جبار آذین
در سر و بدن و پا و جاهای دیگر سینمای سال های دور و دوران حاکمیت ابتذال و فیلمفارسی، به رغم فعالیتهای سینمایی سینماگران خردمند و کاربلد و آبرومند و تولید
چندین فیلم قابل تاُمل و ارزشمند تماشایی که خارج از چارچوب فیلم‌های بی‌مسمای روز تولید می‌شدند، افرادی هم به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان در سینما کار می‌کردند که به عنوان نابغه های سینمای آن زمان از آن ها یاد می شد. اینان که در رواج ابتذال در سینما
نقش‌های عمده داشته و در ساختن فیلمک‌های بدون معنا و ارزش بازاری و تجاری استاد بودند، در مبتذل‌سازی به درجه‌ای از پیشرفت نائل آمده بودند که در مدت چند روز، بدون داشتن فیلمنامه و عوامل حرفهای، با سهم کردن یک موضوع کافه‌ای و خیابانی، چند صحنه رقص و آواز و زد و خورد و رختخوابی، چیزهای مزخرفی می‌ساختند و به عنوان فیلم تحویل خلق‌الله می‌دانند و با پول‌های بادآوره، حالش را می بردند.
این راه و روش آن اسلاف در سینمای پس از آن دوران، توسط اولاد خلفشان مجدد احیا شده و شیفتگان و وفاداران به آن نوع سینما، در قالب فیلمفارسی مدرن با کپی‌سازی از همان فیلم‌ها و برخی فیلم‌های کمتر مسئله‌دار در سینمای بیمار امروز ایران به بیراهه آن‌ها ادامه می‌دهند.
این افراد بارها نیز کوشیدند تا از هنرپیشه‌های کنونی، چیزی شبیه به فردین و ناصر و بیک و بهروز بسازند، اما نه فیلمک‌هایشان فیلم شد و نه این افراد توانستند آن هنرپیشه‌ها شوند.
با این همه و با چراغ سبز نامدیران و مافیای سینما در سازمان مستعمل سینمایی و در اکران و یکه تازی سوداگران در بدنه سینمای امروز، این اخلاف به راه و رسم اسلاف خود ادامه می‌دهند و چند دفعه تلاش کردند، از نظر بازه زمانی تولید فیلم‌هایشان هم، مانند پیشینیان زیرخاکی خود، طی چند روز یک فیلم سینمایی بسازند.
این تب و آفت سینماکُش انگار به مرور در سینمای بی کس و کار ایران، فراگیر می شود، چرا که در خبرهای سینمایی می خوانیم، فلان فیلم در یک هفته و بهمان فیلم در کمتر از دو هفته تولید شده است.
نکته جالب اینکه، بزرگان سینما که بسیاری از آن ها به لطف نامدیران سینما، همچنان بیکار و خانه نشین هستند، به هنگام تولید آثار ارزشمند خود ماه‌ها برای نگارش فیلمنامه و ساختن فیلم وقت صرف می‌کردند تا آثار محترمی را تقدیم مردم کنند. اما محصولات آن بازاری‌سازها دست برقضا به دلیل غلط‌های نامدیران و بازار گرم فروش فیلم‌های شبه کمدی، شبه‌کمدی‌های بی‌مایه هستند.
به نامدیران و سوداگران بازار مکاره سینما که به طور رسمی گفته و در اجرا نشان داده‌اند که ابتذال را بر تفکر در سینما ترجیح می‌دهند، پیشنهاد می‌کنیم که باز هم از این شجاعت(!)ها به خرج دهند و رسمی و قانونی پرچم سیاه فیلمفارسی و ابتذال را بر «سردر» سینمای سوخته کشور برافرازند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *