درباره «امیلیا پرز» (Emilia Perez) به کارگردانی ژاک اودریارد و از کاندیداهای اسکار۲۰۲۵
المیرا ندائی
– «امیلیا پرز» دقیقاً چه چیزی میخواهد بگوید؟ سخاوتمندانهترین تفسیر میتواند این باشد که این فیلم مانیفستی است در مورد اهمیت پذیرش خود و تحقق ذات و سرشت خود در مسیرهای رستگاری. امیلیا پرز از طریق تغییر جنسیت خود می تواند به زندگی جدید و معتبرتری بر پایهی اخلاقیات و عملکردهای انسانی درست و مثبت در جامعه دسترسی پیدا کند.
این ایده در ابتدا بی ضرر به نظر میرسد تا زمانی که در نظر نگیریم که پیش از این تغیر، رنج از نارسایی جنسیتی به نوعی با تمایل به قتلهای زنجیرهای مرتبط بوده است.
«امیلیا پرز» سعی در القای این تفکر فانتزی دارد که تغییر بدن، جامعه را تغییر میدهد و تغییر جامعه، روح را تغییر میدهد. تغییر روح نیز جامعه را تغییر می دهد. و در نهایت، تغییر جامعه، همه چیز را تغییر میدهد. اما این یک احساس احمقانه است که پیامدهای ارتجاعی مشخصی را به همراه دارد. به هر حال، این ایده که هر فردی چه کاری را برای انجام دادن با بدن خود انتخاب میکند، به «جوامع» و «روحها» تبدیل میشود، منطق محرکهای است که در پس هر تعصب و اعتقادی وجود دارد. به نظر می رسد که «امیلیا پرز» هرگز این سوال را از خود نمیپرسد و تنها تمام تلاش خود را معطوف به القای توجیهپذیری شخصیتهایش و مضامینی میکند که ذهن مخاطب را به فکر وادارند. «امیلیا پرز» در وهله اول فیلمی درباره تولد دوباره است و سعی میکند از ایده انتقال استفاده کند تا نشان دهد که امیلیا از طریق انتقال خود سعی دارد به خاطر گناهانی که در زمان خود به عنوان رئیس کارتل مرتکب شده توبه کند. مسئله این است که از منظر منطق، عمل انتقال به تنهایی شما را از خود گذشتهتان تبرئه نمیکند؛ نه مرگ است و نه تولدی دوباره. در عوض، شخصیت امیلیا به گونهای طراحی و پرداخته شده است که در نهایت به عنوان یک شخصیت ترنس روانپریش به نمایش میگذاشته میشود.
– «امیلیا پرز» یک فیلم مکزیکی نیست. این فیلم تنها از کشور مکزیک به عنوان پسزمینهای برای فانتزی موسیقاییاش بهره برده است. ژاک اودریارد/Jacques Audiard، نویسنده و کارگردان این اثر، گویا علاقهمند بوده که شخصیت اصلی فیلمش که در تلاش برای عبور از مرز بین شرارت و مهربانی است، اصالتأ مکزیکی باشد. مخاطبان مکزیکی سالهاست به دیدگاههای آمریکایی که از مصیبتهای مرتبط با کارتلهای مکزیکی مواد مخدر برای روایتهای خود استفاده میکنند، عادت کردهاند؛ آثاری که در طول تاریخ سینما عملکردی مستندگونه داشتهاند و هرگز به علل ریشهای این فلاکت نپرداخته اند.
زیر سوال بردن نیات فیلمسازان آمریکایی برای تولید آثار این چنینی میتواند تا حد زیادی توجیه پذیر و باورپذیر باشد. اما تلاش ژاک اودیارد فرانسوی به مشارکت در این رویه رایج فیلمسازی که از منظر لجستیکی و فرهنگی کاملأ با آن بیگانه و ناآشناست بیش از حد سادهانگارانه به نظر می رسد.
به طور مثال میتوان به مسئله زبان در «امیلیا پرز» اشاره کرد؛ هیچ یک از سه بازیگر اصلی آن با لهجه مکزیکی صحبت نمیکنند. علاوه بر این، ژاک اودیارد سعی نمیکند از شخصیتهای سالدانا و گومز به عنوان زنانی که در مکزیک متولد و بزرگ شدهاند استفاده کند.
ریتا (زوئه سالدانا) از طریق گفتوگو نشان میدهد که در جمهوری دومینیکن بزرگ شده است و جسی (سلنا گومز) وقتی خواهرش را در ایالات متحده فرا میخوانند، به پیشینه احتمالی مکزیکی-آمریکایی او اشاره می کند.
«امیلیا پرز»، یک ملودرام فوقالعاده خیالانگیز از ذهن هنرمندی است که هیچ ارتباط مستقیمی با سرزمینی که او برای تنظیم داستانهایش در آن انتخاب شده است، ندارد. این جدایی داخلی شاید همان چیزی است که به امیلیا پرز اجازه میدهد تا این حد بیبند و بار باشد.
-از منظر سینماتوگرافی، استفاده از قابهای بسته، بهویژه در صحنههای احساسی و دراماتیک برای برجستهسازی واکنشهای درونی شخصیتها بسیار مؤثر است.
این قابها به تماشاگر این فرصت را میدهند که ارتبا نزدیکتری با شخصیتها برقرار کند و جزئیات چهرهها و حرکات بسیار ریز را ببیند. این تکنیک باعث میشود که تماشاگران قادر به درک تنشهای درونی شخصیتها و تجربه لحظات درونی آنها شوند.
همچنین، در صحنههایی که شخصیت در وضعیت تنشزا یا بحرانی قرار دارد، دوربین بیشتر در یک زاویه عمودی و به صورت ثابت قرار میگیرد، که این نوع قاببندی ثابت، به تنش و استرس در صحنه میافزاید.
مثلاً در صحنههای درگیری یا لحظات تصمیمگیری شخصیتها، دوربین معمولاً بدون حرکت یا حرکاتش بسیار محدود است، که باعث افزایش شدت و دراماتیک بودن صحنه میشود.
در «امیلیا پرز» حرکات دوربین بهطور عمدی آهسته و کنترلشده هستند. بهویژه در صحنههایی که شخصیتها در حال تجربه بحران یا تضاد درونی هستند، دوربین به آرامی حرکت میکند یا حتی در برخی مواقع ثابت میماند. این نوع حرکت دوربین باعث میشود تا تماشاگر حس کند که در وضعیت روانشناختی شخصیتها غوطهور است. به علاوه، یکی از تکنیکهای جالب در این فیلم، استفاده از tracking shots است. در این نوع حرکت، دوربین بهطور پیوسته به دنبال شخصیتها حرکت میکند و به تماشاگر این حس را میدهد که همچنان با شخصیتها همراه است و هیچ چیزی از حرکتها و واکنشهای آنها از دست نمیرود. این تکنیک بهویژه در صحنههای خارجی، زمانی که شخصیت در حال حرکت در یک فضای وسیع است، به خوبی استفاده میشود.
– نورپردازی در «امیلیا پرز»، بهطور کلی متناسب با محتوای فیلم است و بهطور عمده از نورهای نرم برای حفظ حس واقعگرایی استفاده میشود.
در صحنههایی که شخصیتها در فضاهای بسته قرار دارند، نورپردازی بهصورت ملایم و کمکنتراست انجام میشود تا احساس افسردگی و تنهایی در آن فضا برجسته شود. در مقابل، در صحنههای بیرونی یا در فضای طبیعی، نور بیشتر است و سایهها کمتر به چشم میآیند. این تفاوتها میتوانند بهطور مؤثری نشاندهنده تغییرات در وضعیت درونی شخصیتها یا فضای داستان باشند.
– در صدابرداری، استفاده از صداهای محیط بهطور بسیار دقیق و با جزئیات فراوان طراحی شده است.
این صداها نهتنها فضای فیزیکی را به تصویر میکشند بلکه میتوانند به تنشها و احساسات شخصیتها نیز اشاره کنند. بهعنوان مثال، صدای قدمها در یک راهروی تاریک بهطور ناخودآگاه حس خاصی به تماشاگر منتقل میکنند.
یکی از نکات برجسته در صدابرداری این فیلم، استفاده از سکوت است. سکوت بهطور استراتژیک در لحظاتی استفاده میشود که شخصیت در حال تفکر یا مواجهه با یک تصمیم سخت است. سکوت در این لحظات باعث میشود که تمرکز تماشاگر روی احساسات شخصیت و وضعیت ذهنی آن متمرکز شود. این نوع استفاده از سکوت بهویژه در صحنههایی که شخصیتها در محیطهای محدود قرار دارند، بسیار مؤثر است.
– «امیلیا پرز» از منظر موسیقایی، یک اثر موزیکال معمولی و کاملاً بی کفایت است، البته به استثنای سلنا گومز/Selena Gomez در نقش جسی دل مونته/Jesi Del Monte. هیچ کس روی پرده یک خواننده با استعداد باورپذیر نیست.
فیلم، علیرغم موزیکال بودن، هیچ گونه زیبایی شناسی موسیقایی یکپارچه ای برای ارائه ندارد. تقریباً هر آهنگی شبیه به ترکیبی از کلیشههای پیش پا افتادهترین گوشههای پاپ، راک و هیپ هاپ به سرقت رفته است!
در واقع، آهنگها و موسیقی فیلم که توسط ترانه سرایان فرانسوی کامیل/Camille و کلمان دوکول/Clement Ducol ساخته شده است، به وضوح نشان میدهد این دو موزیسین هر دو با سنتهای موسیقی باشکوه مکزیک بیگانه هستند. نتیجه کار، یک آشفتگی نامفهوم بدون ملودی به یاد ماندنی است، چه رسد به یک ترانه اصیل و شایسته.
بیشتر موزیکالهای موفق از آهنگها برای نقطهگذاری لحظاتی با شدت احساسی استفاده میکنند – یک موسیقی عالی تأثیرگذار و احساسی را روی صفحه ایجاد میکند که مرزهای مرسوم روایت را فرا میگیرد. اما موسیقی «امیلیا پرز» این کار را انجام نمیدهد. اولین آهنگ و رقص بزرگ در کمتر از پنج دقیقه از آغاز فیلم با متن ترانهای درباره بدبختی کشور مکزیک توسط زوئه سالدانا/Zoe Saldana در نقش ریتا مورا کاسترو/Rita Mora Castro و گروه کر اجرا میشود در حالی که مردم اطراف او به معنای واقعی کلمه با چاقو به یکدیگر ضربه میزنند. این چیزها کثیف و بدبینانه است، از نظر هنری نیز بی اثر است. موسیقی، به جای تقویت روایت فیلم، بهعنوان وسیلهای پر سر و صدا و حیلهگر به منظور حواسپرتی مخاطب از داستانسرایی و منحرف کردن ذهنیت او، فقط منجر به دلزدگی تماشاگر میشود و حتی در انجام ابتداییترین کار را برای برقراری ارتباط بین مخاطب با محیط و شخصیتهایش، عاجز و ناتوان است.
– حضور پیشروی «امیلیا پرز» با نامزدی در ۱۳ رشته در نود و هفتمین دوره جوایز اسکار -که رکورد تعداد نامزدی اسکار برای فیلمهای غیرآمریکایی در طول تاریخ را شکسته است- ابدأ شوکهکننده نیست، زیرا این فیلم کاملاً در دسته فیلمهایی قرار میگیرد که تشکیلات سفیدپوست هالیوود دوست دارند جشن بگیرند: داستانهای عجیب درباره افراد حاشیهنشین جامعه که به تماشاگران اجازه میدهند تا از طریق تماشای آنها احساس آگاهی اجتماعی خود را -بدون اینکه آنها را به چالش بکشند- ارتقا دهند.
– «امیلیا پرز» ساخته ژاک اودیار/Jacques Audiard، یکی از جذابترین فیلمهای است که این اواخر تماشا کردهام، اما به شیوه ای کاملأ منفی!
۱۳۲ دقیقه آن مانند یک تور پر زرق و برق، از یک فاجعه سینمایی اس؛،یک صف بی امان از ایدههای وحشتناک که به طرز وحشتناکی اجرا میشوند.
کاش می توانستم بگویم این فیلم را دوست داشتم و یا بگویم از این فیلم متنفرم.
«امیلیا پرز» ممکن است یکی از جذابترین فیلمهایی باشد که در سالهای اخیر نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم شده است، اما این بیشتر به چیزی که نشان میدهد مربوط میشود تا محتوای واقعی آن. گفتن این حرف برایم خوشحال کننده نیست، اما «امیلیا پرز» کاملاً شایسته نامزدی اسکار است، در حالیکه مستحق بردن جایزه در هیچ رشتهای نیست.
بدون دیدگاه