سی‌وششمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «عروسک‌ها» (۱۳۴۵) به‌ کارگردانی بهرام بیضایی اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم‌تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری، میزبان و دکتر شهرام خرازی‌ها، منتقد تئاتر برگزار شد.
به کزارش رسیده، «عروسک‌ها» در سال ۱۳۴۵ به صورت تله‌تئاتر از رادیو و تلویزیون ملی ایران پخش شد. در این نمایش عروسکی، مرشد می‌خواهد با نمایشِ خیمه‌شب‌بازی تماشاکنان را سرگرم کند. او نوید می‌دهد که امروز روزِ جنگِ پهلوان با دیو است و…
عباس غفاری در این نشست گفت: نمایش عروسک‌ها یکی از سه‌گانه‌های استاد بیضایی بوده که بر مبنای نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی نوشته شده است. نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی قدیمی‌ترین نمایش‌ عروسکی ایرانی است. می‌توان گفت که این سه نمایشنامه جز اولین نمایش‌نامه‌هایی بوده که استاد بیضایی نوشته است. ما در ۴ هفته آینده ۴ نمایش از برگمان را به نمایش می‌گذاریم و در این‌مدت نمایشی ایرانی نداریم.
شهرام خرازی‌ها در این نشست گفت: خوشحالم در جلسه‌ای حضور دارم که مزین به نام یکی از بزرگ‌‌ترین چهره‌های تئاتر، ادبیات نمایشی و سینمای ایران است. فکر می‌کنم این نمایش و نمایشنامه آن از آثار کلیدی و مهم ماست. زیرا از جمله آثاری است که ما اکنون و پس از گذشت دهه‌ها، در حال کشف مجدد آن هستیم. در عین حال اطمینان دارم که ۵۰ سال یا حتی دو قرن بعد نیز، این اثر همچنان جاودانه است. آفرین به کسانی که فیلم این اجرا را حفظ کرده‌اند. اهمیت این اثر در تاریخ ادبیات نمایشی و تئاتر ایران کلیدی است و ساعت‌ها می‌توان درباره آن صحبت کرد.
او افزود: هنرمند هیچ مرزی را نمی‌پذیرد. هنر مرزناپذیر است و هیچ سدی را قبول نمی‌کند. هنرمند مرز شکن و سد شکن بوده و در واقع روی میدان میم گام برداشته و باکی از این ندارد که مینی زیر پایش منفجر شود و هستی زیستی و هنری او را از بین ببرد. یک زیرکی که در هنرمندان وجود دارد، این بوده که وقتی با موضوع و مسئله سانسور مواجه می‌شوند، خلاقیت خود را به مسیرهای دیگری می‌برند. در واقع آنها متوقف نمی‌شوند، بلکه ریل عوض می‌کنند. مثال این آدم‌ها در تئاتر و سینمای ما بسیار است. آدم‌هایی که توانستند با قدرت خلاقیت خود ریل عوض کنند و سدها را بشکنند و حرفی که می‌خواهند را بالاخره بزنند. هرچند که در جاهایی آن حرف نتواند به صورت کامل ادا شود اما در نهایت این حرف بیان می‌شود.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: یکی از زیرکی‌ها، توسل جستن به ژانر کودک و نوجوان یا چیزهایی بوده که مربوط به کودک و نوجوان است. مثلا وقتی به فیلم تئاتر عروسک‌ها نگاه می‌کنیم، در وهله اول، اگر هنوز مواجهه‌ای با اثر و اطلاعاتی نداشته باشیم و تنها عکس‌های آن را نگاه می‌کنیم، فکر می‌کنیم که نمایش مختص کودکان و نوجوانان است. یعنی فکر می‌کنیم با نمایش خیمه‌شب‌بازی مواجه هستیم که در فرم زنده ارائه می‌شود. اما خب می‌دانیم که این اثر اصلا مربوط به رنج سنی کودکان و نوجوانان نبوده و گروه مخاطبان آن بزرگسالان هستند. ولی زیرکی هنرمندان ما این است که از طریق ژانرهای مختلف از جمله کودک و نوجوان و همینطور ژانرهایی که کودکانه به نظر می‌رسد یا اجرای نمایش به شیوه خیمه‌شب‌بازی حرف خود را می‌زنند.

خرازی‌ها در ادامه صحبت‌هایش گفت: این نمایش سال ۴۵ تولید و سال ۴۶ پخش شده است. آن دوره نیز با محدودیت‌هایی مواجه بوده است. ما می‌دانیم که بیضایی هنرمندی است که همچنان با محدودیت مواجه بوده است. آثار او پرسش برانگیز است. آفرین به او که توانسته در آن سال‌ها چنین نمایشی را عرضه کند. زیرا بسیار فراتر از زمان خود صحبت کرده است. در ظاهر ما با یک دنیای فانتزی و کودکانه رو به رو هستیم که در آن عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی جان گرفته‌اند. خود بیضایی در جایی گفته است که ما خیلی اوقات حتی امکانات این را نداشتیم‌ که بتوانیم این عروسک‌ها را درست کنیم و در نمایش استفاده کنیم. این نمایش و آن دو نمایش خیمه‌شب‌بازی دیگر؛ «قصه ماه پنهان» و «غروب در قبله غریب»، هر سه برای نمایش عروسکی و خیمه‌شب‌بازی نوشته شده‌اند. نمایش‌هایی که در ظاهر برای کودکان بوده اما مخاطبان بزرگسال را هدف قرار داده است. در هر سه نمایش حرف‌هایی زده می‌شود که خیلی‌ها جرات زدن آن را ندارند. در واقع بیضایی در آن دوره توانسته، تا حدی سانسور را دور بزند.

او ادامه داد: قالب این نمایش، خیلی هنرمندانه انتخاب شده است. در واقع ما با بازیگرانی رو به رو هستیم که بازیگر نیستند، بلکه عروسک هستند.در واقع در این اثر تبدیل کردن انسان به عروسک را شاهدیم که در تئاتر ما خیلی کمیاب است. اگر الان بخواهیم این مدل را اجرا کنیم، هنرمندان و بازیگرانی بسیار خوبی در تئاتر ایران داریم که به آنها آنچنان که باید میدان داده نمی‌شود و با محدودیت‌های بسیاری مواجه هستند. با این همه وقتی به عمق این نمایش نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چقدر ابتکار وجود داشته که در دهه ۴۰ این کار را انجام داده‌اند. البته وقتی در پیشینه این سه نمایشنامه می‌خوانیم، که به نوعی به هم وصل بوده و تریلوژی عروسکی بیضایی هستند، معلوم نیست ایده تبدیل کردن بازیگر به عروسک برای عباس جوانمرد بوده که دو قسمت دیگر این تریلوژی را کارگردانی کرده یا برای خود بیضایی بوده است. من هرچه جست‌وجو کردم مطلبی پیدا نکردم که کسی ادعا کرده باشد که این ایده از او بوده است. به هر حال ایده بسیار خوبی بوده و به خوبی نیز به انجام رسیده است. این اثر جز اولین نمایش‌های بیضایی بوده و قطعا خالی از ایراد نیست. البته از بیضایی ایراد گرفتن بسیار کار سختی است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *