بانیفیلم: دیروز سالگرد درگذشت سعید کنگرانی بود؛ بازیگری که در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، جوان اول فیلمهای سینمایی بود.
کنگرانی پس از انقلاب مانند بسیاری از بازیگران سینمای ایران ناچار به مهاجرت شد و به آمریکا رفت. فعالیت هنری این بازیگر در امریکا، منحصر به حضور در میان پردههای ویدیویی برخی از شوهای تلویزیونی در شبکههای فارسی زبان بود.
نداشتن امکان فعالیت در غربت و مشکلات مهاجرت که گریبانگیر بسیاری از هنرمندان بود، باعث شد تا این هنرپیشه فیلمهای سینمایی به ایران بازگردد.
محسن شایانفر از تهیهکنندگان سینما و تلویزیون در یادداشتی که برای بانیفیلم فرستاد، به بهانه سالگرد درگذشت سعید کنگرانی، به نقش برادرش حسن شایانفر در مهیا کردن شرایط بازگشت سعید کنگرانی پرداخته است.
محسن شایافر همچنین به کمک برادرش به دیگر هنرمندان هم پرداخته…
سعید کنگرانی متولد چهاردهم مرداد سال ۱۳۳۳در تهران بود. او روز ۲۳ شهریور سال ۱۳۹۷به علت سکته قلبی در سن ۶۴ سالگی درگذشت.
***
یادداشت / محسن شایانفر
به خاطر دارم به مدت ۶ ماه پنهانی در تلاش بود تا سعید کنگرانی را به وطن آورد. سرانجام موجبات بازگشت وی را به ایران به وجود آورد.
قسم به روحش این روش را یکسال نیز با مرحوم فریدون فرخزاد انجام داد تا فرخزاد تصمیم به بازگشت گرفت؛ اینکه کدام جریان تندرو و چه کسانی این هنرمند جدا افتاده از وطن را در واپسین لحظه، سلاخی کردند بماند.
روز دیگری از من سوال کرد ایرج قادری از محرومیت درآمد؟ گفتم خیر؛ عصبانی شد و با داد و بیداد به خودش گفت چطور ممکنه با آن نامه زیبایش در محرومیت بماند ظرف دو هفته پیگیری موجبات شروع کار جدید ایرج قادری «میخواهم زنده بمانم» را فراهم آورد.
بارها سفارش کنگرانی را با من داشت و خواهان پشتیبانی وی از سوی هنرمندان بود.
زنده یاد کنگرانی در کرج اقامت داشت و سرانجام در فقر درگذشت.
حاج حسن شایانفر همواره مبلغ ادبیاتی میان خواص اطلاعات و حوزه فرهنگ بود تا با هنرمندان به گفتوگو برخیزید و این میزان با ادبیات تند و تهدید با این جامعه فرهیخته که در مملکت خود ماندهاند برخورد نکنید. ایشان یک لحظه حذف را تاب نیاورد با همه رفاقت و تعامل داشت؛ با نوشابه امیری و هوشنگ اسدی و عباس کیارستمی و…
خدا را شاکرم چهار پنج سالی است در بهشت زهرا به آرامش رسیده و در مقطع فعلی شاهد حدف و تعدیل هنرمندان دلسوخته نیست. بی شک حذف نیرویهای کارآمد سامانه هنرمندسازی تفکر متحجرانه ایست که در ذهنمان خطور کند. هنرمندی که از پایگاه مردمی برخوردار نباشد آن هنر رو به زوال است.
دلم گرفته از این مقطع که اینگونه روح هنرمندان در داخل کشور آزرده هست و دلسوز واقعی در این حوزه وجود ندارد.
ریشه اصلی مصیبت ما، جماعت محدودی از هنرمندان جیره خوار سفارتخانههای خارجی هستند که این گسستگی را موجب گردیده در حالی که اکثریت صنف شریف هنرمندان را به اسارت گرفتهاند و به دنبال سهم خواهی و فاصله انداختن بین توده هنرمندان و مسئولان کلان هستند.
این جماعت معدود که با حمایت از ناکجاآباد تامین هستند و پاسپورتهای دوتابعیتیشان کنار شال کمرشان است نه از فقر و نه از معاش دیگر هنرمندان اطلاع دارند و نه از بیکاریشان…
روح حاج حسن سفر کرده شاد.
یادداشت / سعید مطلبی
آقاى شايان فر
من حاج حسن را شخصاً و بىواسطه شما ميشناختم، بعضى آدمها ابعادى دارند كه در كلام كوتاه نمىگنجد و حسن شايان مرحوم از آن گونه آدم هاست، چند برخورد باهم داشتيم كه خصمانه شايد شروع شد و صميمانه به پايان انجاميد، بسيار حرفهاى نگفته كه با خود به خاك برد و بسيار غصهها كه نجابتش اجازه بروز به آن نداد.
خدا رحمتش كند شايد اگر عمرى باقى بود از او مفصلتر بنويسم اما امروز فقط يك كلمه دارم كه در موردش بنويسم: حيف و صدحيف…
بدون دیدگاه