محمد صادق ملک، بازیگر تئاتر، با تشریح محدودیت‌های خانه تئاتر تاکید می‌کند خانه تئاتر باید از ساختار اداری فاصله بگیرد و تفکر توسعه‌گرا در آن به جریان بیفتد.
این بازیگر در گفتگو با ایسنا و در توضیح ساز و کار خانه تئاتر با توجه به انتخابات هیات مدیره این تشکل که ۲۶ خرداد ماه برگزار خواهد شد، می‌گوید: باید بپذیریم که خانه تئاتر یک اداره کوچک با بودجه‌ای محدود است. بنابراین نمی‌تواند پایش را از گلیمش درازتر کند. البته به جز مناسبات سیاسی و اجتماعی، یکسری محدودیت ذهنی هم در این اداره داریم. در حال حاضر یکسری اتفاقاتی روی روال افتاده مانند کمیته رفاهی و تلاش‌هایش که قابل تقدیر است ولی به هیچ وجه پاسخگوی نیاز اعضای خانه تئاتر نیست.
او با اشاره به پتانسیل خانه تئاتر می‌افزاید: ما اداره‌ای هستیم با حدود ۴ هزار عضو و پتانسل عظیمی در این اداره وجود دارد که هرگز به درستی از آن استفاده نشده است.
ملک با یادآوری دشواری فعالیت‌های جمعی در کشورمان اضافه می‌کند: فرهنگ کار جمعی در ایران همواره با سختی مواجه بوده و در کار فرهنگی، این سختی بیشتر هم هست. منافع مشترک ما فقط در زبان جاری است در حالیکه همه ما دغدغه‌های مشابهی داریم، همه کار فرهنگی می‌کنیم ولی جایی برای ارزیابی نیست و نگاه صنفی وجود ندارد.
وی می‌افزاید: بخشی از بدنه خانه تئاتر دوست دارند این مکان در حد اداره باقی بماند. آنان علاقه‌ای به توسعه ندارند چون بودجه محدودی هم دارند که از کانال‌های گوناگون و آن هم با سختی به دست می‌آید. در حالیکه اموری مانند بیمه و از کار افتادگی و خدمات درمانی، مطالبات اولیه اعضاست و اصولا در یک کشور ورشکسته، انتظار برای بیمه بازنشستگی، غلط است.
این بازیگر با اشاره به مشکلات گوناگون جامعه تئاتری می‌گوید: آن قدر نقصان هست که وقتی درصدی از حقوق اولیه اهالی تئاتر در خانه تئاتر محقق می‌شود، همه خوشحال می‌شوند. با این همه، تقاضای جامعه تئاتری خیلی فراتر از آن چیزی است که اکنون در این اداره محقق می‌شود.
ملک با تاکید بر اینکه در اینجا بحث اشخاص مطرح نیست، ادامه می‌دهد: مساله این شخص یا آن شخص نیست بلکه سیستم دچار نقص‌های بزرگی است که امکان کار را کم می‌کند. به عنوان نمونه، در حال حاضر سالن‌هایی هست و نیز کارشناسانی که می‌توانند در اختیار این تشکل قرار بگیرند ولی چون ساز و کار اداره، دچار بوروکراسی است و از سوی دیگر با محدودیت‌های گوناگونی هم رو به روست، بنابراین فضا برای فعالیت و توسعه، مطلوب نیست. به طوری که این فکر به ذهن می‌رسد که اصولا در حال حاضر روی خانه تئاتر چه حسابی می‌توان باز کرد؟ یک بیمه نیم‌بند و مابقی هم در حد سلام و علیک است و در عمل، اتفاق ویژه‌ای نمی‌بینیم.
او معتقد است کاهش کارایی خانه تئاتر به یک بیمه نصفه و نیمه، بارها کمتر از پتانسل واقعی این تشکل است و البته خاطرنشان می‌کند: این ایراد به اشخاص برنمی‌گردد بلکه برآمده از فرهنگ ماست و مشکل خانه تئاتر هم این است که عمل‌گرا نیست و تمام هم و غمش مدیریت بودجه محدودی است که با آن یکسری کارهای ساده انجام می‌دهد.
ملک یادآوری می‌کند: خانه تئاتر برای تولید تئاتر، روشی ندارد و اصولا نگاه رو به توسعه ندارد بلکه نگاهی اداری بر آن حاکم است که همه‌جانبه‌نگر نیست و این خانه متناسب با نیازهای اهل تئاتر رفتار نمی‌کند و اصلا نمی‌تواند به بخش بزرگی از نیازهای جامعه تئاتری بیندیشد. تفکر حاکم بر خانه تئاتر مشابه تفکر درصد بالایی از مردم جامعه‌مان است که دل‌شان می‌خواهد حقوق بگیر باشند و به همین دلیل بسیاری از ایده‌آل‌های خود و سبک زندگی مورد علاقه خود را کنار می‌گذارند تا در این سیستم اداری، گذران زندگی کنند.
او با یاداوری مشکلات هیات مدیره خانه تئاتر برای در اختیار گرفتن عمارت خانه تئاتر در خیابان سمیه می‌گوید: خانه تئاتر با کلی تلاش صاحب این ساختمان شده که برای اعضای آن خیلی هم کم است ولی بابت همین هم باید خوشحال باشیم در حالیکه این ساختمان باید توسعه پیدا کند و خانه تئاتر در همه شهرها باید شعبه داشته باشد تا اعضا در کل کشور فعال شوند و از طریق صنف خود برای انجام فعالیت‌های تولیدی مورد حمایت قرار بگیرند. الان زمان آن است که خانه تئاتر برای ساخت آثار نمایشی، بتواند اسپانسر بیابد و خودش سالانه نمایش تولید کند تا هنرمندان برای ساخت یک اثر نمایشی نیازمند افراد سودجویی نباشند که به اسم سرمایه‌گذار می‌آیند و فقط پول دست‌شان است ولی هیچ سنخیتی با کار فرهنگ ندارند.
او توضیح می‌دهد: خانه تئاتر می‌تواند با حامیان مالی قرارداد ببندد و آنان را وارد مناسبات تولید نمایش کند. می‌تواند سراغ کارخانه‌های بزرگ برود و با استفاده از قانون معافیت مالیاتی، آنها را وارد چرخه تولید کند. این روزها هنرمندان بزرگی داریم که به دلیل مناسبات ناسالم تولید، خانه‌نشین شده‌اند و می‌توان دوباره آنان را به فضای کار وارد کرد ولی متاسفانه ظاهرا اینها در دستور کار خانه تئاتر نیست و همه به همان نواله ناگزیر قانع هستند.
ملک درباره محدودیت‌های ذهنی رایج در خانه تئاتر نیز می‌گوید: یکی از این محدودیت‌ها این است که همواره فکر می‌کنیم بخشی از جامعه تئاتری را حذف کنیم یا در برخورد با فعالان تئاتر، ارزش‌گذاری‌هایی داریم که ربطی به جامعه هنری ندارد و حال آنکه هر کسی با هر میزان توانایی باید بتواند عضو خانه تئاتر شود. با افزایش تعداد اعضا، به تنوع ایده‌ها هم می‌رسیم و این چنین است که باید به تولید انبوه و تضارب آرا دست پیدا کنیم و دیگر خود را به چند شخص خاص محدود نکنیم چراکه این نگاه، ضد تشکل است زیرا از آغاز به حذف و گزینش و ارزش‌گذاری فکر می‌کنیم. در حالیکه وظیفه ماست که از هر فرد علاقه‌مندی به هنر، حمایت کنیم.
این مدرس تئاتر با تاکید بر ضرورت حضور جوانان در خانه تئاتر می‌افزاید: کار صنف فقط بیمه و اینها نیست بلکه فراتر از اینهاست و می‌تواند حتی چند تولید آبرومند برای جهان داشته باشد اما لازمه اینها این است که جوانان باید این صنف را بسازند.
او ادامه می‌دهد: مجموعه تشکل‌های این چنینی در جهان، با توجه به فروپاشی انواع سیستم‌های اداری، رو به افول و وابسته به افراد هستند و این یعنی سیستم نیستند و به شکل شخصی، تشکل‌ها را اداره می‌کنند. به همین دلیل یکی از معضلات ما در خانه تئاتر هم این است که یک روش سیستماتیک نداریم که همه در آن آزادی عمل داشته باشند و مهم‌تر اینکه باید استانداردهای رفتار صنفی را تعریف کنیم و به طور کلی، درباره اینها حرف زده نشده و در حد ایده باقی مانده.
ملک با مقایسه خانه تئاتر با نهادی مانند خانه کشتی اضافه می‌کند: مثلا خانه کشتی می‌تواند به سراسر سالن‌های کشتی نامه بزند و برای استفاده اعضای خود از تسهیلات آنها هماهنگی‌های لازم را انجام بدهد اما به نظر می‌رسد خانه تئاتر برای بهره‌مندی اعضای خود از امکاناتی مانند سالن‌های فرهنگسراها برش لازم را ندارد در حالیکه در کشور این همه سالن فرهنگسرا داریم که خاک می‌خورند. خانه تئاتر می‌تواند با رایزنی و هماهنگی، از این پتانسیل استفاده کند و لازمه این کار، فقط روش‌مندی است. با این شیوه افراد امیدوار می‌شوند که در صورت عضویت در خانه تئاتر، از چنین امکاناتی بهره‌مند خواهند شد.
او با اشاره به برگزاری برنامه‌هایی مانند بزرگداشت در خانه تئاتر تاکید می‌کند: ما کی توانسته‌ایم بزرگداشتی واقعی برای هنرمندان بزرگ خود برپا کنیم یا با برپایی کارگاه‌های آموزشی، از تجربیات آنان بهره‌مند شویم. در حالیکه اینها باید برنامه‌های روتین خانه تئاتر باشد. بسیاری از بزرگان خود را از دست داده‌ایم بدون اینکه فرصتی برای ثبت و ضبط تجربه‌هایشان داشته باشیم. در حال حاضر هم بسیاری از بزرگان هنر ما از خانه تئاتر فاصله دارند، اینها الماس‌های ارزشمند فرهنگ ما هستند که قدرشان را نمی‌دانیم.
ملک ادامه می‌دهد: به جز نسل پیشکسوتان، نسل میانی ما نیز نزدیک به ۳۰ سال تجربه کار دارد اما عموم آنان از هیچ جایگاهی برخوردار نیستند. تعداد زیادی از آنان بیکار شده‌اند در حالیکه با برگزاری دوره‌های آموزشی هم ایده‌ها و تجربه‌های خود را به نسل‌های جوان‌تر و مخاطبان منتقل می‌کنند و هم دوباره پویا و فعال می‌شوند ضمن اینکه به این شیوه می‌توانیم بخشی از نقصان‌های سیستم آموزشی دانشگاه‌ها را برطرف کنیم آن هم با یک بودجه ناچیز.
این بازیگر با اشاره به تفاوت نسل‌های گوناگون می‌افزاید: ما عصیان کردیم و با نافرمانی مدنی، نیازهایمان را نشان دادیم اما نسل جدیدتر خیلی بی‌پرواتر از ما نیازهای خود را فریاد می‌زند و امیدوارم جسارت و اعتماد به نفس‌شان راهگشا باشد و به جایی برسیم که جوانان برای دیدن هنرمندان در خانه تئاتر سر و دست بشکنند و از در و دیوار خانه تئاتر، آدم بریزد.
ملک در پایان با یادآوری پتانسیل خانه تئاتر می‌گوید: باید در این خانه فضای اداری جایش را به فضای دوستانه بدهد. به طوری که هنرمندان ترجیح بدهند به جای دیدار در کافه، در کافه خانه تئاتر یکدیگر را ملاقات کنند چون تجربه نشان داده نطفه بسیاری از آثار هنری در همین دیدارهای دوستانه بسته می‌شود و باید کاری کنیم که این فضا در خانه تئاتر شکل بگیرد و سرمنشاء شکل‌گیری ایده‌های تازه باشد و حتی خانه تئاتر بتواند کارشناس و سالن مناسب برای کار هنرمندان در نظر بگیرد. می‌توان با رایزنی در سراسر کشور و نه فقط تهران، پاتوق تعریف کرد. تا این اتفاقات نیفتد، صنف، صنف نمی‌شود. تنها در این صورت است که خانه تئاتر به معنای واقعی خود تبدیل می‌شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *