پرویز نوری
چه توقعی میتوان از اسکارهای دوره ۹۳ داشت؟
سالی که سینما در قرنطینه بود، چه اصراری بود در چنین اوضاع کرونایی، بساط به راه انداخت؟ بعد هم با چه فیلمهایی؟ نگاه به انتخابها نشان میدهد چه بر سر فرهنگ و هنر آمریکایی در قرن۲۱ آمده، تا کجا به خطا رفته است. تازه فیلمهایی که مشتری هم نداشتهاند.
اصلا چه کسانی دیدهاند؟ اگر هم کسی دیده باشد قاعدتاً در صفحههای کوچک خانگی و نه روی پرده عریض سینما.
اسکار۲۰۲۱ در مراسمی ضایع، کسلبار و بدقواره به اجرا درآمد، با چهرههایی کمتر شناخته شده که جایزه گرفتند و سخنانی موعظهوار و شعاری سر دادند (سال سیاهان و لابد به قصد همدلی و دلجویی با آنها).
ظاهراً فیلمهای مهم امسال از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکرد؛ «منک»، «بیخانمانها» و «میناری».
با «منک» شروع کنیم که فیلمی درباره سناریونویس «همشهری کین» است با صحنههای نچسب و غیرباور اما نکته جالب آن که «منک» در ده رشته نامزد اسکار شده بود در حالیکه «همشهری کین» متعلق به سال ۱۹۴۱ فقط در ۹ رشته!
درباره بهترین فیلم اسکار یعنی «بیخانمانها» سخن بسیار است و فیلم در حقیقت «خوشههای خشم» جان فورد است بدون «خشم» البته!
آکادمی از سال قبل که جوایز اصلی را به فیلم کُرهای «انگل» داد، همین شیوه مرضیه را در خصوص «میناری» هم تکرار کرد.
بگذریم، جز این هم نباید از اسکار در سالهای اخیر انتظار داشت.
آن موقع که اسکار اهمیت و ارج و قرب داشت، سینما، سینما بود.
دیگر نه از آن فیلمهای درخشان اثری هست و نه از کارگردانها و بازیگرهایش. به قولی «برای دیدن مراسم اسکار امسال باید واکسن میزدیم!.»
بدون دیدگاه