اگرچه ابن ملجم با به شهادت رساندن امیر مومنان، به عنوان شقیترین انسان درتاریخ معروف شد ولی خیانتها و خباثتهای معاویه را نباید دستکم گرفت و اوباعث و بانی این فاجعه بزرگ بشریت بود.
به گزارش ایرنا، امروز دوشنبه ۱۳ فروردین برابر با بیست و سوم ماه مبارک رمضان،سالروز شهادت امیرمومنان علی(ع) است؛ امامی که جرج جرداق نویسنده مسیحیلبنانی با نوشتن کتابی به نام امام علی؛ صدای عدالت انسانی آن حضرت را به جهانمعاصر معرفی کرد و دو میلیون نسخه از کتابش مورد استقبال آزادگان وعدالتخواهان جهان قرار گرفت.
بسیاری از ارادتمندان و آزادیخواهان جهان در چنین روزی به سوگ بزرگترین پرچمدارعدالت بشری می نشینند و دلدادگان و پیروان آن حضرت با خواندن زیارتنامه برادررسول خدا (ص) درس ولایتمداری و پیروی از مولی الموحدین تمرین می کنند و ازدشمنان حضرتش بیزاری جسته و خود را در صف دشمن دشمنانش جا می دهند.
در زیارت جامعه کبیره ضمن دوری جستن از دشمنان امیر مومنان می خوانیم «برئتالی الله عز و جل من اعدائکم»؛ از دشمنان شما به خدا پناه می جویم و از آنان دوریمی کنم یا «من رد علیکم فی اسفل درک من الجحیم» جایگاه هر کسی که شما را ردکند در بدترین جای دوزخ است یا «هلک من عاداکم» سرنوشت کسی که با شمادشمنی ورزد، نابودی است.
با این مقدمه مروری به برخی از ویژگی های قاتلان امام الموحدین می کنیم.
خیانت های معاویه
معاویه را باید در راس دشمنان ائمه دانست که از یک طرف با بدعت های خود اسلام رابه انحراف کشاند و از طرف دیگر دستش را به خون امیر مومنان به صورت غیرمستقیمو در به شهادت رساندن امام حسن (ع) به صورت مستقیم آلوده کرد و عذاب آخرت رابه جان خرید؛ همان معاویه ای که مادرش به هند جگرخوار معروف بود و با تبدیلحکومت به سلطنت استبدادی و موروثی باعث شد تا فرزند ناصالحش، مقدماتحادثه کربلا را رقم بزند.
او به بهانه خونخواهی خلیفه سوم جنگ صفین را به راه انداخت که ده ها هزار کشتهبه جا گذاشت و با حیله مشاور خود، عمرو عاص، قرآن بر سر نیزه کرد که نتیجه آنظهور گروهی به نام خوارج شد و این گروه جنگ نهروان را بر ضد حضرت علی به راهانداختند.
معاویه فرزند ابوسفیان که پنج سال قبل از بعثت به دنیا آمد، نخستین حاکم اموی بودکه پس از صلح امام حسن(ع) تا سال ۶۰ قمری، حدود ۲۰ سال، در دمشق خلافت کرد. او که در فتح مکه اسلام آورد و از طُلَقاء (آزادشدگان) بود، در زمان خلیفه اول در فتحسرزمین شام حاضر بود و در زمان خلیفه دوم استاندار اردن و سپس استاندار تمامسرزمین شام شد.
خونخواهی خلیفه سوم و عَلم کردن پیراهن عثمان یکی از نیرنگ های معاویه بود. اوکه در شورش مردم علیه خلیفه سوم قول یاری به عثمان داده بود، به یاری او نرفت وبعد از کشته شدن عثمان، در زمان خلافت حضرت علی(ع) به اسم خونخواهی عثمان،جنگ صفین را به راهانداخت و پس از شهادت امیرمومنان در معاهده صلح با امامحسن(ع)، خلافت مسلمین را به دست گرفت و دمشق را پایتخت حکومت خود کرد. معاویه خلافت را به سلطنت تغییر داد و برای بیعت گرفتن برای پسرش یزید،تلاشهای فراوان کرد. او برای اداره کشور، دیوانهای جدیدی را بنا نهاد و باشورشهای خوارج و شیعیان مواجه بود و آنها را سرکوب کرد. برخی معتقدند معاویهرا که در ۱۵ رجب سال ۶۰ از دنیا رفت، در شام دفن کردند اما پس از غلبه عباسیان برشام، قبر او را نبش کردند و به جز خاکستر در آن نیافتند. البته برخی معتقدند قبری درقبرستان باب الصغیر در دمشق به وی منسوب است.
معاویه برای پیشبرد اهداف خود و تحکیم پایه های مقام و موقعیّت خود به احکاماسلامی دست اندازی کرد و بدعت هایی را در دین پدید آورد که از مهم ترین آن هاانحراف خلافت اسلامی از مسیر صحیح خود و تبدیل آن به سلطنت استبدادی وموروثی، مخصوصاً انتخاب فرزند آلوده و ناصالحش برای ولایت عهدی بود. این خطربه قدری جدّی و مهم بود که امام حسین (ع) در جمع گروهی از صحابه و انصار وفرزندان آنها در سرزمین منا، با آن که جاسوسان معاویه همه جا مراقب اوضاع بودند،فرمود «من بیم آن دارم که (در اثر اعمال معاویه) دین اسلام فرسوده گشته و به طورکامل ریشه کن شود.» البته خود معاویه نیز تصریح می کرد که خلافت را نه با محبّت ودوستی مردم و نه رضایت آن ها از حکومت، بلکه با شمشیر به دست آورده است.
دگرگونی در روش زندگی خلفا و استفاده از روش پادشاهی روم و ایران یکی از بدعتهای معاویه بود و همچنین شکل مصرف بیت المال را تغییر داد. زیرا در دوران معاویهبیت المال به صورت ثروت شخصی او و دودمانش درآمد و کسی نمی توانست دربارهحساب و کتاب بیت المال از حکومت وی بازخواست کند.
دوران سلطنت معاویه را باید پایان آزادی ابراز عقیده و امر به معروف و نهی از منکردانست که معاویه این روش را با کشتن «حجر بن عدی» صحابه رسول خدا(ع) آغازکرد. او علاوه بر این که به آزادی دستگاه قضایی اسلام پایان داد، تعصّبات نژادی وقومی را زنده کرد و خواسته های شخصی را بر قانون ترجیح داد. «ابن ابی الحدید» درباره خلاف کاری ها و بدعت های معاویه می گوید: اعمال خلاف و آشکار معاویه ازقبیل پوشیدن حریر، استعمال ظروف طلا و نقره، جمع آوری غنایم برای خود، اجرانکردن حدود الهی و مقرّرات اسلام درباره اطرافیان و کسانی که مورد علاقه اش بودند،کشتن حُجر بن عدی و یاران پاک او، توهین به ابوذر و او را سوار بر شتر برهنه کردن وفرستادنش به مدینه، ناسزا گفتن به امیرمؤمنان علی(ع) و امام حسن(ع) و ابن عبّاسبر روی منابر و همچنین ولیعهد قراردادن یزید شراب خوار و قمار باز دلیل بر کفر والحاد اوست».
معاویه، نخستین کسی بود که آشکارا به شرب خمر و خریدن آن اقدام کرد و در محیطاسلام فحشا را اشاعه داد. او نخستین کسی بود که ربا را حلال شمرد و ازدواج با دوخواهر را در یک زمان اجازه داد. در منابع تاریخی از معاویه به عنوان نخستین کسی یادمی کنند که سنّت پیامبر را در باب دیات تغییر داد، لبّیک را در مراسم زیارت خانه خداترک کرد، از اجرای حدود الهی سرباز زد، اموالی را برای جعل حدیث اختصاص داد، بههنگام بیعت با مردم بیزاری از علی(ع) را شرط می کرد، سرِ یکی از اصحاب پیامبراکرم(ص) به نام عمرو بن حَمِق را جدا کرده و در شهرها گردش داد و نخستین کسیبود که دستور داد شهر مدینه را غارت کنند.
همچنین او نخستین کسی بود که ناسزاگویی به علی(ع) را رواج داد و خطبه نماز عید رابر خلاف دستور پیامبر بر نماز عید مقدّم داشت تا بتواند قبل از متفرّق شدن مردم،ضمن خطبه خود، علی(ع) را سبّ کند.آیت الله عبدالله جوادی آملی مفسر بزرگ قرآنکریم درباره بت پرستی معاویه می گوید: معاویه و امثال معاویه باطناً بت پرست و بتفروش بودند. بعد از جریان فتح مکه بسیاری از کشورهای غربی که بت پرست بودند،طبق نوشته ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ما للهند می گوید همین معاویه آنکشورهایی که فتح شدند و بت پرست بودند، سلاطین آنها بت های قیمتی داشتند،مرصّع بود؛ آن بت های مرصّع را بازسازی کرد، از راه کشتی به بت پرستان هند صادرکرد و از راه بت فروشی سرمایه پیدا می کرد.
ابن ملجم؛ اولین و آخرین انسان شقی
از زندگی ابن ملجم اطلاع روشنی در دست نیست. زیرا نامش تنها در آخرین روزهایزندگی و در نتیجه به شهادت رساندن حضرت علی (ع) زبانزد شد. قدر مسلم این استکه ابن ملجم از پیروان حضرت علی (ع) بود که پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفینبه خوارج پیوست. ابن حجر عسقلانی در کتاب الاصابة می نویسد که او جاهلیت رادرک کرده و در فتح مصر شرکت داشت.
عمروبن عاص، فرمانروای مصر، وی را که از سواران و قاربان بود و قرائت قرآن را ازمعاذبن جبل آموخته بود، از مقربان و همراهان خود قرار داد. گفتهاند هنگامی کهعمروبن عاص از خلیفه دوم درباره مشکلات قرآن یاری خواست، عمر طی نامهای بهوی فرمان داد که عبدالرحمن ابن ملجم را در کنار مسجد جای دهد تا او قرآن و فقه بهمردم بیاموزد.
عمرو عاص خانهای را در کنار خانه ابن عدیس به ابن ملجم اختصاص داد. اگر این دوروایت ابن حجر درست باشد، باید پذیرفت که ابن ملجم هنگام مرگ چندان جواننبوده و نیز روشن میگردد که وی در قرائت قرآن و معارف دینی آن روزگار چندانمهارت داشت که خلیفه مسلمانان و عمروبن عاص او را رسماً به کار تعلیم قرآنگماردند.
درباره چگونگی شهادت حضرت علی (ع) و انگیزه ابن ملجم، روایت مشهوری هستکه تمامی مورخان و محدثان با تفاوت هایی آن را نقل کردهاند. به دنبال سرکوبیخوارج در نهروان، سه تن از آنان، عبدالرحمن ابن ملجم، بُرَک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بُکَیر تمیمی در مکه گرد آمدند و پس از رایزنی بر آن شدند که همزمان، علی (ع)،معاویه و عمرو عاص را بکشند. عبدالرحمن کشتن علی (ع) را به عهده گرفت، برک وعمرو نیز تعهد کردند که معاویه و عمروبن عاص را بکشند، آنگاه هر یک به سوی محلاجرای مأموریت خود رفتند. عبدالرحمن به کوفه آمد و با یارانش از خوارج دیدار کرداما هدفش را پنهان نگه داشت. روزی به تصادف زن زیبارویی به نام قطام دختر شجنةبن عدی را دید و به او دل باخت و از او خواستگاری کرد. زن که پدر و برادرش در نهروانکشته شده بودند، این پیشنهاد را پذیرفت و یکی از شرایط ازدواج را کشتن علی (ع) قرار داد.
در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، عبدالرحمن به همراه یکی از همدستانش به نامشبیب در مسجد بیتوته کردند و چون علی (ع) برای نماز صبح به مسجد آمد،عبدالرحمن با شعار «ای علی فرمانروایی از آن خداست نه از آن تو»، شمشیر خود را برفرق وی فرود آورد، سپس شبیب با شمشیر بر علی (ع) حمله برد ولی شمشیر او برطاق فرود آمد. مردم ابن ملجم را دستگیر کردند اما شبیب گریخت.
پس از شهادت علی (ع) ابن ملجم را برای قصاص نزد اما حسن (ع) آوردند و آنحضرت او را با یک ضربت شمشیر قصاص کرد.ج
بدون دیدگاه