است.
بدون دیدگاه