عباس کاظمی با بیان اینکه ویروس کرونا نهتنها موجودیت زیستی آدمی را تحتتاثیر خود قرار داده است، میگوید: هستیِ اجتماعی ما نیز زیر فشارهای سهمگینهراس پزشکیشده، و جداییگزینیهای اجتماعی تهدید شده است.
به گزارش ایسنا، این جامعهشناس و مدیرگروه مطالعات فرهنگی در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی با عنوان «زندگی پشت درهای بسته» که در ماههای ابتدایی شیوع ویروس کرونا در ایران منتشر کرده درباره تغییراتِ ارتباطات مینویسد: «در ایام قرنطینه و اینک علیرغم بازگشایی نسبی کسب و کارها، ارتباطات ما با اطرافیانمان به کلی تغییر کرده است، سطح تماسهای فیزیکی و اجتماعی به کمترین حد خود رسیده، آمد و شدهای خانوادگی محدود شده و تعاملات دوستانه به سیمای خاطرهای جذاب و دوستداشتنی تغییر شکل داده است. حیات اجتماعی و پویشهای شهری ذیل چشمان نظارهگر و سراسربین ویروس به عبور و مرور ضروری تنزل یافته است. کافهها و رستورانها که نماد زندگی بیرونی هستند خالی از جمعیت شدهاند و بسیاری از آنها حتی تعطیل شدهاند. تو گویی شهر و جنبوجوشهای آن به روزگارانی تعلق داشته که آدمیانی دیگر در آن میزیستند.»
کاظمی با طرح پرسشی ادامه میدهد: «آیا شهر باید به انسانهای ماسکدار، شکّاک، و مضطرب نسبت به یکدیگر عادت کند؟ آیا همچنان باید از اشیاء (دستگیره در، کیسههای خرید، و…) بترسیم؟ و… پرسش مهمتر این خواهد بود که گونه بشر چگونه قرار است جامعه و شهر را از درون خانهها و ساختمانهای محافظتشده اداره کند؟»
این جامعهشناس درباره تغییرات شیوه زندگی در ایام قرنطینه اینطور مینویسد: «در وضعیت کروناییشده و به خصوص در ایام قرنطینه، زندگی به دو شیوه خود را از نو بازسازی کرده است: ابتدا از طریق دربهای بسته خانهها و حتی این روزها بعد از فروکش کردن بحران در پشت درهای بسته اتاقهای کار! و شیوه دومی که زندگی کروناییشده خود را بازآفریده است، از طریق قاب دوربینهای موبایل ماست. هرچه بیشتر تعاملات ما با خانواده، دوستان و همکاران، پشت این قابها و چارچوبها تجلی یافته است. زندگی روزمره که پیش از این از طریق تعاملات فیزیکی سرشار از بروز احساسات و هیجانات رفتاری بود به میانجی گوشیهای هوشمند هرچه بیشتر جنبهای تصویری یافته است.»
او میافزاید: «در پشت هیاهوی بیپایان سیاستگذاران دولتی و توصیههای پزشکان و آمارهای اعلامشده مرگومیر روزانه وزارت بهداشت آنچه به فراموشی سپرده شده است انسان و رابطه عاطفی شکننده اوست. رسانهها و گفتمان پزشکیزده که انسانها را به عدد تقلیل دادهاند، هر روز تعداد مرگ و میر و تعداد افراد مبتلاشده را اعلام میکنند. عددهایی که ما با شنیدن و افزایش روزافزونشان وحشت میکنیم بدون آنکه بیاندیشیم اینها عدد نیستند بلکه انسانهایی دارای خاطره، احساس و عواطفاند/ بودند.»
کاظمی در پایان بیان میکند: «برای مبلغان رسانهای گفتمان پزشکی اهمیتی ندارد که مردگان چه کسانی بودند، آیا خانواده داشتهاند؟ شغلشان چه بوده است؟ چه رنجهایی را پیش و در طول بیماری متحمل شدهاند؟ و مهمتر از همه وابستگانشان چگونه قرار است سنگینی غم و اندوه از دست دادن عزیزانشان را در فقدان روابط گرم دوستان و همکاران تاب آورند؟»
بدون دیدگاه