بانی‌فیلم: در حالی که منصب و پست ریاست سازمان سینمایی میان سه مدیر سینمایی -علیرضا تابش، رائد فریدزاده و صادق موسوی- سرگردان است، برخی رسانه‌ها از حتمی شدن انتخاب رائد فریدزاده خبر داده‌اند.
چنانچه این موضوع درست باشد، سازمان سینمایی یکی از سخت‌ترین دوران خود را خواهد گذراند.
نکته عجیب ماجرای انتخاب فریدزاده، نه پیوندهای فامیلی‌اش که ناتوانایی او در مسئولیت معاون بخش بین‌الملل بنیاد فارابی‌ست.
اگر حافظه‌مان یاری نکند و به عدم موفقیت فریدزاده در سال‌های قبل توجهی نداشته باشیم، آخرین دست‌پخت او را در مدیریت کمیته پرمسئله انتخاب نماینده سینمای ایران برای معرفی به آکادمی اسکار شاهد هستیم!

این کمیته منهای مهدی سجاده‌چی که از اهالی آگاه به امور سینماست، اعضایی را در خود جا داد که با تمام احترام نسبت به آنها، باید گفت که کمترین جایگاه فکری برای تصمیم‌گیری در مورد یکی از مهم‌ترین امکان‌های سینمای ایران را داشتند.
توجیه این جمع سینمایی البته تنها در یک صورت قابل گذشت است و آن اینکه از قبل، انتخاب نماینده صورت گرفته و حضور این اعضا در حکم زینت‌المجالس بوده باشد!
بحث خرده‌گیری و چوب لای چرخ انتخاب کمیته مذکور نیست؛ بلکه رائد فریدزاده در کمال بی‌تفاوتی، حتی خود را از بیان دلایل کنار گذاشته شدن سه کاندیدا و انتخاب یک فیلم محصول سازمان سوره سازمان تبلیغات اسلامی کنار کشید!
با همه احترام به شبنم مقدمی، این بازیگر بر چه اساسی خود را در مقام سخنگو کمیته قرار می‌دهد و خطاب به همه رسانه‌ها و افراد دلایل کنار گذاشته شدن سه فیلم فهرست را توضیح می‌دهد! (به وسط‌بازی فریدون جیرانی که عادت همیشگی‌اش هست، کاری نداریم!)
این پرسش مطرح است که پس فریدزاده در این کمیته چه کاره بوده و چه مسئولیتی داشته است؟
اگر سه فیلم کنار گذاشته شده فهرست کاندیداها، براساس قانون اسکار که می‌گوید باید دست کم یک هفته روی پرده سینماها اکران شوند، مگر مسئول بخش بین‌الملل فارابی نباید موضوع را به صاحبان فیلم‌ها گوشزد می‌کرد و از آنها می‌خواست نسبت به اکران فیلم‌های‌شان اقدام کنند؟
بدیهی‌ست که نوعی کم‌کاری و بی‌توجهی در نحوه نظارت بر فعالیت کمیته انتخاب وجود داشته که باعث می‌شود سینمای کشورمان از یک امکان بالقوه برای مطرح شدن در بالاترین میدان انتخاب‌های جهانی سینما محروم بماند!
توجه داشته باشید اگر در مقام ریاست سازمان سینمایی شاهد چنین مواردی باشیم آیا نباید از همین حالا فاتحه‌خوان هنر هفتم کشورمان باشیم؟!
بعید نمی‌دانیم!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *