جبار آذین
نمی‌خواهم درباره فیلم خوب «بهشت تبهکاران» ساخته سینماگر ملی ایران مسعود جعفری جوزانی که داستان واقعی آن در دوران پهلوی می‌گذرد و اثر هنرمندانه‌ای است که خوب نوشته و اجرا و بازی و کارگردانی شده و در ایام جشنواره  فیلم فجر، درست دیده و قضاوت نشد، بنویسم، نقد و تحلیل این فیلم بماندبه هنگام اکران عمومی فیلم و گسترش دامنه بهشت تبهکاران در کشور!
شاید با این وصف، گفته شود که خوب، این یادداشت چه ارتباطی با هنر و فرهنگ و هنرمندان و سینما می‌تواند داشته باشد. این مساله ساده به تیتر یادداشت؛ “بهشت تبهکاران” و  “جهنم نیکوکاران” و مفاهیم ومصداق‌های ملموس آن بازمی‌گردد.
همگان با بهشت شدادی که تبهکاران؛ کسانی که کارهای تباه و بیهوده آنها برای‌شان ثروت و قدرت و برای ملت، فقر و ذلت ساخته است، آشنا هستند و لذا نیاز به توضیح واضحات نیست.
در فیلم، تبهکاران در همه جا و میان همه کس، قابل مشاهده‌اند. از مسوولان و نامسوولان و مدیران و قشرهای مختلف جامعه؛ هنرمندان و بی‌هنران، برج و کاخ داران، صاحبان ملک‌ها و پاساژها، روسا، تا پزشک‌ها و مهندس‌ها و معلم‌ها و بقال‌ها، نویسندگان، شعرا، مکانیک‌ها،وکلا و… و فیلم جوزانی به این نوع افراد می‌پردازد، ضمن اینکه از پردازش عشق وایمان و مبارزه هم در این راستا غافل نیست. می‌ماند موضوع دیگر یعنی جهنم نیکوکاران.اینجا در واقع همه چیز وارونه شده و بهشت که باید بر اساس نظریه‌ها و رهنمودها و آموزه‌های دینی و  علمی، اجتماعی و اخلاقی از آن و جایگاه نیکوکاران و صالحان باشد، جایش با جهنم عوض شده است، زیرا نیکوکاران که اهل فساد و تباهی، خطا و رشوه و پلیدی و دروغ و ریا و سرقت نیستند و پیوسته می‌کوشند نیکو بیندیشند، نیکو بگویندونیکوعمل کنند ونیکوبسازند، ازجایگاه راستین خودرانده شده و هرچه بیشترنیک می اندیشند ومی گویند و عمل می کنند، بیشتر عوایدی مانند فقر، بیکاری، غرببی، تنگدستی، گمنامی و بیماری و مظلومیت نصیب‌شان می‌شود و چون تبهکاران برای خود، بهشت ساخته و آنجا را اشغال کرده‌اند، جایی در بهشت برایشان وجودندارد.
البته روی سخن این یادداشت، بهشت باوران صبور و مقاوم که به جهان دیگر چشم  دوخته‌اند نیست، اغلب کسانی هستند که کارهای نیک آن ها و اعمال تبهکاران، دنیا و کشور را برای آن‌ها به جهنم تبدیل کرده‌اند.این نیکان هم در همه جا و میان همه کس حضور دارند، در میان مدیران، مسوولان، هنرمندان، بقال ها، وکلا، معلم‌ها، پزشک‌ها، مهندس ها، نویسندگان، شعرا و همان طیف‌هایی که درباره  وجود تبهکاران در میانشان اشاره شد.
این اوضاع ملت و مردم ما در تمام سطوح جامعه است و آنقدر عیان است که حاشا کردنش، نابخردی است.
حال پرسش این است که چه چیزها و کسانی عامل پیدایش چنین بهشت و چنان جهنم شده‌اند، مردم و هنرمندان و نویسندگان و شعرا و مهندسان و پزشکان و… خادمان نیکونفس و نیکروی و نیک کردار و آن‌ها که دست‌هایشان به جایی و کسی بند نیست، یا انها که بر کرسی‌های قدرت و ثروت و مقام نشسته و یا به آنها وصل هستند و در داخل و خارج از کشور برای خود کاخ و قصرها و بهشت‌ها ساخته‌اند؟!
راه دور نرویم، کافی است سری به شهرک‌های اروپایی ورود ممنوع اطراف تهران و آنجاها که فرشته‌ها و جن‌ها رفت و آمد و سکونت دارند بزنید و همچنین نگاهی هم به حلبی‌آبادها و زاغه‌ها و صف بیکاران و ناامیدان جوان، نوجوان و سالخورده، پژمرده بیندازید تا مصدا‌ق‌های واقعی و عینی بهشت و جهنم را به عیان ببینید.
در میان دوزخیان کم نیستند، هنرمندان و نویسندگان و استادان و معلم‌ها و زحمتکشان نیکوکار که نزد ملت و در کشور شناخته شده‌اند و…
اکنون دیگر گمان کنم ارتباط این یادداشت با مردم و هنرمندان و فرهنگ و هنر و سینما و زندگی‌ها مشخص و روشن شده باشد.
ما مردم عجیبی هستیم و مسئولان ما از ما عجیب‌تر و غریب‌ترند، این گونه نیست آقایان پزشکیان و صالحی…؟!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *