بانیفیلم: با پایان جشنواره برلیناله و اهدای جوایز به برندگان، به سبک و سیاق بررسی و نقد رویدادهای سینمایی داخلی، یک نگاهی هم به جشنواره برلین و فهرست برندگان فستیوال آلمانی بیندازیم و ببینیم آیا ژرمنها در اهدای جایزهها به برگزیدگان، توجهی به «بده و بستان»های رایج داشتهاند یا اهدای جوایز صرفاً براساس قابلیتهای افراد بوده است!
حتماً میدانید و به ما حق میدهید که برای «دُم به تَله» ندادن و مورد «سین-جیم» قرار نگرفتن از سوی مقامات فستیوال آلمانی، ناچاریم خبرها را صرفاً با پسوند «براساس شنیدهها» و با تاکید بر اینکه این شنیدهها حاصل حرفها و نقل قولهای حاضران در برلیناله(؟) است، منتشر کنیم!
در همین ابتدا هم لازم است متذکر شویم که برای رعایت حال افراد، از بردن نام اشخاص هم معذوریم!!
برویم سراغ فستیوال این دوره برلیناله…
اولین شنیده که به نظر میرسد، در برلیناله، مسبوق به سابقه باشد این است که گفته میشود یکی از برندگان بخش بازیگری خانمها، اصلاً قرار نبوده حتی در فهرست نامزدها هم باشد اما یکی از تهیهکنندگان خیلی فعال(!!) چون با همسر میلیاردر این خانم قرار و مدار سرمایهگذاری پروژه بعدیاش را گذاشته بوده، در ازای قطعی شدن بردن «خرس بازیگری» توسط این خانم بازیگر، پیشنهاد مشارکت در پروژه مذکور را به یکی از داوران داده و آن خانم داور هم -به ناچار- پذیرفته که سایر داوران را مجاب کند تا جایزه خرس بهترین بازیگر نقش مکمل را به این بازیگر متوسط بدهند!
کوتاه اینکه، اوج کار و فعالیت این تهیهکنندهی سفارشدهنده، تخصص تولید فیلم با پول این و آن است، او در کسوت رفتارهای -مثلاً- شوخ و طنز گاه مضحک، جند سالیست که علاوه بر تهیهکنندگی دو-سه فیلم سینمایی به شکل سالانه، سکان آوردن سرمایه تعدادی سریال را نیز در دست دارد!
برلین است دیگر!
اما این تمام ماجرا نیست؛ یکی دیگر از شنیدهها در مورد برلیناله امسال این است که تهیهکننده و کارگردان یکی از فیلمهای بخش مسابقه که با بودجههای عظیم دولت و نهادهای دولتی ساخته شده بود، انتظار داشتند این فستیوال، همه «خرس»ها را یکچا، برای این فیلم کنار بگذارند. گویا یکی از داوران، در برابر زیادهخواهی عوامل این فیلم دولتی به طور اساسی میایستد و میگوید اگر به این فیلم و کارگردانش جایزهای بدهند، از هیات داوری استعفا میدهد و… باقی قضایا!
با وجود اینکه شنیدهها حاکیست که برخی از کارشناسان معتقدند اختلافهای این داور و همفکرانش با کارگردان آن فیلم دولتی، باعث کنار گذاشته شدن فیلم مذکور شده، اما مداخلات کدخدامنشانه شخص مدیر هم بیتاثیر نبوده است.
الله و اعلم؛ برلین است دیگر!
همه اینها به کنار؛ مدیر این جشنواره آلمانی را بگویید که از «هول حلیم افتاده توی دیگ»! میپرسید چطور؟ عرض میکنیم!
این مدیر، از سر ذوق رسیدن به مقام ریاست و نشستن روی صندلی و گرفتن عنوان مدیریت جشنواره، آنقدر دستپاچه شده بود که همان ابتدا، حتی در کار طراح پوستر هم دخالت کرده. او چهره بیچاره «آنگلا مرکل» را که در پوستر استفاده شده بود، شبیه به «هلموت کهل» کشیده!
اقای مدیر برخلاف سیاق مدیریتهای آلمانی، نه تنها از مشکل به وجود آمده عذرخواهی نکرده که تا روز آخر همان پوستر را به همان شکل نگه داشته؛ جالب اینجا که پوستر برلین، تنها پوستری بوده که اصل عکس پوستر -منظور عکس آنگلای بیخبر است- برای خالی نبودن عریضه و به ابتکار اقای مدیر، در تمام مراسم و نشستها در کنار پوستر اصلی مورد استفاده قرار گرفته است!
برلین است دیگر!
یکی دیگر از نکاتی که ابتدا قرار بود نشانهای از نبوغ آقای مدیر برلیناله بشود، اما نشده(!) استفاده از ظرفیتهای «هوش مصنوعی» در بخش تبلیغات این رویداد سینمایی آلمانی بوده است؛ زندهنمایی مرحوم فریتس لانگ و تعریفی که از پوستر برلیناله و تشکری که از خلاقیت شخص مدیر کرده، مهمترین و اعجابآورترین شاخصههای تبلیغی یک مدیر باهوش و قابل، در تمامی دوران برگزاری برلیناله به شمار میآید.
صدالبته که همه اینها بخشی از اثبات نبوغ ذاتی برگزارکنندگان و در راس همه آنها شخص مدیر جشنواره بود اما با اطمینان میگوییم که تلاشهای خلاقانه و خالصانه این مدیر استثنایی، تا سالیان سال در اذهان ژرمنها باقی خواهد ماند…!
اینهایی که نوشتیم، تنها بخشی از شنیدههای ما بوده؛ مسلم است که حتماً مسایل بیشتر هم در روزهای این فستیوال وجود داشته اما ما از آنها خبر نداریم، چون که «زمستان» است و «راه» دور و «برلین» هم که سرد!
بیراه نیست که در سطور پایانی این مطلب، یک نکته عجیب را مطرح کنیم؛ تا حالا فکر میکردیم مشکلات این چنینی در برگزاری رویدادها هنری و جشنوارههای سینمایی، اختصاص به کشورهای جهانسوم دارد نه کشوری اروپایی و مرتب و منظم مانند آلمان که حتی درختان جنگلهایش هم نظم و نظام دارند و در یک خط میایستند!
همینهاست که شگفتی و تعجب ما را باعث شده و دلیلی برای طرح سوال از برگزارکنندگان این رویداد آلمانی که؛ آهای برلین، تو هم؟!
بدون دیدگاه