جبار آذین
در میان منقدان، کمتر کسی را می‌توان یافت که به جز کارگردان‌ها درباره سایر هنرمندان و از جمله بازیگران سینما نقد و تحلیل و یادداشت نوشته باشد و این نوع نگارش در جهان سینما و سینمای ایران به یک سنت رایج تبدیل شده است.
من از معدود نویسندگان و منقدانی هستم که درباره حال و روز سینما در سال‌های قبل و پس از انقلاب، بیشترین و تندترین مقالات و نقدها را نوشته‌ام و منظر نگاهم در این مطالب، هیچگاه نگرش شخصی رفاقتی و منافع نبوده و نخواهد بود. از همین رو، افق نگاهم در برگیرنده سینماگران و هنرمندان و آثاری است که در کنار و همراه مردم بوده‌اند.
در واقع معیار مهم پرداختنم، ملی و مردمی بودن هنرمندان و آثارشان بوده و فقط هم به کارگردان‌ها نپرداخته‌ام و مدنظرم هنرمندان مردمی بوده‌اند. به همین دلایل در محدوده سنتی که اشاره کردم نماندم و افزون بر کارگردان‌ها به دیگر هنرمندان نیز توجه کرده‌ام… بااین حال در مورد بازیگران مشهور سینمای قبل از انقلاب به طور شاخص ننوشته‌ام و به حکم ضرورت موضوع مطالب صرفا از آن‌ها یاد کرده‌ام. البته به جز سال‌های دور که در مجله‌ای مقاله تحلیلی مفصلی در ارتباط با فعالیت‌های سینمایی رضا بیک‌ایمانوردی نوشته بودم که با اما و اگر و ممیزی و اوج دلخوری من، تنها آن بخشی‌هایی که به رنج‌ها و آوارگی‌های او بعد از انقلاب و در خارج از ایران مربوط می‌شد چاپ و منتشر شد.
ولی اکنون به بهانه زادروز و از بستر بیماری برخاستن یکی از بازیگران معروف سینمای دوران گذشته به او می‌پردازم و دلیل عمده نوشتن این مطلب علاوه بر ارجمندی‌های او و اینکه وی را جزو هنرمندان محبوب مردمی سینمای ایران می‌دانم، است.

بهروز تبریزیان با نام هنری همایون، از هنرمندان، بازیگران و کمدین‌های بزرگ تاریخ سینمای ایران است.
از بازی‌های خوب و نقش‌ها و فیلم‌هایی که در آن‌ها ایفای نقش کرده، خاطرات فراوان دارم و به یاد ندارم از او در سال‌های قبل از انقلاب، فیلمی اکران شده باشد و من ندیده باشم.
این بازیگر توانا که عمری را با بازی درنقش های کمدی خوش درخشید، از معدود هنرمندان با استعداد و توانا و قَدری است که بازی در نقش‌های جدی و منفی را هم بارها تجربه کرد و با بازی‌های جذابش در آن نوع کاراکترها نیز به توفیق رسید و مورد تحسین تماشاگران، سینماگران و منتقدان قرار گرفت.
این بزرگ بازیگر بدون حاشیه و متواضع در هشتاد و هشت سالگی در میان ماست و نزد اهالی هنر و سینما ارج و قرب فراوان دارد.
بهبود حال او از چنگ بیماری، مجالی فراهم آورد تا با مرور کارنامه هنری و سینمایی‌اش،با او خاطره بازی کنیم و هنرنمایی‌هایش را ارج نهیم.
همایون به معنای مبارک و فرخنده و بهروز تبریزیان به راستی فرخنده سینمای ایران است و من تیتر این یادداشت را با توجه به این مفهوم مبارک انتخاب کرده‌ام.
همایون متولد سال هزار و سیصد و شانزده، مشهد است و از سال هزار و سیصد و سی و شش تا سال پنجاه و شش در سینما فعال بوده.‌
او در بیش از صد فیلم سینمایی از جمله فیلم‌های گدایان تهران، شمسی پهلوان، خانه خراب، آقای جاهل، خیالاتی، سلطان قلب‌ها،‌ شورش، مرد حنجره طلایی، تپلی، بابا شمل، یاقوت سه چشم، دنیای آبی، حاتم طایی، گوهر شب چراغ، ایمان، صد کیلو داماد، چرخ بازیگر و…ایفای نقش کرده است.
او هم بعد از انقلاب مانند اغلب بازیگران قدیمی اجازه فعالیت در سینما نداشت و با آن‌که در همان سال‌های نخستین پیروزی انقلاب به اوین احضار و ارشاد(!) شد، اما فقط توانست در اجرای نمایش «بازرس» اثر گوگول همکاری داشته باشد، نمایشی که در تئاتر پارس لاله‌زار اجرا شد، ولی هم‌چنان اجازه فعالیت در سینما را نیافت.‌
همایون برای امرار معاش و ارتباط با مردم به رستوران‌داری روی آورد،‌ همان‌گونه که ناصر ملک‌مطیعی به کار در قنادی و نعمت‌الله آغاسی به کار در چلو‌کبابی و… پرداختند.
بازی‌های خوب او که از همایون یک کمدین دوست‌داشتنی ساخته بود،‌ در نوع خود پر طرفدار و شادی آفرین بود و در توفیق اجتماعی فیلم‌ها نقش داشت.

با ورود جامعه به دهه پنجاه و تغییرات زیر پوستی سیاسی و اجتماعی کشور، همایون در کنار بازی در نقش‌های کمدی، ایفای نقش‌های جدی را هم در کارنامه سینمایی خود افزود و موفقیت‌های خود در فیلم‌های خیالاتی و سلطان قلب‌ها و… را با فیلم‌های متفاوت «تپلی» و «شورش» ساخته‌های رضا میرلوحی با بازی‌های درخشانش تکرار کرد و چهره‌ای قدرتمند در بازیگری از خود در سینما ارایه نمود.
این هنرمند توانا، محبوب و محجوب با آن‌که در حاشیه سینما زندگی می‌کند،‌ اما در بطن و قلب سینما‌دوستان کشور جای دارد.
درودها بر همایون و هنرنمایی همایونش در سینمای ایران.
آیا هنوز هم هنرمندان کشور باید هم‌چنان در انواع حصر‌ها و بی‌اعتنایی‌ها و بی‌احترامی‌
بمانند؟
آیا زمان برای نامسئولان و نامدیران حاکم بر هنر و فرهنگ و سینما در گذشته متوقف مانده است یا ترجیح می‌دهند برای حفظ منافع و منصب، چون همیشه درها و کوچه‌ها را به روی بی‌هنران و چاپلوسان و بله‌قربانگوها و تخریبگران فرهنگ و هنر و سینمای کشور باز گذارند، و باز هم درهای هنرآفرینی را روی هنرمندان قدیمی و جدید که نمی‌خواهند تریبون‌های تبلیغاتی و سیاسی باشند و اهل هنرفروشی و سفارش‌ پذیری نیستند و عشقشان سینما و خدمت به مردم است ببندند؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *