جبار آذین
اوس محمود دیشب، شاکی و دلخور و عصبانی زنگ زد و گفت: این به قول شما نامدیران و نامسئولان سینما چرا لالمونی گرفتند و صدایشان در نمی‌آید، آن هم وقتی که سینماگران و هنرمندان و ملت از افتخاری که نصیب سینمای کتک خورده و زخمی ایران شده و جعفر پناهی موفق شده یکی از جوایز مهم سینمایی جهان را به دست آورد و تقدیم مردم کند؟!
گفتم: مگر غیر از این انتظار داشتید؟ این افراد، با هنر و سینما، کاری ندارند، آن‌ها نوچه‌های سیاسیون و منتخب و مجری سیاست‌ها و برنامه‌های آن‌ها هستند مگر خود شما به قصد گوشمالی آن‌ها و حمایت از پناهی و سینمای اجتماعی لگدکوب شده کشور با بولدوزر کنار ارشاد محتاج ارشاد و سازمان مستعمل سینمایی نرفتید؟!
گفت: چرا، این‌ها دست کم باید یک حرکتی، واکنشی چیزی از خودشان نشان می‌دادند و…
گفتم: نخست این‌که، آن‌ها بدون اجازه اربابان خود آب هم نمی‌خورند و دوم اینکه، واکنش نشان داده‌اند!
گفت: چه واکنشی؟
گفتم: سکوت و بی‌اعتنایی! تا بدینوسیله پناهی و فیلمش را تحقیر کرده باشند.
گفت: عجب نامردهایی هستند، شیطانه می‌گوید، دوباره بروم سراغ بولدوزر و یک کله تا داخل سازمان مستعمل و دکوری سینما گاز بدهم و حال واحوالشان را جا و دمارشان را در بیاورم.
گفتم: برخلاف سینماگران متعهد و آزاده و هنرمندان سیلی‌خورده از باندهای مافیایی و سینمای خودی‌نواز منسوخ دولتی/نهادی که با ابراز شادمانی و گل از جعفر پناهی استقبال کردند و موفقیت او را فصلی تازه در سینمای ملی ایران دانستند، مخالفان پناهی و کن و نخل طلا و سینمای اجتماعی و ملی و وابستگان و عوامل آن‌ها با این شعار که فیلم پناهی سیاه و تلخ نماست با گوجه فرنگی از این سینماگر استقبال کرده‌اند.
اوس محمود گفت: کدام سیاه‌نمایی؟ وقتی در یک اثر هنری و سینمایی، وقایع سیاه جامعه به نمایش و تصویر در می‌آید، حتما وجود دارند که تصویر می‌شوند، تخیلی و توهمی نیستند. اگر، بودند خود من، جزو اولین مخالف‌ها بودم. در واقع کاملا برعکس است، آن چیزهای دری وری که در فیلم‌ها و سریال‌های آزار دهنده و سفارشی و فرمایشی و گل و بلبلی به خورد مردم می‌دهند، دروغ نمایی و تخیلی است.
گفتم: بله، شما درست می‌گویید اگر جعفر پناهی‌ها، از گل و بلبل بودن همه چیز در کشور، می‌گفتند و نمایش می‌دانند، فیلم‌هایشان عالی بود و کادوها و هدیه‌ها دریافت می‌کردند. از این جماعت جز این رفتار و کردار انتظاری نیست، همین اندازه که هنرمندان خردمند و هنر دوستان و هنرمندشناسان و مردم شریف کشور، از افتخار آفرینی و هنرنمایی سینماگران کشور استقبال کرده و احساس می‌کنند که هنوز به لطف و همت هنرمندان متعهد، سینمای ملی ایران زنده است و نفس می‌کشد، کافیست.
شما هم زیاد خودت را برای این تند و بد و کجروی‌ها و کژاندیشان ناراحت نکن، خورشید حقیقت،از پس ابرها بازهم نمایان خواهد شد. گرچه هنوز معلوم نیست، فیلم پناهی به نمایش درخواهد آمد و خود او از رگبار پرتاب گوجه‌ها سلامت خواهد ماند یا نه!
اوس محمود گفت: برای تماشای فیلم او و دیدار خودش لحظه شماری می‌کنم.
گفتم: امیدوارم که این اتفاق خوب بیفتد.
اوس محمود که آتش خشمش فروکش کرده بود با خرسندی از من خداحافظی کرد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *