جبار آذین
محبوب و ستاره و فوق ستاره و سلبریتی شدن در جهان سینما و تلویزیون و موسیقی و ورزش و فوتبال و در عالم ادبیات و هنر به ویژه در کشورهای دارای صنعت سینما و حتی آن جاها که فاقد صنعت سینما مانند ایران هستند، کم و بیش روندی طبیعی دارند، با این تفاوت که سینمای ایران، حیات و قوام طبیعی نداشته و ندارد.
پیدایش و رشد ستارهها و سلبریتیها به سه شکل و شیوه در جهان رخ میدهد.
یک:
هنرمند و یا بازیگر و خواننده، نویسنده و فوتبالیست به دلیل هنرمندی و تخصص و کاربلدی، به علت ایفای نقش و سهم خوب
و موفق خود در سینما و تلویزیون و موسیقی و ورزش مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و در جامعه طرفدارانی
مییابند و در میان هنرمندان، ورزشکاران و یا قلم زنان شاخص و ممتاز میشوند و این طبیعی است.
دو:
مدیران و مسئولان از موقعیت و امتیازهای برخی از این نوع هنرمندان سود برده و آنها را با حمایتهای مالی و معنوی به سوی خود جذب کرده و در جهت اهداف و امیال خویش به خدمت میگیرند و این قبیل افراد به مرور از جایگاه واقعی خود و از میان مردم دور شده و دچار خودبزرگ و مهم پنداری شده و در مسیر انحراف می افتند.
سه:
مسئولان و مدیران سیاسی و جناحی و حزبی،برای تقویت و استحکام موقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود، از بین ورزشکاران و اهالی هنر و قلم و موسیقی و سینما و تلویزیون،عدهای هنرفروش و هنرمندنمای امربر و شهرت و ثروت و مقام طلب را گزینش و با پول و تبلیغات از آنها ستاره و سلبریتی کاذب میسازند و با سوءاستفاده از اوضاع فرهنگی جامعه با اهداف از پیش تعیین و برنامه ریزی شده ضد فرهنگی و غیر اجتماعی و ایران ستیزانه، ستارهها و سلبریتیهای خودساخته را به عنوان عاملانشان به بازی گرفته و به تولید انواع خیمهشببازیهای سیاسی و اجتماعی مبادرت میکنند و اینان که به غلط گمان میکنند، واقعا هنرمند و ورزشکارند، با بدکاریها و فسادها و زدوبندها و تحقیر دیگران، به فرهنگسوزی و تخریب دستاوردهای جامعه مبادرت می کنند.ما در ایران با هر سه نوع از این هنرمندان و ورزشکاران و… روبرو هستیم.
گروه نخست که چون اغلب برای محبوب و مشهور و ستاره و سلبریتی شدن، مسیر طبیعی را پیمودهاند و تن به فرمانبری و همکاری در آثار فرمایشی ندادهاند، با ترفندها و دسیسهها منزوی و طرد و از گردونه جامعه خارج میشوند که شدهاند. گروه دوم، چنانچه به خود آمده، به سوی مردم بازگشتهاند، احترام سابق خود را حفظ کردهاند. عده این هنرمندان بسیار محدود است.
اما جریان و گروه هنر و خودفروختگان، به علت خوشخدمتی، پول پارو میکنند و در تبلیغات حامیان خود در رأس قرار دارند.
از آنجا که جامعه و اهالی هنر و قلم به خوبی این سه طیف، حامیان و اربابان بیهنران را میشناسند.
امروز بر خلاف دیروز، بازارهایشان رونق ندارد.
با حاکمیت اشتباهیهای جدید بر کرسیهای سینما به جای اشتباهیهای قبلی و در پاسخ به تندرویهای آنها و ادامه تخریبهای سینما و تبدیل فیلم فجر به دو جشنپاره سفارشی و فرمایشیِ ضد ملی و بودجه بر باد ده در صدد باز گردان سلبریتیسازی هستند.
آنها در پوشش فریبنده رفع ممنوعیت برخی هنرمندان که ممنوعالفعالیت شدهاند، به جای باز کردن درهای هنر و سینما روی هنرمندان راستین، میخواهند مجدد بساط سلبریتیها را راه بیندازند و اهداف سیاسی ضد ملی خود را در کشور اجرایی کنند.
محبوب و ستاره شدن اگر به صورت طبیعی باشد، نه تنها ناپسند نیست که به رونق فعالیتهای خوب هنری کمک میکند، اما این با سلبریتیسازی و نابود کردن فرهنگ، هنر، حرمت هنرمندان و حیف و میل بیتالمال و تداوم سلطهگری هنر و سینما و فرهنگ دولتی و نهادی و حاکمیتی که آقایان در صدد اجرای آن هستند مغایر است.
بنابراین باید میان ستاره و محبوب شدن هنرمندان، ورزشکاران با سلبریتی ساختن از بیهنران، مزدوران و کاسب کاران تفاوت قائل شد و فریب بازیهای سیاسی و تخریبگرانه سلبریتی سازی با تبلیغات دروغین اینکه،مردم و جوانان به سلبریتی و الگو نیاز دارند را نخورد و به افشای آن همت گمارد.
آری مردم و جوانان و نوجوانان، برای موفقیت و پیشرفت،به شناخت بزرگان، انسانهای فرزانه و فرهیخته که با سعی و تلاش فراوان به موفقیت دست یافتهاند، نیاز دارند، ولی بدون شک، این الگوها،هنر و قلمفروشان و چاپلوسان و نامدیران منافعطلب، سیاسیون منحرف و غارتگران اقتصادی و ثروت ملی و مردم نیستند.
بدون دیدگاه