المیرا ندائی
فیلم «بچه‌ی مردم» به کارگردانی محمود کریمی و تهیه کنندگی سید علی احمدی، در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در کنار نمایش جذابیت‌های داستانی و تصویری، توانست به‌خوبی بازتابی از مسائل اجتماعی و انسانی جامعه ایرانی را ارائه دهد.
این فیلم که در ژانر درام اجتماعی و روان‌شناختی قرار دارد، با روایتی حساس و تأثیرگذار، به بررسی موضوعاتی چون هویت، تعلق، و بحران‌های نوجوانی در یک جامعه‌ ناآرام پرداخته است. در نقد و بررسی این فیلم، به تحلیل جنبه‌های مختلف از جمله داستان، کارگردانی، بازیگری، و جزئیات فنی خواهیم پرداخت.
«بچه‌ی مردم» به بررسی وضعیت نوجوانان بی‌سرپرست و تحت پوشش بهزیستی می‌پردازد که پس از رسیدن به سن هجده سالگی، مجبور به ترک خانه‌های بهزیستی شده و به دنبال سرنوشت خود می‌روند.
این کودکان و نوجوانان که سال‌ها در مراکز بهزیستی بزرگ شده‌اند، حالا باید با دنیای بیرون مواجه شوند. بحران هویت و تلاش برای یافتن جایگاه در جامعه، از مهم‌ترین دغدغه‌های فیلم است. در این مسیر، شخصیت‌ها به‌طور نمادین با موانع مختلفی همچون فقر، تبعیض، و ناتوانی در دستیابی به منابع اجتماعی روبه‌رو می‌شوند.
روایت و ساختار داستان در ابتدا جذاب و با لحن نسبتاً شاداب پیش می‌رود. فیلم با نوعی طنز اجتماعی شروع می‌شود و روابط میان شخصیت‌ها، به‌ویژه در نیمه اول، با لحظاتی که عمدتاً حس امید و پرشور بودن دارند، شکل می‌گیرد.
این آغاز اگرچه برای مخاطب قابل‌پذیرش و جذاب است، اما به تدریج فیلم به سمت یک درام اجتماعی عمیق‌تر حرکت می‌کند. به طوری که در نیمه دوم فیلم، شدت بحران‌ها و فشارهای اجتماعی افزایش می‌یابد و لحن فیلم به‌شدت تغییر می‌کند. این تغییرات، هرچند در خدمت به تکامل درونی شخصیت‌هاست، اما می‌تواند برای برخی تماشاگران غیرمنتظره و حتی گیج‌کننده باشد.
شخصیت‌های فیلم «بچه‌ی مردم» از تنوع زیادی برخوردارند و هریک از آن‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارند که بر پیشبرد داستان تأثیرگذار است. کریمی در انتخاب بازیگران به خوبی از توانایی‌های آنان بهره برده و توانسته است از بازیگران جوان و قدیمی در کنار یکدیگر بهره ببرد تا فضای طبیعی و باورپذیری ایجاد کند.
این فیلم با بهره‌گیری از گروه بازیگران نوجوان، سعی در نشان دادن رنج‌ها، امیدها و آرزوهای این شخصیت‌ها دارد.
بازیگران جوان که در نقش‌های اصلی فیلم حضور دارند، به خوبی توانسته‌اند شخصیت‌های خود را به نمایش بگذارند و به نوعی با مخاطب ارتباط برقرار کنند.
برای مثال، در صحنه‌های اولیه که بیشتر به نمایش روابط اجتماعی و دوستانه میان شخصیت‌ها پرداخته می‌شود، این بازیگران با زبان بدن و احساسات صادقانه خود، موفق به خلق شخصیت‌هایی ملموس شده‌اند.
اما آنچه که بیش از همه در این فیلم برجسته است، بازیگران با تجربه‌تر هستند.
حضور بازیگرانی چون گوهر خیراندیش، حسن معجونی، و رضا کیانیان در نقش‌های مکمل به فیلم عمق و قدرت بیشتری بخشیده است. گوهر خیراندیش، با نقش‌آفرینیِ مادرانه و پر از احساسات، توانسته است به طرز ماهرانه‌ای عمق احساسات پیچیده شخصیت‌های دیگر را به تصویر بکشد. همچنین، حسن معجونی با ایفای نقش یک فرد مسن‌تر که در موقعیت‌های بحرانی حاضر می‌شود، کاراکتر خود را به طرز قابل‌ توجهی پیچیده و ملموس کرده است.
محمود کریمی در این فیلم از تجربیات قبلی خود در مستندسازی استفاده کرده و به‌خوبی توانسته فضای واقع‌گرایانه‌ای را در کنار ابعاد فانتزی و نمادین خلق کند.
فضای ناتورالیستی و مستندگونه در برخی صحنه‌ها به گونه‌ای طراحی شده که مخاطب را درگیر واقعیت‌های اجتماعی و مشکلات شخصیت‌ها می‌کند. کارگردان توانسته است با بهره‌گیری از ترکیب فضاهای باز و محیط‌های شهری، فضای فیلم را غمگین و دلگیر کند.
فیلمبرداری در «بچه‌ی مردم» یکی از جنبه‌های برجسته فیلم است؛ میلاد پرتوی در این بخش از هنرش استفاده کرده تا مخاطب را در فضای شخصیت‌ها غرق کند.
در بسیاری از صحنه‌ها، فیلمبرداری با نماهای دراز و بسته، فضای تنش و دلهره‌ای را ایجاد می‌کند که به خوبی با مضمون فیلم هماهنگ است. این انتخاب‌های فیلمبرداری به ویژه در صحنه‌های تنش‌زای اجتماعی و داخلی شخصیت‌ها، تأثیر عمیقی بر انتقال احساسات دارد.
در دکور و طراحی صحنه، فضای فیلم عمدتاً ساده و مینیمالیستی است که این نیز به ایجاد حسی از بی‌پناهی و فقر اجتماعی کمک کرده است. محیط‌های سرپوشیده به‌ویژه در صحنه‌های بهزیستی، به‌طور عمدی از رنگ‌های خاکی و تیره استفاده می‌کنند تا نماد بی‌خانمانی و یأس در دل این جوانان به‌وضوح نمایش داده شود.
موسیقی فیلم توسط کریستف رضاعی ساخته شده و به‌خوبی توانسته است فضای احساسی فیلم را تقویت کند. در صحنه‌هایی که شخصیت‌ها با بحران‌های درونی خود مواجه می‌شوند، موسیقی به شکلی زیرکانه و تأثیرگذار وارد صحنه شده و حس غم، ناامیدی و همچنین امید را در دل مخاطب می‌کارد. این موسیقی، با ملودی‌های آرام و دلنشین، در کنار انتخاب‌های دقیق صداگذاری، به‌ویژه در صحنه‌های بارانی و خارج از خانه بهزیستی، به افزایش تنش‌های احساسی فیلم کمک کرده است.
صداگذاری نیز یکی دیگر از نقاط قوت این فیلم است. صداهای محیطی مانند صدای باران، صدای قدم‌ها، و حتی صداهای طبیعی مانند صدای خیابان و شهر، به‌خوبی در کنار موسیقی استفاده شده تا فضای هر صحنه عمیق‌تر و ملموس‌تر شود.
اگرچه «بچه‌ی مردم» از جنبه‌های مختلفی به‌ویژه در عرصه بازیگری و کارگردانی قابل‌تقدیر است، برخی نکات منفی در فیلم وجود دارد که می‌تواند بر تجربه تماشاگران تأثیر بگذارد.
اولین نکته، تغییر لحن ناگهانی فیلم است.
همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، فیلم از آغاز با لحنی شاداب و طنزآمیز شروع می‌شود، اما به سرعت وارد فضای درام و تراژیک می‌شود. این تغییر در لحن، به‌ویژه در نیمه دوم، می‌تواند برای برخی تماشاگران دچار سردرگمی شود و احساس کنند که فیلم از ریتم خود خارج شده است. این تغییرات می‌توانست با دقت بیشتری صورت گیرد تا یک انسجام منطقی در روایت برقرار شود.
دومین نکته، کم‌پرداختن به شخصیت‌های فرعی است. برخی از شخصیت‌های فرعی فیلم، به‌ویژه در حوزه روابط اجتماعی شخصیت‌ها، بیشتر به‌عنوان پس‌زمینه‌ای برای پیشبرد داستان عمل می‌کنند و پرداخت عمیقی به آن‌ها نمی‌شود. این مسئله باعث می‌شود که برخی از روابط بین شخصیت‌ها نه‌تنها در سطح باقی بماند بلکه به شکل کلیشه‌ای و کم‌اهمیت به نمایش درآید.
«بچه‌ی مردم» اثری است که در کنار بیان بحران‌های اجتماعی و انسانی، داستانی تأمل‌برانگیز و انسانی را روایت می‌کند. کارگردانی توانمند محمود کریمی، بازی‌های تأثیرگذار، موسیقی و صداگذاری مناسب، همگی بر جذابیت و عمق فیلم افزوده‌اند.
البته تغییرات ناگهانی در لحن و برخی مشکلات در شخصیت‌پردازی‌ها، نقاط ضعفی هستند که نمی‌توان نادیده گرفت. با این حال، این فیلم همچنان در زمره آثار قابل‌توجه جشنواره فجر قرار می‌گیرد و به‌ویژه برای کسانی که به دنبال درام‌های اجتماعی با ابعاد انسانی هستند، توصیه می‌شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *