یکی از اهداف حوادث سال گذشته، ضربه زدن به پیشران‌های نشاط عمومی کشور بود که کنسرت‌ها، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اهرم‌های مرتبط با این مبحث، از اهمیت بسزایی برای بدخواهان برخوردار بود. آنها در این زمینه با تعطیلی چندماهه کنسرت‌ها، خسارت ۱ هزار و ۴۵۵ میلیارد و ۸۷۲ میلیون تومانی(حدود ۱/۵ همت) را به همراه بیاورند.
به گزارش ایرنا، ایران طی سال گذشته، ۱۸۲ روز کنسرت نداشت؛ می‌شود ۶ ماه یا به تعبیری نیمی از سال. کنسرت، آخرین تیر ترکش آنها بود تا از این طریق بتوانند عرض‌اندام کرده و تاثیر خود را در سپهر فرهنگی و اجتماعی کشور به رخ بکشانند.

از اواسط پائیز بود که سینماها با چند فیلم جدید توانستند پذیرای تعداد مخاطبان بسیار زیادی باشند به‌طوری که در ابتدای اکران این فیلم‌های جدید، بیش از ۴۰ درصد بر تعداد مخاطبان افزوده شد. تئاترهای کمدی در سینماها و پردیس‌ها، روال اجرای هر شب خود را برای بیش از ۲ ماه حفظ کردند به‌طوری که برای این نمایش‌ها که تعدادشان، تنها در پایتخت، بیش از ۲۵ نمایش بود و بلیت آن از ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان شناور، کمتر صندلی خالی را می‌شد پیدا کرد. کنسرت خنده حسن ریوندی برگزار شد و در عرض چندساعت، تمام بلیت‌های آن فروخته شد، مسابقات فوتبال و سایر رشته‌های ورزشی طبق برنامه جلو رفت و فدراسیون‌ها با این فشار مردمی مواجه بودند که چرا اجازه حضور تماشاگر را نمی‌دهند و…

یک خسارت ۱۵۰۰ میلیاردی

در چنین وضعیتی، هیچ خواننده‌ای برای اجرای زنده به روی صحنه نمی‌رفت. از ششم مردادماه که آخرین کنسرت‌ها اجرا شد تا ۱۸۲ روز، هیچ کنسرتی در کشور برگزار نشد که یک اتفاق ناگوار در حوزه فرهنگ به حساب می‌آید. طبق آمارهای رسمی، تنها طی ۱۳۰ روز نخست سال گذشته، ۲۰۶۸ کنسرت در کشور برگزار شد که این آمار، قطعا برای نیم‌سال دوم، بسیار بیشتر هم می‌شد اما اگر تعداد اجراهای زنده‌ای که در زمان ناآرامی‌ها برگزار نشد را در حداقل‌ترین میزان ممکن خود، همین ۲۰۶۸ سانس در نظر بگیریم و تعداد مخاطبان هر سانس را نیز متوسط ۸۰ درصد سالن‌های ۲۰۰۰ نفره، به یک آمار درخور توجه می‌رسیم.

برپایه این آمار، اگر برای هر سانس، تنها ۱۶۰۰ مخاطب حضور داشته باشند، به این نتیجه می‌رسیم که در زمان ناآرامی‌ها، حداقل ۳ میلیون و ۳۰۹ هزار نفر نتوانستند مخاطب کنسرت باشند. حال اگر این میزان جمعیت را در متوسط قیمت بلیت‌های کنسرت یعنی ۴۴۰ هزار تومان ضرب کنیم، به عدد ۱ هزار و ۴۵۵ میلیارد و ۸۷۲ میلیون تومانی (حدود ۱/۵ همت) می‌رسیم که این عدد، میان شرکت‌های موسیقی، برگزارکننده کنسرت، خواننده و نوازندگان، تیم فنی اجرای برنامه، سالن‌ها و درگاه‌های فروش بلیت تقسیم می‌شود.

اختلال در زندگی هنرمندان موسیقی

عدم‌برگزاری کنسرت در ایام ناآرامی ها، منجر به خسارت چنین رقم چشمگیری در صنعت موسیقی کشور شد و موجبات بیکاری درصد قابل‌توجهی از فعالان این حوزه را فراهم آورد. در این عرصه، تنها چند خواننده متمول حضور داشتند که ۶ماه خانه‌نشینی، فشار چندانی را در زندگی آنها رقم نزد اما وقتی یک فرد با هر شغلی، ۶ ماه خانه‌نشین شود، مشخص است که دچار تکانه‌های مالی و روحی بسیاری می‌شود. در همین مدت بود که بسیاری از نوازندگان، مجبور به سازفروشی شدند تا بتواند امرارمعاش کنند؛ آنها در آن برهه، تنها ساز خود را نفروختند بلکه اسباب نان‌آوری خود را فروختند. با توجه به تنوع سبک‌های اجرایی در کشور و تعدد خواننده در هر بخش، تعداد قابل‌توجهی از فعالان حوزه موسیقی، از اجرای زنده درآمد دارند که توقف کنسرت‌ها در ایام اتفاقات، لطمات روحی و مالی فراوانی را نصیب آنها کرد. این لطمات شامل افسردگی، اختلال در خودباوری فردی و مشکلات زندگی خصوصی تجلی بیشتری پیدا کرد و زندگی‌های بسیاری را مختل نمود.

اگر برای هر سانس، تنها ۱۶۰۰ مخاطب در نظر بگیریم، در زمان نارآرامی‌ها، حداقل ۳ میلیون و ۳۰۹ هزار نفر نتوانستند مخاطب کنسرت باشند
حالا اگر به قطب مقابل نگاه کنیم می‌بینیم که در زمان نارآرامی ها، حداقل ۳ میلیون و ۳۰۹ هزار نفر نتوانستند به کنسرت بروند که این تعداد، آمار قابل‌توجهی است. درواقع ناآرامی ها زمینه‌ای را فراهم آورد که هنرمندان و دیگر اصناف متصل به آنها نتوانند فعالیت هنری، صنفی و اقتصادی خود را داشته باشند و از سوی دیگر نیز درصدی از مردم، نتوانند برخلاف میل و علاقه قلبی خود، به برنامه دلخواه خود رفته و بالاجبار، تن به دیکتاتوری آنها که دم از آزادی می‌زدند، داده تا تنها به خاطرات خوش کنسرت‌هایی که در گذشته رفته‌اند، بیاندیشند.

در آن زمان، تیم‌ها و نفراتی از داخل و خارج از کشور، به صفحات مجازی خوانندگان یورش برده و آنها را تهدید می‌کردند که اگر تصمیم به برگزاری کنسرت بگیرند، روبروی ملت قرار گرفته و هر حادثه‌ای می‌تواند برای آنها رخ دهد. بنابراین بسیار از خوانندگان، دوست داشتند به روی صحنه بیایند اما تهدیدات به اندازه‌ای زیاد بود که اجازه چنین کاری را به آنها نمی‌داد.

وقتی دفتر موسیقی ابتکارعمل را در دست گرفت

دفتر موسیقی وزارت ارشاد با آگاهی کامل از چنین اتفاق‌هایی، زمینه برگزاری کنسرت را فراهم آورد. زانکو ششم بهمن به روی صحنه رفت. ماکان‌بند و سیروان خسروی، دیگر خوانندگانی بودند که ۲۳ بهمن، طی یک شب در ۲ سالن تهران، به اجرای برنامه پرداختند. رضا صادقی برای همدردی با مردم زلزله زده خوی، ۲۵ بهمن به روی صحنه رفت. این ۴ کنسرت، با واکنش‌های عصبی آنها مواجه شد و آنها در صفحات مجازی خوانندگان، شدیدترین برخوردهای ممکن را انجام دادند. ابتکارعمل دفتر موسیقی در این برهه آن بود که اولا: به خوانندگان و گروه‌هایشان اطمینان داد که هیچ خطری متوجه آنها نخواهد بود و ثانیا: با یک برنامه‌ریزی حساب‌شده، سی‌وهشتمین دوره جشنواره فجر را با قدرت بسیار زیادی برگزار کرد. جشنواره موسیقی فجر سال گذشته، تنوع و گستردگی بالایی داشت که تنها در بخش پاپ آن، ۱۲ خواننده طی ۶ شب به روی صحنه رفتند.

با پایان یافتن جشنواره فجر و توخالی درآمدن تمام تهدیدات آنها، موج زیادی از خوانندگان، درخواست اجرای زنده داشتند به‌طوری‌که تنها طی اسفندماه، ۱۸۰ کنسرت در تهران و شهرستان‌ها به روی صحنه رفت تا موسیقی کشور پس از ۱۸۲ روز خاموشی، با یک قدرت‌نمایی عظیم به کار خود برگردد. تعداد کنسرت‌های پاپ که طی ۱۵۵ روز نخست امسال برگزار شد نیز به ۱۱۲۸ سانس رسید که این آمار با جمع دیگر گونه‌های موسیقی، به بیش از ۲۰۰۰ سانس می‌رسد که نشان از رونق جریان اجرای زنده دارد.

کنسرت، یکی از پیشران‌های اصلی در بحث نشاط اجتماعی هر کشور است که از اهمیت بسزایی برای دولت‌ها به حساب می‌آید. دولت‌ها به کنسرت به‌عنوان اهرمی می‌نگرند که علاوه بر تامین امنیت شغلی فعالان این حوزه، سودآوری خوبی در چندین حوزه داشته و راندمان نشاط عمومی کشور را به میزان قابل‌توجهی افزایش می‌دهد. به همین دلیل، یکی از اهداف اصلی آنها ، ایجاد اختلال در این حوزه بود که البته تاحدودی به آن دست یافتند و موفق شدند تا این جریان را برای چندماه مختل کنند. سالن‌های کنسرت، آخرین اماکنی در کشور بود که چراغش روشن شد و این خود، نشان از اهمیت این مهم در میان مخالفان حکومت و بدخواهان این کشور دارد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *