یادداشت / مهدی کرمپور
آتیلا بهترین رفیق من بود. نه از این رفاقتهای امروزی. رفیق همیشه. پشت و پناه.
۲۵ سال کار و سفر و رفاقت.
۴ فیلم با هم کار کرده بودیم از چه کسی امیر را کشت تا پل چوبی… بیش از هر همکاری با هم کار کرده بودیم. باهوشترین بازیگر ایرانی که میشناختم.
آرتیست بود. بلد بود. شیفتهی شیوههای نو. از غذا تا هنر تا سفر تا شیوه زندگی، سلایق مشترک داشتیم.
با هم به زمین و زمان غر میزدیم. حالا حتا رفیقی برای آه کشیدن هم نمانده.
سه روز قبل سفر بیبازگشت در منزلش اسنوکر بازی کردیم. تا پاسی از شب. با کلی خنده و کرکری خواندن.
اگر میدانستم دیدار آخر است حتمن میباختم.
حالا هم برنده تویی رفیق.
بدون آتیلا پسیانی دنیا جای غیرقابل تحملتریست.
خداحافظ رفیق… دیدار به قیامت.
بدون دیدگاه