رضا رفیع، شاعر و طنزپرداز از دوستان صمیمی مرحوم محسن قاضی مرادی ساعاتی پس از فوت این بازیگر مهمترین ویژگی وی در زندگی شخصی و حرفهای را صفا و صمیمیت و شوخ طبعی همیشگی این هنرمند کشورمان عنوان کرد.
محسن قاضی مرادی بازیگر سینما و تئاتر شامگاه ۲۵ فروردین ماه سال ۱۴۰۰ در سن ۸۰ سالگی درگذشت. از آثار سینمایی او می توان به فیلم های چون سگ کشی، قطعه ناتمام، خانه ای روی آب، یک بار برای همیشه، دایره زنگی و… اشاره کرد. مرحوم قاضی مرادی همچنین در سریالهای کت جادویی، کارگاه شمسی و مادام، روزگار جوانی و… به ایفای نقش پرداخته است.
رضا رفیع، شاعر و طنزپرداز در زمان حیات این محسن قاضی مرادی ارتباط نزدیکی با وی داشته است. او در گفتوگو با ایرنا از اخلاق خوش این بازیگر پیشکسوت شد و گفت و یادش را گرامی داشت.
شما و مرحوم قاضی مرادی رفاقت صمیمانهای داشتید. سابقه این رفاقت به چه زمانی برمیگردد؟
سابقه آشنایی من به دهه ۶۰ برمی گردد و از طریق آثار سینمایی و تلویزیونی که ایشان و همسر پرمهرشان خانم وقاری در آنها به ایفای نقش پرداخته بودند. اما این آشنایی، یکطرفه بود! پنجاه درصد رفاقت بود.
آشنایی صمیمی و دو طرفه از اواخر دهه هشتاد پیش آمد که ملتفت شدم ایشان هم نسبت به برنامه های طنز من نظر لطف دارند و اصطلاحاً مشتری طنزهای انتقادی و ادبی من هستند. هم خودشان، هم همسرشان و هم مادرزن شان که مادرانه به حقیر محبت داشتند و اظهار لطف میکردند. باور بفرمایید سخت است که یکجا و همزمان بتوانی هم جلب نظر مادرزن را داشته باشی و هم دامادش!…. خدا مادر خانم وقاری را هم که دو سال پیش به رحمت حق رفتند، بیامرزد و پذیرای شوخیها و لبخندهای دامادشان در ورودی بهشت باشند.
از آن موقع ارتباط های تلفنی و دیداری داشتیم و چندین بار هم به محافل ادبی طنز من مثل شکرخند در فرهنگسرای ارسباران آمدند. هم خودشان می آمدند، هم مادر زن شان و هم خانم وقاری عزیز. مثلث مهربانی و محبت. چندباری هم در تلویزیون در محضرشان بودیم.
ایشان اهل هنرهای تجسمی دیگری هم بودند که تصاویرش را داخل گوشی داشتند و با اشتیاق نشان می دادند. یک شب دم منزل شان، داخل ماشین، بخش زیادی از آثار هنری تجسمی شان را داخل گوشی موبایل به من نشان دادند؛ چون در این اندیشه بودند که نمایشگاهی بزنند. نه برای فروش، که برای دیده شدن. خیلی ذوق و شوق داشتند. چون همه این آثار، حاصل لحظات خلوت ایشان و خارج از حوزه سینما و سریال بود. حالا این که چرا تعارف نکردند برویم داخل منزل؛ چون باید با هم جایی دیگر می رفتیم و خانم وقاری رفته بودند داخل منزل چیزی بردارند. گفتم توضیح دهم که رفع شبهه شود. الحمدلله ملت هم همه کنجکاو!
اصلی ترین ویژگی زندهیاد قاضیمرادی در زندگی و بازیگری چه بود؟
صفا و صمیمیت و شوخ طبعی همیشگی. چه خودشان خوشحال بودند؛ چه مشکل و غمی داشتند، باز این خنده را از دیگران دریغ نمی کردند.
هیچ دیالوگ تلفنی یا حضوری نبود که با شوخ طبعی هایش مرا که خود مثلاً طنزپرداز هستم، به خنده دعوت نکند و به شاد بودن و شاد زیستن و دنیا را خیلی جدی نگرفتن. پس روحت شاد که همه را با گفتار و رفتارت شیرین کام می کردی.
شوخی های شفاهی و کلامی بسیاری داشتند و معمولاً در هر جمعی حضور داشتند، باعث سرور و شادمانی و سرزندگی محفل می شدند. به نوعی و به قول خیام نیشابوری؛ در زمره آنانی بودند که محیط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال، شمع اصحاب شدند… و آخرش هم که چون دیگران، ره زین شب تاریک نبردند برون/گفتند فسانه ای و در خواب شدند.
خدا رحمت کند خیام را که چقدر کار انتقال مفاهیم و معانی کلان فلسفی و عرفانی را در دو سه جمله، راحت و امکانپذیر کرده است. انشاءالله که آقامحسن ما دیداری با ایشان داشته باشند عنقریب!
شما کدام یک از آثار مرحوم را بیشتر دوست دارید؟
نقش های ایشان، عموماً جذاب بود. به خصوص نقش های کمیک و طنز که خب بیشتر بودند. در حقیقت ایشان خودشان را بازی می کردند. تصنع و تکلفی در کار نبود. ای بسا به ضرورت رعایت فیلمنامه، از میزان طنز خود هم می کاستند. روی فیلم خاصی الان حضور ذهن ندارم که انگشت تاکید بگذارم. در اکثر فیلم ها در نقشی که داشتند، دلنشین بودند و اصطلاحاً آن غمزه و «آن» لازم بازیگری و طنزپردازی را داشتند. به قول حضرت حافظ:
صد نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحبنظر شود
و زیباترین نقش ایشان همین اخلاق خوشی بود که داشتند. گاهی هم از برخی از این جوان های تازه رسیده به شهرت سینما و تلویزیون نیز انتظار بیشتری داشتند که به پیشکسوت ها و موی سپید کرده ها و قدیمی ترهای این عرصه و منصه، احترام بیشتری بگذارند و توقع سلام نداشته باشند!
بدون دیدگاه