«پیکاسو در تهران» عنوان نمایشگاهی از آثار پیکاسو است که توسط موزه هنرهای معاصر تهران برپا شده است در حالی که او هنرمندی بود که به کشتار و نسلکشی واکنش نشان داد و ساکت نماند.
به گزارش مهر، حدود سه ماه است که نمایشگاه آثار پابلو پیکاسو با عنوان «پیکاسو در تهران» در موزه هنرهای معاصر برگزار شده و حالا به روزهای پایانی خود رسیده است. پابلو پیکاسو به عنوان یکی از بزرگترین نقاشهای قرن بیستم شناخته میشود و آثار ارزشمندی از او در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران وجود دارد که در این نمایشگاه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته است.
نمایشگاهی که با استقبال بازدیدکنندگان مواجه شده و نشان داده اگر آثار هنری درست به نمایش در بیاید و شرایط برای بازدید عمومی فراهم باشد از آثار برگزیده دنیای هنر استقبال خواهد شد. این نمایشگاه که دوران مختلفی از زندگی هنری پیکاسو را در بر میگیرند در پایان به تأثیر این نقاش بر هنرمندان ایرانی ختم میشود و نشان میدهد که پیکاسو یکی از نقاشان تأثیرگذار قرن بیستم بوده که نسلی پس از او از سبک و شیوه بیانش در نقاشی پیروی کردهاند و با تاسی از او دست به خلق آثار زدهاند.
یکی از گالریهای موزه هنرهای معاصر تهران که در این نمایشگاه پذیرای بازدیدکنندگان است، به کپیهای از «گرنیکا» مشهورترین اثر این نقاش اسپانیایی تعلق دارد. در این گالری یک طرف کپی این نقاشی به دیوار آویخته شده و در سمت دیگر فیلم مستندی درباره این اثر برای بازدیدکنندگان به نمایش در میآید و درباره تاریخچه و پیامهای این نقاشی اطلاعاتی به آنها میدهد.
این اثر در محکومیت کشتار مردم منطقه گرنیکا توسط بمبافکنهای آلمان نازی کشیده است. «گرنیکا» را یکی از سیاسیترین نقاشیهای تاریخ میدانند و مضمونی ضدجنگ دارد که در آن کشتار کودکان و زنان و بیتفاوتی حاکمان اروپایی (برخی بر این باورند که گاو در این نقاشی نماد فرانکو است) به نمایش در آمده است. این اثر که المانهای مختلفی در آن خودنمایی میکند به نقد قرن بیستم که سیطره تکنولوژی بر آن حکمفرما شده است پرداخته و هر یک از عناصر آن گویای بخشی از واقعیت جوامع انسانی است. این نقاشی که با رنگهای سیاه و سفید ترسیم شده نیز حاوی پیام خاصی است که باز به همان وحشت ناشی از جنگ اشاره دارد. وحشتی که در چهرهها و تصاویری که در این نقاشی به چشم میآید موج میزند.
نکتهای که درباره آن به بهانه برپایی این نمایشگاه قصد بیانش بود کشتار و نسلکشی در غزه است. طبق آخرین آمار اعلام شده از شهدای بمبارانهای رژیم صهیونیستی بیش از ۵۴ هزار نفر از زمان آغاز جنگ در این سرزمین توسط این رژیم کشته شدهاند. کودکان و زنانی که قربانی جنگ شدهاند ولی دیگر پیکاسویی نیست که به این وحشیگری واکنش نشان دهد و گرنیکا خلق کند.
هنرمندان در فستیوالها و رویدادهای هنری شرکت میکنند ولی بیتفاوت به این نسلکشی گسترده سکوت میکنند. روزانه صدها نفر از اصل این اثر در موزهای در مادرید و کپیهایی که در موزههای مختلف وجود دارد، بازدید میکنند ولی از خودشان سوال نمیکنند هنرمندی که این اثر جاودانه را خلق کرده چه هدفی داشته و آیا قرار است فقط با یک اثر هنری تاریخی روبهرو باشیم یا تعهد هنر و هنرمند به انسانها در گذر از پیچ و خمهای تاریخ و فریاد اعتراض او را نشنیده بگیریم؟ در همین تهران کسی از خودش سوال نمیکند که وقتی میزبان آثار هنری پیکاسو بودیم و بخشی از گنجینه آثار او را که در دنیا مثال ندارد به بازدید گذاشتیم نباید از تعهد هنرمند سخن بگوییم؟ بازدیدکنندگان با این پرسش روبهرو نمیشوند، چه اتفاقی افتاده آثار پابلو پیکاسو را میبینیم که آثار و فعالیتش در دوران حکومت وحشت نازیها ممنوع بود و اجازه ندادند گرنیکا تا زمانی که حکومت فرانکو در اسپانیا بر سر کار است به نمایش در بیاید و بعد از مرگ خودش و مرگ دیکتاتور اسپانیا در این کشور به نمایش در آمد، ولی در برابر کشتار زنان و کودکان ساکتیم و بیتفاوت شدهایم؟ این پرسش را مطرح نمیکنیم که هنرمندی که چنین اثری خلق کرده اگر امروز بود در برابر این وحشت سکوت میکرد؟ در حالی که نقاشیاش در دوران جنگ جهانی و نفوذ نازیها در اروپا خلق شده بود. در حالی که هیتلر آثار او را محکوم کرده بود و بسیاری از هنرمندان قبل از سقوط پاریس به آمریکا مهاجرت کرده بودند ولی پیکاسو ماند و درباره ماندنش گفت: «دوست ندارم تسلیم قدرت شوم. من اینجا هستم و همین جا میمانم. تنها قدرتی که میتواند باعث خروج من شود، خواستِ رفتن است. ماندن در حقیقت یک حرکت جسورانه نیست فقط شکلی از رخوت است. فکر میکنم ترجیح میدهم اینجا باشم پس به هر قیمتی که باشد، میمانم». در حالی که بارها برای او توسط نازیها بعد از اشغال پاریس دردسر درست شده بود. او ترسی از زور نداشت و حرفش را میزد و سکوت نمیکرد.
آری مدتی پیکاسو در تهران بود ولی هنرمندان بسیاری از همین سرزمین در برابر بزرگترین کشتار تاریخ سکوت کردند تا مبادا ژست هنریشان خدشهدار شود. انگار این نقل قول پیکاسو به فرانسواز ژیلو درباره تبادل نظر راحت و ساده با این هنرمند تحقق یافته که گفت: «اگر دوست دارید با من تبادل نظرهای ساده و راحتی داشته باشید به خانهام بیایید. اما اگر میخواهید نقاشیهایم را ببینید، میتوانید به موزه بروید». امروز همه برای دیدن آثار او به موزهها میروند و احتمالاً آثارش در حراجیها به بالاترین قیمت چکش میخورند ولی کسی دنبال یک گفتگوی راحت و ساده با هنرمند و اثر هنریاش نیست که مضامین بسیاری را در خود دارد.
بدون دیدگاه