*رسول صدرعاملی
شاید نسل جدید او را بیشتر به واسطه‌ی سریال موفق «ستایش» بشناسند، کسی که در قامت نویسنده توانست در دورانی که مردم به تولیدات تلویزیون روی خوش نشان نمی‌دادند، با نگارش ستایش ۱، ۲ و۳ آن را به پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیون در دو دهه اخیر بدل کند. اما سعید مطلبی را از دل تاریخ سینمای ایران باید جست و جو کرد؛
از دوران «میعادگاه خشم» و «عاصی» و «صلوة ظهر».
نویسنده و کارگردانی که نبض مخاطب را از گذشته تا همین حالا به خوبی بلد است،
مردی با مرام حسن و علی «کوچه مردها»یش که زودتر از خیلی‌های دیگر در این سینما از گوهر ناب رفاقت گفته است.
صد افسوس که در دهه ۶۰ و به هنگام تبیین خط مشی خودی از ناخودی، توسط آن عده که تروریست‌های آزاداندیشی بودند، نام سعید مطلبی هم به اتهام ساخت «فیلم‌فارسی» به چشم می‌خورد.
و بعد از آن در سکوت و انزوای ممنوع‌الکاری، همچنان نوشت و آثارش با بزرگ‌منشی به نام دیگران ساخته شدند. فیلم‌های مهمی چون: «شیر سنگی»، «می‌خواهم زنده بمانم» و «سام و نرگس».
سینماگری بی‌تکرار که از نوشتن تا کارگردانی و تدوین و صداگذاری را انجام می‌داد و شاید تنها به واسطه همین عشق حقیقی‌اش به سینما بود که توانست از میان خاکستر عمری که در آتش عصبیت گروه‌های تندرو سوخت، بار دیگر همچون سیمرغ اوج بگیرد و با صبوری و متانت‌اش روی آن لیست سیاه کذایی را کم کند.
تولد هشتاد سالگی‌ات مبارک سعید مطلبی عزیز.
بی‌شک سینمای ایران مدیون زحمات بی‌دریغ توست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *