نقد رسیده / مجتبی نادری سورکی
در شرایطی که اصغر فرهادی، نمایندهی شمارهی یک سینمای ایران در جهان، عموماً کوشیده است تا قصههای خود را در فضای حاکم بر قشر متوسط اجتماعی جامعه ایران روایت کند، سعید روستایی اما قشر آسیب پذیر، فقیر و ضعیف جامعه ایران را، حالا دیگر با ژاندر مخصوص به خودش، “سینمای فلاکت” روی پرده نقرهای نمایندگی میکند.
به نظر میرسد روستایی در آخرین و البته پرحاشیهترین اثر سینمایی خود، از تمام مهارتها و مولفههای مخصوص به خود استفاده کرده است تا اثری را خلق کند که نه تنها در خارج از کشور موافق طبع داوران جشنوارههای بینالمللی فیلم باشد، بلکه در داخل نیز ضمن گرم کردن تنور سرد حضور مردم در سینما، رکورد فروش فیلم موفق «متری شیش و نیم» که عنوان پرفروش ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران را یدک میکشد، بشکند. اتفاقی که اگر روستایی کمی پختهتر و هوشمندانهتر عمل میکرد، کاملا محتمل و قابل دستیابی می نمود.
انتخاب بازیگران سرشناس و بین المللی سینمای ایران نظیر ترانه علیدوستی و زوج مورد علاقه روستایی یعنی پیمان معادی و نوید محمدزاده، در کنار قصهای که روستایی در روایت آن مهارت خاصی دارد: خانوادهای فقیر و پر جمعیت از قشر آسیب پذیر جامعه در جنوب شهر، درگیر معضلات بیکاری و اعتیاد، خانهای کهنه و قدیمی، کاراکترهای برادر و خواهرهای سن بالا که هنوز در خانه پدری اقامت دارند و تکلیف هیچ کدام با خودشان و سایرین معلوم نیست و پدر و مادری که کارکرد معمول خود را از دست دادهاند. مادر پیر و مریض و ضعیفی که فرزندان او را قبول ندارند و نقش محوریاش را در خانه به دختر خانواده محول کرده است (سمیه در «ابد و یک روز» و لیلا در «برادران لیلا») و پدری که ظاهراً عامل اصلی وضعیت فعلی خانواده است و یا کلا نیست (ابد و یک روز) و یا در حضورش هم همچنان مسیر فلاکت و تباهی خانواده را به پیش می برد (برادران لیلا) و البته، دختر دلسوز خانواده (سمیه در «ابد و یک روز» و لیلا در «برادران لیلا») که با کمرنگ شدن کارایی پدر و مادر، حضورش پررنگتر میشود و نقش محوری به خود میگیرد تا خانواده را از این وضعیت اسف بار خارج کند.
اینها فضای خانوادگی توصیف شده توسط روستایی در فیلم «برادران لیلا»ست که شباهتهای غیر قابل انکار و نظیر به نظیری با فیلم ابد و یک روز دارد. این شباهت حتی در وجود یک صحنه رقص خانوادگی و حتی تابو شکنی بی حرمتی کوچکتر به بزرگتر نیز وجود دارد که از هل دادن و زمین انداختن دایی توسط خواهر زاده در ابد و یک روز، به سیلی زدن دختر به پدر در برادران لیلا تشدید شده است.
دقت بی نظیر و وسواس گونه روستایی در خلق فضاهایی اینچنینی و توجه به جزئیات، البته تنها ویژگی منحصر به فرد روستایی نیست. روستایی فیلم خود را دیالوگ محور ساخته است. گویی بسیاری از اتفاقات و فضاها اصلا خلق شدهاند تا روستایی جملات قصار متعدد یا دیالوگهای رفت و برگشتی ای که احتمالا مدتها روی آنها فکر کرده است را در این فضاها مورد استفاده قرار دهد. کاراکترهای برادران لیلا اما زیادی پرحرف هستند و این دیالوگها به اندازهای زیاد است که به یکی از نقاط منفی فیلم برادران لیلا تبدیل شده است و در کنار توجه به جزئیات، برادران لیلا را شبیه به یک کتاب داستان طولانی ساخته است. موضوعی که از دید تیزبین منتقدان بینالمللی سینما هم پنهان نمانده است.
پیتر دبروگ، منتقد ورایتی، فیلم سه ساعته روستایی را رمان گونه توصیف کرده است و جردن مینتزر منتقد هالیوود ریپرتر نیز پا را فراتر نهاده و برادران لیلا را به رمان قرن نوزدهمی دیکنز تشبیه کرده است. با این وجود، این البته هنر بینظیر روستایی در فیلمنامهنویسی است که با به کارگیری یک قصه کشدار اما جالب، بیننده را به گونهای در زمان طولانی 165 دقیقهای با خود همراه کند که هیچگاه حوصلهاش سر نرود.
علی رغم درخشش برادران لیلا در جشنواره کن و واکنش مثبت منتقدان خارجی به این فیلم و البته، استقبال بینظیری که در داخل ایران از نسخه لو رفته فیلم شد، برادران لیلا اما فیلم کاملی نیست و اشکالات و نقصهایی دارد که روستایی کارگردان و فیلمنامهنویس میتوانست با رفع آنها، برادران لیلا را به فیلمی ماندگار در سینمای ایران تبدیل کند:
طولانی بودن فیلم، به خودی خود یک ایراد محسوب نمیشود کما اینکه روستایی با ارائه یک روایت قوی، جلوی خستهکننده شدن فیلم را میگیرد. اما سکانسهایی وجود دارد که به نظر کاملا زاید مینمایند.
قصه فراری دادن منوچهر (با بازی پیمان معادی) به خارج از کشور و سکانس خداحافظی او با آن رقص بیمعنی در فرودگاه و یا سکانس بستنی خوردن برادران، وقتی متفقالقول چشمان هیزشان، دختران شیکپوش را در خیابان دنبال میکنند را میتوان به عنوان نمونههایی از بخشهای اضافه در فیلم برادران لیلا بر شمرد. روستایی البته در بخش هایی هر چند قابل اغماض، از فضای رئال فیلم هم فاصله میگیرد، که مهمترین آن قوانین عجیب و غریب فامیل جورابلو و نحوهی معرفی بزرگِ فامیل است.
بازیگران فیلم برادران لیلا، یک مجموعه منسجم و حرفهای را شکل دادهاند که حاکی از آن است که روستایی هنوز قصد ریسک کردن روی بازیگران را ندارد و چهره ها را در موفقیت فیلمش موثر میداند. در این میان تنها شاید بازی نوید محمدزاده است که چنگی به دل نمیزند. نحوهی ادا کردن یکنواخت دیالوگ ها توسط محمدزاده که انگار آنها را از روی کاغذ میخواند، کلاسی دارد که به یک کارگر از قشر پایین شهر نمیخورد! بازی نوید محمدزاده را اگر تنها با همین فیلم ارزیابی کنیم و سابقه درخشان بازیگریاش را نادیده بگیریم، به نظر بدترین بازیگر در میان برادران لیلاست.
معضل اصلی فیلم اما هیچ کدام از موارد بالا نیستند. حتی حاشیههایی نظیر بوسه نوید محمدزاده روی فرش قرمز کن و یا اتهامات آزار جنسی وارد شده به سعید پور صمیمی (در نقش پدر لیلا) و در ادامه فرهاد اصلانی (در نقش پرویز برادر لیلا) و یا قاچاق نسخه کیفیت بالای فیلم قبل از پخش در سینماهای داخلی نیز هیچ کدام خود فیلم را به حاشیه نبردند. آنچه اما به نظر حاشیه اصلی فیلم است، گنجاندن نمادهای به ظاهر سیاسی بیشمار در تقابل با وضعیت فعلی نظام حاکم در ایران آن هم همزمان با اعتراضات اخیر در ایران است. مشابه با نمایش فقر و فلاکت، روستایی در سیاسی کردن فیلم هم زیادهروی کرده است. اتفاقی که باعث شد علاوه بر عدم مجوز پخش و نمایش در داخل، شانس نمایندگی ایران در اسکار هم برای برادران لیلا از دست برود و در آخر هم هر دوی تهیه کننده و کارگردان را با اتهام عجیب اقدام علیه نظام، ممنوعالکار کند.
با تمام این تفاسیر و در مجموع، برادران لیلا یک فیلم عالی است و سعید روستایی جوان هم که در میان فیلمنامهنویسان و کارگردانان این روزهای سینمای ایران یک پدیده به حساب میآید، شاید بهتر باشد که با درایت و دقت بیشتر، از وقوع آنچه بر سر برادران لیلا آمد، برای فیلمهای آیندهاش جلوگیری کند.
کاش انتقاد کردن را بلد بودیم فقط اشاره به کلیات فیلم و اینکه چه چیزی در آن حوصله شخص منتقد را سر میبرده نقد محسوب نمیشود نقد نگاه تخصصی و تیز بینی خاصی میخواهد آن سیلی که ترانه علی دوستی به پدر پیرش زد سیلی یک نسل به نسل قبل از خودش بود و اینکه نگاه من و هم نسلانم چیزی غیر از اتکا به قدرت ویک شوکت انتزاعی است نگاه پسران خانواده در حالی که فرد متاهل خانواده بیش دیگر فرزندان مجرد چشمش را تیز کرده باز هم تیز بینی کارگردان نگاه از بالا به پایین طبقات مرفه جامعه وحکایت نگاه همیشه نگران جامعه فقر زده ومشایعت ثروت به تاراج رفته رخوت برادران در پشت ویترین فروشگاه با مشاهده پولهای در حال شمارش همه وهمه از دیدی جامعه شناختی از وضعیت امروز ایران ما
فیلم عالی بود دستت کارگردان و تهیه کننده درد نکنه که بالاخره وقایع واقعی تو فیلم آوردن. بازیگران عالی بودن هیچ ایرادی نداشتن هر کی میگه بده خودش مشکل داره که نمیخواد واقعیت های تو جامعه انعکاس داده بشه
واقعیت تلخه . فیلم بسیار راست ودرستی بود انگار از روی خانواده من ساخته بودن پدر مریض مادر پسر دوست حتی ترتیب ونقش برادرانش مثل برادران من بود برادر چاق دختردار وبرادری که برای فرار از خانه درشهروجایی دیگه کار میکرد برادر ته تغاری خوشتیپ وحتی اون برادری که توی حاشیه شهر خونه گرفته بود خیلی جالب بود این همه شباهت حتی اونجایی که مادرش برای پسراش تخم مرغ شکست عین مادر من که تو عروسیا فقط برای پسراش اسفند دود میکنه,،😁کارگردان و نویسنده انگار خانواده من رو دیده بودم ایول دمشون گرم