خواننده پیشکسوت کشور گفت: اسدلله ملک شخصیت بارزی داشت برخی فکر می‌کردند خودش را می‌گیرد یا آدم عنقی است اما این گونه نبود؛ او آدم درجه یکی بود که به موقع شوخی می‌کرد و بسیار هم بانمک بود.
بهرام حصیری در گفت وگو با ایرنا و در وصف دوستی و شناختش از اسدالله ملک همزمان با زادروز این آهنگساز اظهار کرد: همیشه گفتم که من و مشفق کاشانی و اسدلله ملک یک مثلث بودیم که بیشتر کارهایمان را با هم شروع کردیم؛ برای کارهای‌مان نشست می گذاشتیم و موضوعات مختلف را با هم مطرح می کردیم.
حصیری که بخش بزرگی از شهرتش به دلیل خواندن تصنیف جان عاشق است درباره تولد این قطعه بیان کرد: آهنگساز این اثر خودم بودم؛ در لندن بودم و این شعر را دکتری که اسم او را یادم نیست به من داد. من این شعر را مرور کردم و ملودی آن را ساختم و اتفاقا یکی از خوانندگان آن دوران هم بسیار تمایل داشت این کار را بخواند اما گفتم این آهنگ را روی شخصیت و صدای خودم ساخته‌ام.
وی افزود: پس از آن که به ایران آمدم این آهنگ را روی موسیقی دیگری ضبط کرده بودیم که اونیسون (سازهای سنتی) بود و تنظیم آنچنانی نداشت.
خواننده آلبوم «شور عاشقانه» تصریح کرد: وقتی اسدلله ملک این آهنگ را گوش داد، کنجکاو شد و گفت این بسیار قشنگ است و کاست آن را از من گرفت و گفت می‌برم روی آن کار کنم؛ ساعت ۱ شب به من زنگ زد که این کار اثر فوق‌العاده‌ای است و من روی آن کار می‌کنم. فردای آن روز شروع کرد و با یک اورتور برجسته (پیش‌نوایا اُورتور یا اووِرتور قطعه‌ای‌سازی است که به‌عنوان مقدمه برای اپرا، اوراتوریو، باله و سایر آثار دراماتیک یا به‌عنوان یک قطعهٔ مستقل اجرا می‌شود و معمولاً شامل نغمه‌های اصلی آن اثر است) و موزیکی پرطمطراق آن را درآورد و با ۳۰ موزیسین آن را در استودیو ضبط کرد و شعر آن را به مشفق کاشانی سپرد و مشفق، الحق متوجه شد که این ملودی چه شعری می‌خواهد پس مقداری از سیلاب‌های شعر قبلی را استفاده کرد و باقی را تغییر داد.
این خواننده پیشکسوت در توضیح توانایی نوازندگی ملک و هم‌نسلان‌اش بیان کرد: ملک مانند بسیاری از نوازندگان از ۷،۸ سالگی ساز به دست گرفته بود و در حدود ۱۳ سالگی رادیو او را قبول کرد چون جوانی بود که به خوبی ساز می‌زد و از شاگردان ابوالحسن صبا بود که از او و دیگر شاگردش پرویز یاحقی نوازندگی ویلون را یاد گرفت.
وی افزود: یادم هست که اسدلله ملک بسیار با قدرت ساز می‌زد، با تمام وجود می‌نواخت و احساسی که درونش بود را بیرون می‌ریخت. ملک مردی سینه سوخته و درویش مسلک و بدون ادعا بود.
خواننده آلبوم «صدای عشق» با شعر مولوی و محمدعلی شیرازی و آهنگسازی احمدعلی راغب ادامه داد: در مراسم ختم حبیب‌الله بدیعی به همه کسانی که دائم استاد خطابش می‌کردند گفت من استاد نیستم و من را با اسم خودم صدا کنید و این در شرایطی بود که او استادی درجه یک بود.
حصیری خاطر نشان کرد: اسدلله ملک شخصیت بارزی داشت. برخی فکر می‌کردند خودش را می‌گیرد یا آدم عنقی است اما این گونه نبود؛ اسدلله ملک آدم درجه یکی بود که به موقع شوخی می کرد و بسیار هم بانمک بود؛ ملک شاگردان بسیار و کلاس های متعدد داشت و کسانی که مسلط شده و نخبه بودند را بالای سر شاگردان مبتدی می گذاشت.
وی تاکید کرد: کم حرف بود اما وقتی به حرف می افتاد خوب صحبت می کرد و برای آدم هایی که از او سوالی می کردند وقت می گذاشت و جواب می داد.
خواننده آلبوم «جان عاشق» اظهار داشت: ملک حدود ۸ سال بزرگتر از من بود اما ما مانند دو برادر بودیم؛ زمانی که سر کلاش رفتیم آهنگ چلچله‌ها را ساخته و داده بود دو، سه خواننده خوانده بودند و به دلش ننشسته بود و همان روز گفت می‌خواهم این را ضبط کنیم. ملودی را زد و شعر را داد نگاه کردم و گفتم بخوانم؟ گفت می‌توانی؟ و من خواندم او خوشش آمد و دو روز بعد این آهنگ را ضبط کردیم که مانند توپ ترکید؛ من را بغل کرد و گفت بعد از ۱۵ سال خواننده‌ای مانند تو را پیدا کردم؛ چقدر خوب و ژوست خواندی و تنالیته صدایت قشنگ است و این کار گرفت.
حصیری در توضیح روابطش با اسدلله ملک خاطرنشان کرد: من از بچگی عادت داشتم که جوک می‌گفتم و دور‌و‌بری‌هایم را می‌خنداندم و در برخورد با ملک هم این گونه بود. مثلا ادای رفتار و جملات تیپ‌هایی که اسدلله خان می‌شناخت را برایش درمی‌آوردم و می‌خندید. مادربزرگی داشتم که اصلا او را ندیده بود اما چیزهایی از خودم می‌ساختم و ادای این مادربزرگ را درمی‌آوردم و ملک از خنده ضعف می‌کرد. برخی اوقات با ماشین دنبالش می‌رفتم که برویم تلویزیون و آنقدر می‌خندید که سرش به داشبورد می‌خورد.
وی افزود: دوران خوب و خاطرات قشنگی بود. خیلی زود از دست‌شان دادیم.
حصیری در مورد شناخت خود از مشفق کاشانی توضیح داد: مشفق غزلسرای درجه یکی بود که نسبتی فامیلی هم با من داشت؛ آدم آرامی بود و اهل خانواده؛ اسم دختر بزرگش افسانه بود و به همین دلیل در اشعارش از اسم افسانه بسیار استفاده می‌کرد یا اسم گل و گیاه را به کرات در کارهایش آورده است. در کل آدم خوب و دوست داشتنی بود.
وی همچنین در مورد فرهنگ شریف اظهار داشت: شریف را موقع ضبط آثار می‌دیدم نشست و برخاست دائمی نداشتم و در توصیفش می‌توانم بگویم که آدمی آرام و رفیق باز بود.

اسدالله ملک (زادهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۲۰ – درگذشتهٔ ۹ بهمن ۱۳۸۰) نوازندهٔ ویُلن، کمانچه و آهنگساز بدون شک از برجسته‌ترین اساتید ویولن در ایران به شمار می‌رود که در دوره‌ای که گرایش به این ساز زهی و اصالتا غربی کمرنگ شده بود، توانست با بهره گیری از استادان خود همچون «حبیب الله بدیعی»، «پرویز یاحقی» و همچنین «شاپور پیرنیاکان» به احیای آن در ایران بپردازد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *