تهیهکننده کنسرت نمایش «قصه ترانههای ماندگار» از دو اجرای سعدآباد و تالار وحدت، تفاوتها، نقاط ضعف و قدرت و احتمال تکرار این کنسرتنمایش در شهرستانها و خارج از کشور گفت.
آزیتا موگویی ر گفتوگو با ایسنا درباره این کنسرتنمایش گفت: چند ماه پیش یک فرصت اجرای نمایش در کاخ سعدآباد فراهم شد و من حدود 20 روز فکر میکردم که چه متن و چه فضایی را ایجاد کنیم که مناسب لوکیشن سعدآباد باشد و همچنین به شکل شهودی احساسم این بود که ما باید به سمت یک کاری برویم که علاوه بر اینکه موسیقی عنصر مهمی در آن باشد، حتما نوستالژی در آن وجود داشته باشد.
وی تاکید کرد: نوستالژی مهمترین مسئلهای بود که فکر میکردم برگ برنده ما در این کار خواهد شد؛ بنابراین سعی کردیم که هم در اسم نمایش که ترانههای ماندگار است و خود به خود این حس نوستالژی را در نامگذاری تقویت میکند و همچنین در نحوه اجرا، قصهها و اپیزودیک بودن کار را اعمال کنیم و من مطمئن بودم که کیفیت احوالات متعددی که تماشاگرهای این تئاتر در اپیزودهای مختلف تجربه میکنند، مثل حس غم، حس شادی، لبخند، اشک، افسوس، حس ملی و همه اینها یک ترکیبی از عواطف را در یک بازه دو ساعته برای تماشاگر ایجاد میکند و ترانههایی را میشنود که حتما از آنها خاطره دارد، حتما یک بار در زندگیاش شنیده است و طبیعتا تلفیق اینها میتواند اتفاق مهمی را رقم بزند که زد.
موگویی درباره همکاری با جلالالدین دری به عنوان کارگردان گفت: آقای دری در واقع به من معرفی شد، من کار «کافه عاشقی» او را دیده بودم. بعد از اینکه با هم صحبت کردیم به این نتیجه رسیدم که برای انجام این کار سخت و مهم به شدت نیاز به یک انسان همراه است، انسانی که ماهیت کلان برای یک اثر هنری را درک کند و تشخیص دهد که ما داریم کار مهم و تاثیرگذاری انجام میدهیم، بنابراین ضمن تفکیک وظایف تهیهکننده و کارگردان ما نیاز به یک کار گروهی خیلی مهم داشتیم تا گروه هم به واسطه کار گروهی ما دو نفر، احساس اینکه یک پروژهایست که صاحبانی دارد، همسو و همراه باشند و بتوانند همه آنچه در چنته دارند، برای بهبود این کار و بهتر دیده شدن آن بگذارند.
وی درباره اجرای مجدد این کنسرت نمایش در تالار وحدت و پراکندگی اجراها در سری دوم گفت: در حقیقت ما به تالار وحدت دعوت شدیم. اساسا بنا نبود به تالار وحدت بیاییم، دعوت شدیم و قرار بود بیاییم و چند اجرای پراکنده در ساعتهای 9 و نیم شب که در تالار وحدت مختص اجرای موسیقی است، داشته باشیم. همچنین قرار بود از 26 آبان نمایش دیگری که در تالار وحدت اجرا میشد و دولتی بود، آنجا را ترک کند. 26 آبان ترک نکرد و گفتند 11 آذر این سالن را ترک میکنند و شما به این پراکندگی ادامه دهید. طبیعتا ضربه اول را ما آنجا خوردیم، اما برنامهریزی کردیم که پس از 11 آذر اجراهای پیوسته داشته باشیم، اما دوباره گفتند آن نمایش تمدید کرده و سالن از 18 آذر در اختیار شما خواهد بود.
تهیهکننده کنسذتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» اظهار کرد: این پراکندگیهایی که در روزهای اجرا وجود داشت موجب شد هر هفته روزهای شنبه و یکشبه و دوشبه نصیب ما شود، یعنی روزهای مرده تئاتر که با این وجود ما شنبهها و یکشنبهها سالنی پر از جمعیت داشتیم و حتی در یک شنبه سولداوت شدیم، یعنی ساختارشکنی کردیم که خوشبختانه جواب داد، ولی این پراکندگی بسیار به ما لطمه زد و این لطمه بیشتر از جنبه اقتصادیاش یک لطمه روانی بود، از این باب که ما انرژیمان را جمع میکردیم برای دو هفته اجرای ممتد، اما این وسط سکتههای بدی میافتاد که این سکتهها خیلی باعث آسیب روانی و همچنین مالی برای گروه ما شد. البته بچههای گروه به قدری همه خوب و دوستداشتنی بودند و دلشان میخواست این کار به ثمر برسد که خوشبختانه ادامه دادیم و در واقع از شنبه گذشته تا جمعه که اجراهای پشت هم داشتیم، حس کردیم که داریم تئاتر اجرا میکنیم.
وی درباره دلیل عدم تمدید این کنسرتنمایش گفت: بسیار خسته شدیم، این پراکندگی برای همه گروه بسیار فرسایشی شد و فکر میکنم بعد از 46 اجرا و حدود 27هزار نفر تماشاگر که به تماشای این اثر آمدند انرژیمان را صرف کار جدید کنیم.
موگویی درباره احتمال تکرار نمایش پس از یک وقفه گفت: همه چیز احتمال دارد ولی فعلا در این لحظه شخصا چنین تصمیمی ندارم و بعید میدانم تا چند ماه آینده چنین کاری انجام دهیم. البته بسیار پیشنهاد اجرا در شهرستانهای متعدد داریم که برای آنها برنامهریزی میکنیم و در چندین شهر حتما اجرا خواهیم داشت که از زمان اجرای ما در سعدآباد تا امروز بسیار پیگیر هستند. همچنین پیشنهادهایی برای اجرا با تعداد محدود در خارج از کشور داریم.
وی درباره تغییرات در اعضای گروه گفت: آقای حجت اشرفزاده 17 اجرای اول سعدآباد را با ما بودند و پس از آن 12 اجرای پایانی را با آقای عقیلی داشتیم که در ادامه با ما به تالار وحدت آمدند. درباره بازیگران هم تعدادی از بازیگرانی که در سعدآباد با ما بودند، به دلیل حضور در پروژههای دیگر و اینکه ما خیلی ناگهانی به واسطه دعوتی که صورت گرفت، تصمیم گرفتیم به تالار وحدت بیاییم، نتوانستند در اجرای تالار وحدت ما را همراهی کنند.
این تهیهکننده ادامه داد: آقای محمد نادری در شهرستان سر کار بود، آقای مالکی سر فیلمبرداری و همزمان سر یک تئاتر دیگر بود، خانم فریبا نادری همینطور، محیا دهقانی سر سریال بود و به همین دلیل ما به این نتیجه رسیدیم که دوستانی که میتوانند ما را همراهی کنند، قدمشان سر چشم و به عنوان جایگزین دوستانی که نمیتوانستند با ما باشند، سراغ افراد دیگری رفتیم که اتفاق خیلی خوبی هم رقم خورد.
وی درباره شرایط دریافت مجوز برای اجرای ترانههای قدیمی بیان کرد: خوشبختانه با مسئله خاصی روبهرو نشدیم، چون این ترانهها بارها توسط خوانندگان مختلف بازخوانی شده بود و مسئله خاصی نداشتیم. فقط در یک مقطعی با خانواده آقای مجید وفادار که آهنگساز ترانه «مرا ببوس» بودند، مذاکراتی داشتیم و در نهایت خانم پوران وفادار رضایت دادند که این ترانه خوانده شود.
موگویی در ادامه درباره اعضای گروه کنسرت نمایش «قصه ترانههای ماندگار» بیان کرد: علاوه بر بازیگران درخشان و درجه یکی که در این کار بودند و فارغ از ارزش کار هنریشان که هر کدام در نوع خودشان واقعا فوق العاده هستند، دلم میخواهد از منش، آداب و اخلاق حرفهای تک تک آنها تشکر کنم که چقدر واقعا ساحت و ماهیت تئاتر را درک کردند، چقدر گروه همراهی بودند، هم دوستان ما در سعدآباد و هم گروه جدید در تالار وحدت.
وی افزود: علاوه بر بازیگران، خود آقای دری واقعا یک انسان کاملا حرفهای، با اخلاق و بسیار همراه هستند. چه بسا بخش عمدهای از آرامش حاکم در این گروه ماحصل منش خود آقای دری است، چون من آدم پرجنبوجوشی هستم و تنها چیزی که در من نیست، آرامش است، ولی بخش زیادی از آرامش این گروه مدیون کاراکتر جلالالدین دری است.
تهیهکننده کنسرتنمایش «قصه ترانههای ماندگار» تاکید کرد: در کنار اینها دوستانی که پشت صحنه بودند، خانمها پانیذ حمیدیانفر طراح لباس، فائزه آیین طراح صحنه، سودابه خسروی که طراح گریم برجسته سینما و تئاتر است و به واسطه لطفش به من هر وقت که کمکی از او میخواهم، همراه است و اینجا هم ما را همراهی کردند، همچنین آقای علی تصدیقی که کارهای ویژوال مپینگ ما را انجام داد و آقای نشوی کارهای ویدئومپینگ را بر عهده داشت و تک تک دوستانی که همراه بودند.
وی در پایان تصریح کرد: در کنار همه اینها یک تشکر ویژه و یک مطلب ویژه دارم در مورد شخصی که واقعا اگر کمک، حمایت، ایدهپردازی و همراهی خلاقانه و هنریاش به عنوان مدیر هنری در این کار نبود، اساسا چنین امری چه در سعدآباد و چه در تالار وحدت محقق نمیشد. آقای میثم میرزایی بیش از آنچه آورده او به عنوان مدیر هنری در این پروژه بود، تاثیرش برای به ثمر رسیدن و برندسازی این کار به قدری زیاد بود که من نمیدانم چطور میتوان برایش یک تعریف جدید ارائه داد. بخش عمدهای از این برندسازی مدیون و مرهون تلاشهای دلسوزانه میثم میرزایی است، بنابراین به طور اخص میخواهم بر این موضوع تاکید کنم.
بدون دیدگاه