بانیفیلم: در مورد سینماگران و به ویژه کارگردانان و فیلمنامهنویسان یک مثالی در میان علاقمندان رایج است که میگویند؛ بخش مهمی از آثار هنرمندان، آینهای از وجوه شخصیتی آنهاست که در قالب فیلم، نوشته و یا نوشتاری فرصت نمایان شدن مییابند!
جدای از بحث شیفتگی، این مثال در مورد بسیاری از سینماگران صادق است؛ یکی از این فیلمسازان، هنرمند قدیمی سعید مطلبیست که در بیشتر آثار نوشتاری یا نمایشیاش، مروج فرهنگ جوانمردی، پاکدامنی و پایبندی به اخلاقیات بوده و هست.
با وجود اینکه ممکن است برخی، فیلمها و سناریوهای نوشته سعید مطلبی را نپسندند و آنها را وابسته به سینمای عوامانه و سادهپسند بدانند اما به قول نصرت کریمی، آنچه یک فیلم را ماندگار میکند، نه فروش نجومی آن در گیشه است و نه جایزههای جشنوارهای؛ بلکه «زمان» است که نشان میدهد آیا یک اثر ماندنی و در حافظه تاریخی مردم ثبت میگردد یا در کوران گذشت زمان، به بوته فراموشی سپرده میشود!
فیلم «کوچه مردها»ی سعید مطلبی حاصل همان قضاوت مردم علاقمند است که صرف نظر از دیدگاههای خواصپسند، هنوز مصداقی برای یک اثر سینمایی مبتنی بر اخلاقیات و جوانمردی به شمار میرود.
شاید در یک نگاه بیطرفانه به این فصل مشترک برسیم که چون سازنده این فیلم، فارغ از هر گونه پیشداوری، خود به این اصول اخلاقی که در «کوچه مردها» وجود دارد، اعتقاد داشته، محصول و اثر سینماییاش هم مشمول توجه مخاطبان قرار گرفته، آن وقت به جایگاه اخلاقی یک هنرمند مانند سعید مطلبی میرسیم!
سعید مطلبی هنرمند وارستهایست؛ او بدون آن که بخواهد کارهای انساندوستانهاش نمودی بیرونی و تبلیغاتی داشته باشد، تلاش خود را معطوف به ثمر رساندن و نتیجه دادن کوششهایش میکند.
فرصت دادن به بسیاری از همکاران سینماییاش، یاری رساندن به جمع زیادی از فیلمسازان برای اصلاح و -غالباً- بازنویسی(!) فیلمنامههایشان بدون کمترین چشمداشت و انتظاری، تنها میتواند نتیجه بلوغ اخلاقی و جایگاه پدرانه هنرمندی باشد که سالیان سال برای رسیدن به این جایگاه تلاش و ممارست داشته.
مطلب زیر را المیرا ندائی یکی از همکاران جدید بانیفیلم نوشته و نوعی قدرشناسی از سعید مطلبیست که بهنگام و بموقع، از هر نوع یاری و کمکی به دیگران استفاده میکند…
این نوشته را بخوانید:
***
با احترام، و ارادت به بزرگمرد «کوچه مردها»؛
خالق مردانگی و انسانیت اثبات امنیتی از جنس امنیت خالص پدرانه
مردانگی چه واژهی سنگینی است. ماهیتی فراتر از نمایش قدرت و سلطهجویی.
واژگان هرگز نمیتوانند اندازه و جنس احساسی را که در دل نسبت به شما دارم بیان کنند. بسان هویت عمیقی که قلم توانمند، واژگان ظریف و لحن خاص شما در «کوچه مردها» برای هویت مردانگی خلق کرد، خود خالق انسانیت، شجاعت و قدرت درونی یک مرد واقعی بودهاید، نه مردی در دل قصهها بلکه مردی متین، سرسخت، و قدرتمند در دنیای واقعی.
در روزها و شبهایی که به هیچکس و هیچ چیز حتی خودم اعتماد نداشتم، مهربانانه و پدرانه، من را از ناامیدی و تنهایی بیرون کشیدید. سرپناه شدید. ناآموختهها و بدآموخته را در نهایت شکیبایی به من دوباره آموختید. سرپناهم شدید. سرپناهی که در آن نه فقط احساس امنیت کردم، بلکه یاد گرفتم که چگونه باید در این دنیا ایستاد و پیش رفت.
شما در سختترین لحظات زندگیام در کنارم ایستادهاید. زندگی کردن را به من آموختید.
روابط انسانی میتوانند هم عامل رنج باشند و هم عامل رشد و تعالی؛ از شما آموختم در دنیایی که هیچچیز در زندگی قطعی نیست، چگونه باید دوباره برخیزیم و دوباره امیدهایم را بهم گره بزنم، در دنیایی که پیچیده است اما تاریکی اش بی دوام.
پدرترین پدر جان؛ جناب سعید مطلبی عزیز، نویسندهی هنرمند، میراث فرهنگی سینمای ایران، روایتهای زندگی به قلم شما تنها مختص جهان قصه نیست، شما روایت ساز و الهام بخش زندگیها هستید.
وجود پدرانه و قلب پرعطوفت شما، من را دوباره به زندگی گره زد. قوت قلب و انگیزهی من در گذر از چالشها به سمت آرزوهایم شد. هر لحظه از حضور سفید شما در زندگی من، سرشار از شکرگزاری است. اگر امروز محکم در مسیر خود قدم برمیدارم، علت آن اطمینانی است که به حضور شما دارم که پشت و پناه هستید و حواستان به من هست. یکی از قشنگترین احساسات دنیا، حس پدر داشتن است. شما این حس ناب را بعد از ۳۵ سال، دوباره به من بخشیدید.
پدر دیروز من و پدر امروز من به فاصلهی ۳۵ سال هر دو از جنس غیرت و مردانگی و انسانیت بودند.
و من خیلی خوشبختم…
دختر شما / المیرا ندائی
بدون دیدگاه