جبار آذین
اوس محمود با ناراحتی و عصبانیت میگفت: این دار و دسته حاکم بر تلویزیون، هنر فروشان و خادمان اسپانسر پایتختیها از خود و مردم خجالت نمیکشند و با فصل هفتم بد و آزارنده و پول حرامکن این سریال که فریاد اعتراض هنرمندان، منقدان و مردم فهیم را در آورده بود،در اوج بیاعتنایی و بیاحترامی به نظرهای تخصصی کارشناسان و نهایت منافعطلبی و با کمال پررویی، تصمیم گرفتهاند تا فصل هشتم پایتخت مرحوم را هم بسازند.
گفتم: این نتیجه سلیقه مداری مدیران و سلطه اسپانسرها در تلویزیون است.
واقعیت اینکه، سریال تلویزیونی پایتخت به دلایلی از جمله خانوادگی و اجتماعی بودن و داستان سازی به نسبت، متفاوت با دیگر سریالهای بدون محتوا و ضعیف و روایت ماجراهایش بر بستر فرهنگ بومی و منطقهای و نوآوری در پرداخت مسائل و رخدادهای قصههایش و ساختار جمع و جور هنری توانست تا فصل سوم دوام آورده و مخاطب را با خود همراه کند و با این فصل به انتهای حیات خود در قالب سریال رسید، اما سردمداران تلویزیون و پایتختیها با استقبال مردم و درآمدهای آگهی و مشارکتهای مالی اسپانسرها و چرب و نرم شدن سفره سریال، تصمیم گرفتند تا با محور کاسبی با آب بستن به سریال و به زور ایجاد حوادث ناچسب و ورود شخصیتهای جدید، این سریال را که دیگر نای ایستادن نداشت به جلو بکشند و در دوران فقر و نبود سریالهای بامحتوا و درجه یک و پایین آمدن سطح سلیقه بینندگان و کسب درآمد بیشتر مانند عروسکهای خیمه شب بازی، پایتخت را با نخها و سیمهای پول ملت و شرکای خود به حرکت درآورند و فصلهای بعدی پایتخت را بسازند و کارناوالی از بیهنری و پولسازی راه بیندازند. آنها این مسیر پر درآمد را با رقصاندن مرده متحرک پایتخت تا فصل بی مسمای هفتم ادامه دادند. به عبارتی، زنده و مرده پایتخت برای برخی تلویزیونیها سود میلیاردی دارد.
اوس محمود گفت: با این وصف از نظر آنها پول و اِغفال مردم با خزعبلات، مهم است، نه کار درست و حسابی. حالا هم برای فصل بعدی کیسه دوختهاند.
گفتم: نکته جالب اینکه با تبلیغات در رسانهها از استقبال بینظیر ملت از جنازه پایتخت میگویند و با این جنجالسازی بنا دارند تا دم خروس سودهای چندین میلیاردی خود را در پس این شعار نخنما که دلیل تداوم تولید این سریال تاریخ مصرف گذشته، خواست مردم است، پنهان کنند.
تلویزیونهای خارج بر اساس نیازهای روز جوامع و فرهنگ سازی و ارائه تازههای هنری به تولید فیلم و سریال میپردازند، آن وقت سیمای مدعی ملی ما، ملت را برای تماشای یک جنازه رنگ و لعاب زده به گذشته و غار میبرد.
اوس محمود گفت: به گمانم اینها درست بشو نیستند و باید با بولدوزر به سراغشان رفت.
گفتم: صد البته تلویزیون برای تولید و اداره خود به پول و بودجه نیاز دارد و تلویزیون کشور ما از دولت و آگهی و اسپانسر و در و دیوار سود میبرد.
اگر این درآمدها صرف تولید آثار شاخص و ملی و مردمی میشد
باز دل انسان نمیسوخت، ولی صدا و سیما هم مانند سینمای سیاست و تجارتزده ایران، به ترکستان میرود.

بدون دیدگاه