یادداشت / جمشید پوراحمد
جناب ضرغامی!
مطلبی در بانی فیلم خواندم که در فرمایشی در حاشیه هیات دولت در جمع خبرنگاران در واکنش به مصاحبه یکی از مدیران گفته بودید شما پای آقای فردوسی پور ایستادید!
لطفا شما و دیگر مدیران دلسوز و کاردان(!!!) پیش از ایستادن پای هر شخصی، پای وظیفه و تعهدات خود بایستید.
آقای وزیر؛ پای برج، قلعه و کاروانسرای روستای خرانق با قدمت ۱۸۰۰ سالهاش بایستید و اینکه چرا باید آن را به سازمان اوقاف واگذار و اوقاف اردکان این گنجینه گرانبهای ارزشمند فرهنگی را به دست خانمی از اهالی خرانق سپرده که در آن آش و نان بپزد؟!
آقای ضرغامی؛ شما پای سرو بالای چهارهزارسال قدمت ابرکوه بایستید که تا برای خشک کردنش پای آن گازئیل نریزند!
پای پاسارگاد بایستید که عزم خود را برای ویرانی این بنای شکوهمند تاریخی جزم کردهاید!
آقای وزیر؛ خوب به یاد دارن روزی از منوچهر نوذری پرسیدم؛ نظرت در مورد عادل فردوسی پور چیست؟
او پاسخ داد؛ ما نمیتوانیم در خصوص پدیده، نظری داشته باشیم… فردوسیپور پدیدهایست که باید او در مورد ما نظر بدهد…
متاسفانه بنده رابطه خوبی با فوتبال و فوتبالی جماعت ندارم، چه رسد به کارشناس و مفسر این ورزش. اما به گواه جمعیتی بزرگ که خشت و گل عادل فردوسی پور از شخصیت، اصالت، معرفت، شعور، سواد و دانش است و به همین خاطر بنده نهایت احترام و علاقه را برای آقای عادل فردوسی پور قائل هستم؛ همینطور برای علی دایی و بسیاری دیگر از معضوبام این روزهای دنیای فوتبال!
منوچهر نوذری برای اجرای برنامه جشنی که مربوط به یکی از شرکتهای برند و معتبر کشور بود دعوت شد و مبلغ چهارصدهزارتومان دستمزد بابت اجرای برنامه گرفت که در زمان خودش مبلغ چشمگیری بود، لازم به توضیح است که دستمزد دیگر مجریان صاحبنام تلویزیون برای برنامههای مشابه حداکثر مبلغ پنجاه هزارتومان بود.
اما…اما یکی دوسال بعد همان شرکت معتبر آقای عادل فردوسیپور را برای اجرای برنامه دعوت و به او مبلغ یک میلیارد تومان پیشنهاد داده بودند که این مجری محبوب آن پیشنهاد را رد کرد.
سخنی هم با اقای فردوسی پور دارم؛ آقای فردوسی پور، بدون تعارف در شکلگیری این بیعدالتی شما هم بیتقصیر نیستید(!) جرم شما داشتن شخصیت، اعتبار و محبوب بودن نزد بینندگان تلویزیون بوده و هست!
***
اما سخن آخر آقای وزیر؛
بعد ازگذشتن از کوچه های پردرد و رنج زندگی… اکثر اهالی کشور که به ظاهر همه چیز متعلق به آنهاست!
دچار برزخ هستند…
گویند؛ در یونان باستان شخصیتی افسانهای به نام پروکروستس هست؛ او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را داشتند، روی تختی می خواباند و اگر مسافری کوتاهتر از اندازه تخت بود آنقدر او را میکشید تا اندازه شود و یا اگر بلندتر بود پاها و یا دستهایش را قطع میکرد.
از نظر پروکروستس تنها اشخاصی درست و کامل بودند که به اندازه تخت او بودند!
آقای وزیر؛ نمره عملکرد مسئولان کشور در بعضی موارد به 100 هم رسیده، اما متاسفانه جایگاه نمرهها هم مثل پول رایج کشور هر روز بیخاصیتترو بی ارزشتر میشود!
معضل بزرگ ما در کشور همین نکته است…..هر چه مقام ی شخصیت در سیستم بزرگ تر خم راست شدن ها بیشتر…..در صورتی که مطالبات از مقام بالاتر هم طبیعتا باید بیشتر باشد ای کاش روزی برسه که به جای این همه خم و راست شدن و چرب زبانی های چاپلوس وار و متداول که بشدت هم زیاد شده مطالبه گری همراه با بینش زیاد شه….