المیرا ندائی
موسیقی سنتی ایرانی یکی از غنی ترین و برجستهترین دستاوردهای فرهنگی و هنری جهان است که نه تنها بازتابدهنده تاریخ، فرهنگ و هویت ملت ایران است، بلکه به عنوان یکی از غنیترین و پیچیدهترین سیستمهای موسیقایی در جهان شناخته میشود. این موسیقی با استفاده از سازهای اصیل و تکنیکهای اجرایی خاص، توانسته است احساسات و عواطف انسانی را به شکلی عمیق، پیجیده و بدیع بیان کند.
یک ویژگی برجسته موسیقی ایرانی، سیستم مقامی آن است که به سازندگان این امکان را میدهد تا با ایجاد تنوع در اجرا، حس تغییر و تحول را در موسیقی ایجاد کنند. این سیستم مقامی، شامل مجموعهای از “دستگاهها” و “آوازها”ست که هرکدام هویت و ویژگی خاص خود را دارند و در ایجاد تنوع عاطفی و موسیقایی در اثر تأثیر زیادی دارند.
علاوه بر این، سازهایی چون تار، سهتار، سنتور، کمانچه و نی در موسیقی ایرانی جایگاه ویژهای دارند. این سازها با صدای خاص خود و تکنیکهای اجرایی پیچیده، ظرفیتهایی را ایجاد میکنند که برای بسیاری از شنوندگان، تجربهای منحصر به فرد و شگفتانگیز را رقم میزند.
موسیقی سنتی ایرانی همچنین از نظر فلسفی و معنوی نیز حائز اهمیت است. آنچه در این موسیقی نهفته است، اغلب فراتر از تنها آوای بیرونی است و به گونهای با روح انسان پیوند میخورد. در بسیاری از آثار، هنر موسیقی به عنوان پلی برای ارتباط با عالم روحانی و جستجو برای معنا و حقیقت به کار میرود.
در مجموع، موسیقی سنتی ایرانی نه تنها برای اهل فن و موسیقیدانان، بلکه برای تمامی انسانها با هر پیشینه فرهنگی، هنری و مذهبی، اثری فراتر از زمان و مکان به شمار میرود که همچنان در دلها و ذهنها زنده است.
دلایل کمرنگ شدن موسیقی اصیل و سنتی ایرانی در سالهای اخیر
– تغییرات فرهنگی و اجتماعی: در دنیای امروز، نسلهای جوان تحت تاثیر فرهنگهای غربی و رسانههای جدید هستند. به دلیل جهانی شدن و دسترسی آسان به موسیقیهای مختلف، بسیاری از افراد ترجیح میدهند به موسیقیهایی که با زبان و سبک زندگی آنها همخوانی دارد گوش دهند. با گسترش اینترنت و رسانههای اجتماعی، موسیقیهای غربی و پاپ به راحتی در دسترس عموم قرار گرفتهاند. این نوع موسیقیها بهدلیل سادهتر بودن و تطابق بیشتر با سبک زندگی مدرن، توانستهاند توجه بیشتری از نسل جوان را جلب کنند. در مقابل، موسیقی سنتی ایرانی بهدلیل پیچیدگیهای فنی و ساختار خاص خود، کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
– کمبود آموزش و تمرین: آموزش موسیقی سنتی ایرانی به طور گستردهای در مدارس و دانشگاهها ارائه نمیشود. این در حالی است که موسیقی کلاسیک غربی به دلیل منابع آموزشی بیشتر و برنامههای آموزشی رسمی، در دسترستر و معمولأ به لحاظ کثرت عرضه، مقرون به صرفه تر هستند.
– عدم حمایت مالی و رسانهای: در مقایسه با موسیقی پاپ یا موسیقیهای مدرن، موسیقی سنتی ایرانی حمایت مالی و رسانهای کمتری دریافت میکند. این مساله باعث میشود هنرمندان و گروههای موسیقی سنتی برای رسیدن به مخاطب بیشتر دچار مشکل شوند. و نه تنها انگیزه هایشان را از دست دهند، بلکه برای امرار معاش، موسیقی را در زندگی خود کم رنگ کنند. همان انعکاسی که جامعه با آن مواجه است. به طور مثال، موسیقی پاپ و سایر سبکهای مدرن به دلیل پشتیبانی مالی از سوی رسانهها، شرکتهای تولیدی و صنعت موسیقی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. این نوع موسیقیها راحتتر در بازار عرضه میشوند و درآمد بیشتری دارند. در مقابل، موسیقی سنتی به دلیل نیاز به استادان برجسته، امکانات خاص و هزینههای تولید بالاتر، کمتر مورد حمایت قرار میگیرد
– عدم تطبیق با نسل جدید: سبکهای موسیقی سنتی ایرانی، مانند ردیفها و دستگاهها، پیچیدگیهای خاص خود را دارند و ممکن است برای نسلهای جدید جذابیت کمتری داشته باشند. موسیقیهای مدرنتر، با زبان سادهتر و ریتمهای سریعتر، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. و آن دسته از علاقه مندانی که در پی کسب درآمد از مخزن موسیقی هستند، قطعا موسیقی سنتی ایرانی را در انتهای اولویتهایشان قرار میدهند. هر چند که این نگاهی به دور از دوراندیشی است.
– نبود دسترسی به منابع و امکانات: بسیاری از سازهای سنتی ایرانی مانند تار، سنتور، یا کمانچه نیاز به آموزش تخصصی و استادان ماهر دارند که ممکن است در برخی مناطق کمبود آنها احساس شود.
– تغییرات در ذائقه موسیقایی: با گذشت زمان، ذائقه موسیقایی مردم تغییر کرده است. بسیاری از افراد به سمت موسیقیهایی با ریتمهای سریعتر، کلمات سادهتر و ساختارهای ملودیک کمتر پیچیده میروند، در حالی که موسیقی سنتی ایرانی معمولاً با فرمهای پیچیدهتری چون ردیف، دستگاهها و مودهای خاص همراه است که ممکن است برای نسلهای جدید کمتر جذاب باشد.
– دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی: تحولات اجتماعی و سیاسی نیز در روند کمرنگ شدن موسیقی سنتی نقش داشته است. برخی محدودیتها در اجرای موسیقیهای سنتی یا تغییر در نگرشهای اجتماعی نسبت به هنرهای سنتی، موجب کاهش فرصتهای اجرای عمومی این موسیقیها شده است.
با وجود این چالشها، همچنان هنرمندانی در ایران و خارج از آن مشغول حفظ و ترویج موسیقی سنتی ایرانی هستند و تلاشهایی قابل تقدیر و قابل تحسین برای معرفی و آموزش آن به نسلهای جدید و نسل های آینده در جریان است.
احیای موسیقی اصیل و سنتی ایرانی
مجموعه ای از عوامل احتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاشی و تکنولوژیکی منجر به کمرنگ شدن موسیقی اصیل و سنتی ایرانی در چند دهه ی اخیر شده اند. برای احیای این میراث فرهنگی غنی، و بازگرداندن جایگاه آن در جامعه، نیاز به رویکردی همه جانبه و هماهنگ به شرح ذیل است:
– گنجاندن و تدریس موسیقی سنتی ایرانی در برنامه ی آموزشی مدارس و دانشگاهها شاید در شرایط کنونی جامعهی ایران رویکردی فانتزی باشد، اما شدنی است، و می تواند نسل های جدید را با اصول و مفاهیم این هنر آشنا کند. آموزش هایی که شامل تاریخ موسیقی ایران، ردیف ها، دستگاهها، سازها و حتی نحوه ی نوازندگی باشند. دوره های تخصصی که امروز در دست بخش خصوصی و عمدتأ در خدمت به قشر متمول جامعه هستند.
– دولتها و نهادهای فرهنگی باید از هنرمندان موسیقی سنتی ایرانی حمایت کنند، مانند تخصیص بودجه برای تولید آثار جدید، برگزاری کنسرتها، توسعه ب بازار موسیقی سنتی و یا ایجاد فرصتهای نمایشی.
– ایجاد پروژههای تلفیق به معنای ترکیب موسیقی سنتی ایرانی با سبکهای مدرن، مانند موسیقی پاپ، راک یا الکترونیک، میتواند جذابیت بیشتری برای نسل جوان داشته باشد. هنرمندان میتوانند با حفظ اصول موسیقی ایرانی، آن را بهگونهای نوین و در قالبهای جدید ارائه دهند. به انضام اینکه، برگزاری کنسرتهای مشترک، همکاری میان نوازندگان موسیقی سنتی و هنرمندان دیگر حوزههای موسیقی میتواند توجه بیشتری را به موسیقی سنتی جلب کند.
– برگزاری جشنوارهها و کنسرتهای ویژه برای موسیقی سنتی ایرانی میتواند فضای مناسبی برای شناساندن این موسیقی به عموم مردم، بهویژه نسل جوان، ایجاد کند. حتی برگزاری رویدادهای موسیقی در فضاهای عمومی مانند پارکها، میدانها ومدارس و دانشگاهها ، میتواند علاوه بر ایجاد فرصتی برای آشنایی با موسیقی سنتی، میتواند منشا اثری برای تشویق به پاسداری و پاسداشت از این میراث باشد.
– تحقیق و بازسازی میراث موسیقی سنتی در قالب تولید مستندهای سمعی و بصری، و نگارش و نشر آثار مکتوب در حوزه ی تاریخ موسیقی فاخر ایرانی که به توسعه و اهمیت موسیقی سنتی ایرانی پرداخته و آن را از جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و تاریخی تحلیل کنند، میتواند به شناساندن بیشتر این موسیقی کمک کند. همچنین، تلاش برای حفظ و بازسازی آثار موسیقایی قدیمی که ممکن است فراموش شده باشند و یا در معرض فرسایش قرار گرفته باشند، نقش مهمی در حفظ این میراث فرهنگی خواهد داشت.
– رسانه های دیجیتال و شبکه های اجتماعی در تولید محتوای اموزشی و ایجاد گروههای موسیقی آنلاین میتوانند نقشی به غایت سازنده و مثمرثمر در این امر حیاتی ایفا کنند. بطور مثال، استفاده از پلتفرمهای آنلاین مانند یوتیوب، اینستاگرام و سایتهای موسیقی میتواند به انتشار و آموزش موسیقی سنتی کمک کند. هنرمندان میتوانند آثار خود را بهصورت آنلاین به اشتراک بگذارند و افراد علاقهمند به یادگیری نیز بتوانند از این منابع استفاده کنند. و یا یک منظر بسیار زیباتر میتواند ساخت گروههای آموزشی و تشویق هنرمندان به همکاریهای مجازی باشد که میتواند فضای جدیدی برای آموزش و یادگیری موسیقی سنتی ایجاد کند.
– هنرمندان باید به ایجاد نوآوریهای هنری و اجرای موسیقی سنتی به شیوههای نوین، اما با حفظ اصالت، ادامه دهند. همچنین میتوانند با ترکیب موسیقی با دیگر فرمهای هنری مانند رقص یا تئاتر، تجربهای جذابتر ایجاد کنند. این ارتقای کیفیت و نوآوری در اجراهای موسیقی سنتی، بیشرفتی بسیار جذاب و خلاقانه در ترکیب با دیگر هنرها خلق میکند که خود مبتکر ژانری نوین در موسیقی نمایشی خواهد بود.
– استفاده از تکنولوژیهای جدید در تولید موسیقی، امری اجتناب ناپذیر است. استفاده از استودیوهای مدرن برای ضبط آثار سنتی (بهرهگیری از فناوریهای جدید برای تولید و ضبط موسیقی سنتی با کیفیت بالا) میتواند به جذب بیشتر مخاطبان علاقه مند به موسیقی سنتی، بالاخص نسل جدید، که همواره خواهان اثار هنری با کیفیت بالا هستند، کمک شایانی کند.
– و نهایت شاید مهمترین اصل افزایش آگاهی عمومی در مورد اهمیت و غنای موسیقی سنتی و اصیل ایرانی است. مردم باید نسبت به اهمیت فرهنگی و تاریخی موسیقی سنتی ایرانی آگاهی پیدا کنند. این کار میتواند از طریق رسانهها، محافل علمی و فرهنگی و برگزاری سخنرانیها و نشستهای تخصصی صورت گیرد.
اجرای این پیشنهادات نیازمند رویکردی هماهنگ و همکاری میان هنرمندان، دولت، رسانهها، و مردم است. با توجه به ارزش تاریخی و فرهنگی موسیقی سنتی ایرانی، اقدامات مؤثر و مداوم میتوانند موجب احیای این هنر ارزشمند شود.
بدون دیدگاه