سعید مطلبی خطاب به مدیران خانه سینما: واقعاً شما با چه استدلالی آن بیانیه را در زمانی که همه سینما، آماج تهمت‌های ناروا، هرزه‌درانی‌های مستمر و حمله‌های مشکوک و سئوال‌برانگیز است، منتشر می‌کنید؟… بیدار شوید لطفاً!

– کیست که شما را وا می‌دارد به بدیهی‌ترین وظیفه خود پشت پا بزنید؟ چرا جوابشان را نمی‌دهید؟ چرا نمی‌گویید امضای هشتصد تن پای یک بیانیه موسوم به (me too) دلیل‌ آن نیست که به همه بانوان محترمه امضا‌کننده آن بیانیه تعرض و تجاوز شده باشد؟

– ما خطا را دیدیم و از هر که دیدیم، آن را تعمیم ندادیم. ما خطای یک مأمور انتظامی را به کل این افراد شریف تعمیم ندادیم. ما دزدی و چپاول و فرار یک مقام ارشد مالی را به هیچ صنف و به هیچ تشکیلاتی تعمیم ندادیم

***

بانی‌فیلم: در حالی که انتشار بیانه خانه سینما در مقام پاسخ به ادعاهای برخی از سخنرانان جناح‌ خاص سیاسی بیشتر اهالی سینما را مایوس کرد به اعتقاد ناظران، به نظر می‌رسد این نوع بیانیه دادن نوعی رفع تکلیف و مسئولیت آن هم از سر ناچاری برای مدیران این تشکل سینمایی باشد.
واقعیت این است که شرایط امروزی جامعه تفاوت‌های اساسی با سال‌های گذشته کرده است. سرعت گردش اطلاعات و به تبع آن تحلیل‌هایی که صورت می‌گیرد، جایی برای رفتارها و رویه‌های محافظه‌کاری باقی نمی‌گذارد.
خانه سینما بر اساس یک باور صنفی، اساساً تلاش می‌کند حرکت‌هایش بر اساس ضرب‌المثل «آسه بیا و آسه برو» باشد تا علاوه بر از دست ندادن حمایت‌های پنهان و آشکار مدیران دولتی، موقعیت‌هایی را نیز به لحاظ اقتصادی پیدا کند!
این روند نانوشته محافظه‌گرایی افراطی، با نشستن مدیران -مثلاً- مصلحت‌گرا، شتاب بیشتری هم پیدا کرده است؛ اوج این شکل مدیریت به شدت بی‌مسئله را -البته از دیدگاه مدیریت دولتی- در سال‌های اخیر از سوی مسئولان خانه سینما شاهد بوده‌ایم.
متاسفانه شکل نگاه حامی ارشاد به خانه سینما هم تعریف‌های خاصی دارد؛ به عنوان مثال در سال‌های اخیر دایره حمایت دولت از تشکل صنفی عمدتاً در دایره عضویت برخی از منسوبان به مدیریت در شوراهای تخصصی سینمایی و تلویزیونی، همچنین بهره‌مندی از برخی «گشایش‌های مالی»(!) خلاصه شده است، مواهبی که چتر این حمایت‌ها تنها بر سر عده‌ای خاص گسترانده شده…
همان گونه که مطرح شد، بیانیه اخیر خانه سینما علاوه بر بیشتر نمایان کردن روحیه محافظه‌کارانه مسئولان فعلی خانه سینما، فضای یاس‌آوری را هم در میان اهالی سینما به وجود آورده؛ فضایی که حاشیه امنیت روانی و حرفه‌ای را به شکل قابل ملاحظه‌ای دچار آسیب‌های جدی کرده است.
سعید مطلبی سینماگر سرشناس نسبت به این بیانیه دیدگاهی کاملاً انتقادی دارد.
این نویسنده و کارگردان سینما در یادداشتی که برای بانی‌فیلم فرستاد، روند فعلی را به زیان سینما و سینماگران می‌داند، روندی که با بیانیه دیروز خانه سینما و ادبیات مصالحه‌جویانه‌ای که در نگارش آن به کار رفته، سرعت و شتاب بیشتری هم خواهد داشت…

 

بالاخره، کوه موش زایید

سعید مطلبی
آقایان محترم مسئولین خانه سینما
با سلام؛
من سعید مطلبی هستم، نویسنده و کارگردان سینمای ایران و بیش از شصت سال است که شغلی به جز این ندارم. البته من عضو خانه نیستم. چهل سال پیش که وقتی نماینده خوش‌زبان بنیاد فارابی در جلسه نویسندگان سینمای ایران درِ «باغ سبز» را به حضار نشان می‌داد و می‌خواست سندیکای قانونی هنرمندان را که شخصیت حقوقی مستقل داشت و بهره‌مند از همه اختیارات و امکانات قانونی بود، منحل کرده و به جای آن در مرحله اول کانون فیلمنامه‌نویسان و سپس خانه سینما ایجاد شود، به عرض‌شان رسید که درِ باغ سبزی که ایشان نشان می‌دهد در حقیقت تبدیل شدن جمع هنرمندان به یک زائده و دُمل است آویزان به بدن دولت که هر وقت صلاح باشد قطعش می‌کنند و هر وقت ایجاب کنند نیشترش می‌زند. برعکس سندیکا که قانونی و قائم به خود است و هیچ‌کس نمی‌تواند منحلش کند. اما شاید نفس من گرم نبود و بیانم الکن و یا نماینده فارابی خوش‌زبان و در دادن انواع وعده‌ها، بی‌پروا و بی‌مسئولیت. و خلاصه، شد، آنچه نباید می‌شد.
و بعد از چندی، صلاحیت نویسندگی من رسماً و کتباً با نامه‌ای که مدیر وقت نظارت و نمایش ارشاد به آقای هاشم سبوکی تحویل داد، تعلیق شد و من قانوناً حق کار خود را نداشتم. بنابراین همین عدم صلاحیت و نیز پرهیز از دولتی شدن حرفه و کارم، عملاً باعث شد که تا امروز عضو هیچ کانون و به تبع آن عضو خانه سینما نباشم.
این را می‌دانم و شما هم می‌دانید که عدم عضویت من در خانه سینما، مانع کار و نافی صلاحیت من برای انجام شغل و حرفه‌ام نیست. چراکه من صلاحیت شغلی‌ام را از عضویت در خانه سینما نمی‌گیرم. چنانچه در تمام این چهل سال همیشه کار کرده‌ام، اما از آن سو، خانه سینما صلاحیت وجودیش را از عضویت اعضای هنرمند و سینماگر می‌گیرد و اگر آن نباشد، این نیز نخواهد بود. به زبان ساده‌تر، باید سینماگری باشد تا خانه سینما باشد و جز این تصوری باطل است.
اگر این مقدمه معروض شد، از باب این است بدانید که چرا گفت‌وگوی من با شما از طریق نامه‌ای سرگشاده انجام می‌گیرد. زیرا که اگر من عضو آن خانه و خانواده بودم، ترجیح می‌دادم گفت‌وگوی دو همخانه و هم‌خانواده در درون خانه انجام گیرد و غیر را از آن خبر نشود.
آقایان – بیانیه بی‌خاصیت و بدون رمق و مملو از خود ترس و واهمه خانه سینما، در مورد چند مسئله اخیر را خواندم. روحم از این همه خود حقیرپنداری به درد آمد.
اگرچه من عضوی از این خانه نیستم، اما سینماگرم. چیزی که شما و یاران شما در وزارتخانه مربوطه هرگز نتوانستید از من بگیرید و به اعتبار حرفه‌ام هر کار خطایی که بکنم، به رسم غلط و ناصواب امروزه روز، به پای کل سینما نوشته می‌شود و شما مسئول خانه سینما هستید و هر جزئی‌ترین کارتان با غرور، آبرو و اعتبار سینماگران این مرز و بوم مربوط و مرتبط است. پس من و شما ناخواسته به هم وصلیم و عمل‌مان می‌تواند آبرو و حیثیت و اعتبار طرف دیگر را به مخاطره بیاندازد.
شما آقایان، رئیس یا صاحب خانه سینما نیستید. شما وکیل و نماینده سینماگران و سرایدار آن خانه هستید که با حفظ شأن، حرمت و استقلال آن، حافظ شأن و حرمت و آبروی اهالی سینما باشید.
واقعاً شما با چه استدلالی آن بیانیه را در زمانی که همه سینما آماج تهمت‌های ناروا، هرزه‌درانی‌های مستمر و حمله‌های مشکوک و سئوال‌برانگیز است، منتشر می‌کنید؟
شما با اجازه چه کسی، تنها وسیله دفاع مشروع و قانونی را از دست جمعی که آبرو و حیثیت‌شان امروز، در بازار مکاره بی‌صاحب فضای مجازی و دورهمی‌های فرمایشی به تاراج می‌رود، از این جمع بی‌پناه گرفته و برای راحتی خیال هتاکان اعلام می‌کنید که حتی قصد شکایت ندارید؟! شما از چه چیزی ترسیده‌اید آقایان؟ از چه کسی ترسیده‌اید؟ کیست که شما را وا می‌دارد به بدیهی‌ترین وظیفه خود که صیانت از حریم و حرمت هنرمندان است، پشت پا بزنید؟ چرا جوابشان را نمی‌دهید؟ چرا نمی‌گویید امضای هشتصد تن پای یک بیانیه موسوم به (me too) دلیل‌ آن نیست که به همه بانوان محترمه امضا‌کننده آن بیانیه تعرض و تجاوز شده باشد؟
چرا اعلام نمی‌کنید امضای حدود صد تن پای بیانیه‌ای که نیت اصلی و اساسی‌اش همدردی با مردم داغ‌دیده آبادان است، به معنی همراهی با چند تن که خود از متن و مفهوم بیانیه اطلاع داشته‌اند نیست و سینماگران ایران وطن‌دوست‌ترین، منطقی‌ترین و آگاه‌ترین افراد جامعه هستند و هرگز دست به کاری نمی‌یازند که وصله برانداز و محارب بر آنان بچسبد؟
چرا نمی‌گویید ساختن یک فیلم عنیف و ضد ایرانی که قصدش فقط نمایش در خارج کشور است، کاری است که نه وزارت ارشاد، بلکه هیچ سازمان و تشکیلاتی نمی‌تواند در آن کنترل داشته باشد و با امکانات روز، هر کودک دوربین به دستی می‌تواند آن را انجام دهد و هنرمندان مؤمن و وطن‌دوست ایرانی که در آن کار کرده‌اند، هیچ‌کدام (و به ضرس قاطع هیچ‌کدام) از آنچه که تولید و نمایش داده خواهد شد اطلاعی نداشته‌اند.
و گذشته از آن، اگر در موارد دیگری که بنده از آن اطلاع ندارم، قصوری، تقصیری، گناهی و جرمی از جانب یک سینماگر انجام شده باشد، هیچ‌کس، هیچ مسلمانی، هیچ جوانمردی، هیچ آدم عادل و با انصافی و هیچ انسان به معنی واقعی حق ندارد آن را به کل سینما تعمیم دهد.
سینمای ایران در تمام این سال‌ها وفادارانه به ایجاد امید و همبستگی با مردم ایران ایستاده است. ما خطا را دیدیم و از هر که دیدیم، آن را تعمیم ندادیم. ما خطای یک مأمور انتظامی را به کل این افراد شریف تعمیم ندادیم. ما دزدی و چپاول و فرار یک مقام ارشد مالی را به هیچ صنف و به هیچ تشکیلاتی تعمیم ندادیم. ما خطای یک معلم را به کل جامعه با ارزش معلمین تعمیم ندادیم. ما هر بد و هر آدم بد را در هر جامه و جامعه‌ای استثنای آن شمردیم، و با این کار، هرگز نگذاشتیم یک لکه سیاه، سیاهی مطلق القاء کند. نگذاشتیم پلیدی یک فرد، حاکی از پلیدی کل جامعه باشد.
ما امید را برای این مردم هدیه آوردیم و آرزویمان این است که در خیابان‌ها، همه هموطنان‌مان لبخند بر لب داشته باشند. چرا از آنها که سعی دارند جامعه را متلاشی و پر از پستی و پلیدی نشان دهند، می‌ترسید؟ چرا از کسانی که سعی دارند نشان دهند تمام بنیان‌های اخلاقی جامعه ایران فرو ریخته، می‌ترسید؟ چرا می‌گذارید یک جزء را، یک جزء کرم‌خورده فاسد را به کل تعمیم دهند؟ انسان که گونی گندم نیست تا مشتش نمونه خروار باشد. انسان، انسان است و هر انسان ممکن الخطا. اما خطای هرکس را باید به پای خود او نوشت، نه خانواده‌اش، و نه هم‌صنفانش. چرا در بیان این حقایق که واقعاً اظهر من الشمس است زبان‌تان الکن است؟
چرا توصیه می‌کنید که وارد بازی نشویم؟ کدام بازی برادران؟ شوخی می‌کنید؟ شما و جامعه محترم و شریف سینما، امروز دقیقا در وسط این بازی هستید و شما به عنوان نمایندگان صنف با عملکرد منفعلانه و پر از واهمه‌تان دارید شوخی شوخی، و بازی بازی، همه صنف را نابود می‌کنید.
چرا نمی‌گویید آنها که می‌خواهند با دشمنی، با بدگویی، با گزک گرفتن از این یا آن، کل سینما و جامعه سینمایی و سینماگران ایران را زیر سوال ببرند و بساط این هنر مؤثر را برچینند، خیرخواهان این مرز و بوم نیستند؟
هنرمند امروز ایران، نور چشم مردم و عزیزان مسئولین است و به خاطر نفوذی که دارد خار چشم دشمنان.
چرا نمی‌خواهید دستگاه‌های مسئول، ریشه این هجمه هولناک به جامعه هنری را بیابد؟
کوتاهی کردید آقایان، کوتاهی کردید.
هنرمند امروز، هم مسلمان است، هم وطن‌پرست و هم آگاه. و اینان هستند که عشق به وطنشان می‌تواند موجب امید و همبستگی مردم شود. بسیاری این را نمی‌پسندند و شما در مقابل آنان کوتاه آمدید.
شاید شانس شماست که من عضو خانه سینما نیستم، وگرنه به خاطر بی‌صلاحیتی برای نشستن بر آن مسند، علیه شما اقامه دعوی می‌کردم. مطمئن باشید اینجا آنقدر بی‌حساب کتاب نیست که شما هر کاری خواستید بکنید و آبروی جامعه هنری را بازیچه بازی‌های خود کنید. بیدار شوید لطفاً.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *